تطبيق و مقايسة دجّال در اسلام با آنتيكرايست در مسيحيّت
تطبيق و مقايسة دجّال در اسلام با آنتيكرايست در مسيحيّت
يكي از نقاط مشترك در اديان ابراهيمي، وجود يك نجات دهنده در آخرالزّمان است كه بر اساس آن شاهد استيلاي حكومت صالحان در جهان خواهيم بود. با بررسي آثار و منابع اديان آسماني به علائم و نشانههايي مشترك براي فرا رسيدن زمان اين رويداد بزرگ، پي ميبريم كه يكي از آنها ظهور دجّال با عنوان اسلامي و آنتي كرايست يا ضدّمسيح با عنوان مسيحي آن است.

اگرچه تصوّر هر يك از دو مكتب در پيشينه و پسينة اين عنوان در بعضي موارد متفاوت است، امّا ميتوان به نقاط مشتركي دربارة حضور دجّال در جامعه پيبرد كه مهمترين آنها رويارويي با مصلح، در برپايي حكومت عدالت محور است.
در اين مقاله، ضمن بررسي پيشينة موضوع آنتي كرايست در مسيحيّت به عملكرد وي در منابع اسلامي اشاره خواهد شد تا نقاط مشترك و غير مشترك معلوم گردد.
به اعتقاد اديان الهي و بشري، جهان در پايان عمر خود، «نجات بخشي» را تجربه خواهد كرد كه با سامان بخشيدن به مشكلات انسان، روزگاري همراه با آسايش را براي او رقم خواهد زد كه در پي آن، عدل در پهنة گيتي گسترش مييابد و ايمان در جاي جاي جهان رخ مينمايد.
در آيين هنديان باستان، [كالكي] پيرامون بشارت ظهور منجي آمده است: ويشنو ـ مظهر دهم ـ سوار بر اسبي سفيد خواهد شد و شمشير درخشان در دست خواهد گرفت و عصر طلايي را آغاز خواهد كرد.1 سوشيانس2 در آيين زرتشت و اوستاي جديد، جهان مطلوب آينده و شهرستان نيكويي را ميسازد3 كه او آخرين آفريدة هرمزدي و از تبار فروهرش 4 ستودني است. در آيين يهود، جهان مطلوب آينده را ماشيح (مسيح) خواهد ساخت كه نمونهاي از اين پيشگوييها را ميتوان در منابع اين دين مطالعه كرد.5
در مسيحيّت، پسر انسان نشاني از همان نجات بخش وعده داده شده است كه با بازگشت مسيح به صحنة هستي همراه است. مستر هاكس در «قاموس كتاب مقدّس» بين اصطلاح پسر و باور بازگشت مسيح تفاوت قائل شده و ميگويد: اصطلاح پسر انسان هشتاد بار در «عهد جديد» به كار رفته كه فقط سي مورد آن با حضرت عيسي(ع) قابل تطبيق است و پنجاه مورد ديگر از مصلح و نجات دهندهاي سخن ميگويد كه در آخرالزّمان ظهور خواهد كرد.6 او در ادامه به معرفي منجي نميپردازد يا به عبارت بهتر توانايي اين معرفي را ندارد؛ اگر چه با مراجعه به منابع اسلامي به رهيافتي مناسب در اين زمينه خواهيم رسيد. در منابع و متون اسلامي به ظهور موعودي، از نسل آخرين پيامبر خدا در زمين، به نام حضرت مهدي(ع) با عنوان مصلح و رهبر جهان در پايان روزگار بشري اشاره شده است.7
نگاه شيعه به بحث نجات بخش جهان، نگاهي فرامكتبي است به اين ترتيب كه در همة امّتها، مردم، منتظر برقراري نظام مهدوي در سراسر گيتياند؛ از امام علي(ع) در اين باره نقل شده است: «در هيچ يك از امّتها، منتظر مهدياي غير از او نبودهاند.»8
جداي از سخن مشترك اديان از وجود يك نجات بخش در پايان دنيا، اديان مختلف به خصوص اديان الهي براي آمادگي هر چه بيشتر پيروان خود، با پيشگويي نسبت به آينده، آنان را از خطرات و مشكلات فرا رو بر حذر داشتهاند.
اگر چه كتاب مقدّس دستخوش تحريف شده است،9 امّا با واكاوي و دقّت نظر ميتوان با مقايسة صحيح اديان با اسلام، در گام اوّل به نقاط مشتركي از آموزهها و باورهاي آنان با اسلام پي برد و در گام بعدي به تكامل اسلام نسبت به ساير اديان آسماني اذعان داشت.
يكي از عنوانهاي مشترك بين منابع اسلامي و مسيحي، اصطلاح دجّال يا آنتي كرايست است كه بر اساس هر دو مكتب در آيندة حيات بشري پديدار خواهد شد. اگرچه نام دجّال در «قرآن» بر خلاف عهد جديد به صراحت نيامده است، امّا با جستوجو در آثار اسلامي ميتوان به اين مفهوم در اخبار مربوط به آينده از زبان پيشوايان دين دست يافت.
نكتة مهم در بررسي نقل قولها دربارة آيندة بشر اين است كه ماهيّت اين اخبار چون پيشگويي است، وقوع و عدم آن امري ممكن است؛ به عبارت ديگر ظهور منجي در قرآن و روايات به عنوان موضوع ضروري دين مطرح شده است، امّا پيشگوييها نسبت به آينده، بداء پذير است.10







.jpg)



اهداف وبلاگ: