کابالا چیست؟ بخش اول
در بعضی کتب عهد قدیم، به عنوان نمونه کتاب یوشع بن نون(ع)، یهودیان به انجام اعمال خشونتآمیز و موحش علیه غیریهودیان امر شدهاند. فرمان به قتلعام مردم بدون توجه به زنان و کودکان یا سالخوردگان داده شده است. این نوع وحشیگری بیرحمانه کاملاً برخلاف عدالت خداوند است و یادآور بربریت فرهنگهای ملحدی که خدای اسطورهای جنگ را میپرستیدند، میباشد. دیروز انسان هایی که درحین ساخت اهرام مصر، میمردند را بسان سنگها دربین سنگهای هرمها دفن میکردند پس ازآن، حیوانات وحشی را به جان انسانها و گلادیاتورها می انداختند. در ورزش مرسومشان کجیست ها در رینگ ، به وحشی ترین شکل ممکن کشتی کج میگیرند و امروز با اسلحه و بمب و موشک، به جان کودکان وزنان بی دفاع در سراسر جهان میروند.
چرا این عقاید به تورات رسوخ کردهاند؟
حتماً باید منبعی برای آنها وجود داشته باشد. حتماً یهودیانی بودهاند که
نسبتی بیگانه از تورات را پذیرفتهاند، وآنرا محترم شمردهاند واحکام ناب
را با اضافه کردن آنچه در گذشته به آن برخوردند، تغییر دادهاند.
در حقیقت مبدأ این تغییر، کابالاست که به کمک بعضی یهودیان ادامه یافت.
کابالا شکلی به خود گرفت که باعث شد عقاید مصریان باستان و دیگر بتپرستان
به یهودیت نفوذ نماید و در آن گسترش یابد. کابالیستها ادعا میکنند کابالا
تنها به توضیح بیشتر رازهای نهفته در تورات میپردازد. اما در واقع چنانکه
«تئودور ریناچ» مورخ یهودی کابالا میگوید، «کابالا سمی است که به رگهای
یهودیت وارد میشود و آن را کاملاً در بر میگیرد.»
بنابراین کشف آثار ایدئولوژیهای
مادیگرای مصریان باستان در کابالا غیرممکن نیست.
بخش اول:4-کابالا، تعالیمی مخالف اصول آفرینش
خداوند در قرآن بیان میکند که تورات کتابی الهی است و برای روشنگری
انسانها نازل شده است:
«ما تورات را که در آن هدایت و نور بود، [بر موسی] فرستادیم.»
بنابراین تورات نیز چون قرآن دربردارنده علوم و فرامین مرتبط با موضوعاتی چون وجود خداوند، یگانگی او، خصوصیات او، آفرینش بشر و سایر موجودات، هدف از آفرینش انسان و قوانین اخلاقی خداوند برای بشر میباشد. اما تورات اصلی، امروز موجود نیست. آنچه امروز در اختیار داریم نسخة تغییر یافته تورات میباشد که به دست بشر تحریف شده است.
قابل توجه است که تورات واقعی و قرآن اصول مشترکی دارند؛ در هر دو خداوند به عنوان خالق جهان شناخته شده، مطلق است و از آغاز وجود داشته است. هر چه غیر از خدا مخلوق اوست که توسط او از هیچ به وجود آمده است. او کل جهان، اجرام آسمانی، ماده بیجان، بشر و همه موجودات زنده را خلق کرده و شکل داده است.
با توجه به این حقایق در کابالا به تفاسیر
کاملاً متفاوتی برمیخوریم. تعالیم آن دربارة خدا کاملاً مخالف «حقیقت
آفرینش» است. محقق آمریکایی «لنس اس. اوینز» در یکی از کتب خود دربارة
کابالا دیدگاه خویش را دربارة ریشة احتمالی این تعالیم چنین بیان میکند:
«تعالیم کابالا مفاهیم مختلفی دربارة خدا ارائه میدهد که بسیاری از آنها
از دیدگاه «ارتودوکس» منحرف شناخته شدهاند.»
اصلیترین انگاره دین یهود این است که «خدای ما یکی است.» اما کابالا ادعا
میکند در حالیکه خدا در درجه اعلی و به صورت یگانهای توصیفناپذیر ـ که
در کابالا Einsof به معنای «لایتناهی» نامیده میشود ـ وجود دارد، یکتاییش
لزوماً در تعداد زیادی صورت الهی تجلی یافته؛ کابالیستها این تعدد خدایان
را «سیفراث»(sefrroth) به معنای چهرههای خدا مینامند، چگونگی نزول خداوند
از مقام یکتای لایتناهی به تعدد خدایان، معمایی است که کابالیستها بسیار
در آن تعمق کردهاند. بدیهی است که این تصویر چند چهره از خدا راه را برای
مشرک خواندن کابالیستها باز میکند؛ اتهامی که آنها را به تندی و نه
کاملاً با موفقیت رد کردهاند.
در خداشناسی کابالیستها نه تنها دیدگاه تکثر خدایان وجود دارد بلکه خداوند
صورت دوگانه مذکر و مؤنث به خود گرفته:”Hokhmah“، “Binah”: پدر و مادر
آسمانی که اولین شکلهای خدایی بودند. کابالیستها برای توضیح چگونگی آمیزش
این دو و ایجاد آفرینش بعدی، صراحتاً از استعارههای جنسی استفاده
میکنند.
از خصایص جالب این خداشناسی سری این است
که بر مبنای آن بشر خلق شده بلکه خود به گونهای موجودی خدایی است. اوینز
این اسطوره را چنین تشریح مینماید:
«کابالا تصویر پیچیده خدا را به گونه دیگری نیز نشان میدهد: موجود
یگانهای شبیه انسان، به گفتة یک کابالیست خداوند اولین انسان ازلی و نمونة
اولیة آن بود. انسان خصوصیات درونی، ابدی و الهی و ساختاری مشترکی با خدا
دارد.» یک رمز شکاف کابالیست این برابری آدم با خدا را تأیید میکند و
میگوید:
«در زبان عبری ارزش عددی اسامی آدم و یهوه به صورت یکسان 45 است. بنابراین
بر اساس تغییر کابالا یهوه مساوی است با آدم؛ یعنی آدم خدا بود. به این
ترتیب اعلام میشود که همه انسانها در بالاترین درجه درک مانند خدا
بودهاند.»
چنین خداشناسی، گونهای از اسطورههای الحادی را در بر دارد و اساس انحطاط
یهود است. کابالیستهای یهودی مرزهای عقل سلیم را چنان نقض کردهاند که حتی
میکوشند بشر را خدا بخوانند. به علاوه بر اساس این، الهیات بشریت نه تنها
خدایی است بلکه فقط و فقط یهودیان را شامل میشود و دیگر اقوام انسان به
شمار نمیروند. در نتیجة این اندیشة فاسد در یهودیت که اساساً بر مبنای
اطاعت و فرمانبرداری از خدا بنا شده بود، گسترش یافت و هدفش اقناع خودبینی و
غرور یهودی بود. کابالا علی رغم این طبیعت خود که با تورات متناقض بود، در
یهودیت راه یافت و شروع به فاسد کردن آن نمود.
یک نکته جالب توجه دیگر دربارة تعالیم منحرف کابالا، شباهت آن به انگارههای کفرآمیز مصر باستان است. چنانکه در صفحات قبل بحث نمودیم، مصریان باستان معتقد بودند ماده همیشه وجود داشته. به عبارت دیگر این اندیشه را که ماده از هیچ به وجود آمده مردود میدانستند. کابالا نیز از همین عقیده دربارة انسان دفاع میکند و مدعی است انسانها خلق نشدهاند و عهدهدار تنظیم و ادارة وجود خود میباشند.
به عبارت امروزی، مصریان باستان مادیگرا بودند، کابالا را میتوان «اومانیسم سکولار» نامید جالب توجه است که این دو مفهوم: مادهگرایی و اومانیسم سکولار، از ایدئولوژیهایی میباشند که دو قرن است بر جهان حکمرانی میکنند.
باید پرسید چه نیروهایی وجود دارند که
مفاهیم مصر باستان و کابالا را از میان تاریخ کهن به زمان حاضر منتقل
کردهاند؟
ادامه دارد...
اهداف وبلاگ: