هجوم گفتارها :ائتلاف صليب و صهيون ، بهائي، وهابي و شيطان‌پرست

اسماعيل شفيعي سروستاني
راديو معارف ـ‌2/11/88

اين روزها همة رسانه‌ها از جنگ نرم مي‌گويند، مصاديقش را جست‌وجو مي‌كنند، انگشت به اين سو و آن سو دراز مي‌كنند. برخي سازمان‌ها و نهادها نيز براي تشريح و تبيين اين جنگ نرم سمينار و همايش برپا مي‌كنند. با اين همه شايد براي بسياري از مردم اين نحوه از جنگ، يعني جنگ نرم ناشناخته مانده باشد. حتّي ممكن است با مقايسة ميان نرم و سخت، جنگ نرم را چيزي مثل جنگ بدون استفاده از سلاح گرم مثل مسلسل و تير بار و تانك فرض كنند.

 
 
 در اين مجال اندك هم، بنده قصد تشريح اين جنگ و بيان سابقه و لاحقه و صورت‌هاي عملي‌اش را ندارم. همين اندازه عرض كنم: برخلاف جنگ رويارو، ميداني و با سلاح آشكار كه مهاجمين به قصد براندازي يك دولت يا نظامي خود را بدان درگير مي‌سازند و نيروها، سلاح و سرماية خود را تا دسترسي به نتيجة مفروض و مطلوب در كار وارد مي‌سازند.

در شيوة پيچيدة جنگ نرم، مهاجمين، از همة امكانات و مقدورات و حتّي نيروهاي حريف عليه خودش بهره مي‌جويند. از زمين و صحنة حريف بهره مي‌برند، يعني جنگ را در خانة حريف برپا مي‌كنند. از نيروهاي عوامل انساني حريف به جاي سربازان خود استفاده مي‌كنند و بالاخره با بهره‌گيري از امكانات سخت و نرم حريف استفاده مي‌كنند تا عمليات «براندازي از درون» اتّفاق بيفتد. در اين حالت، انگشت اتّهام به سوي عامل بيروني دراز نمي‌شود در حالي كه همة عمليات مربوط به طرّاحي استراتژي، مديريت ميادين، چينش نيروها و هدايت عمليات تماماً توسط عامل بيروني اتّفاق مي‌افتد، در حالي كه خود را بي‌طرف و بي‌گناه جلوه مي‌دهد.

شايد مي‌پرسيد چگونه جماعتي براي خصم و به سود خصم عمل مي‌كنند؟ اينان، قبل از آنكه نقش عامل اجرايي را ايفا كنند، طيّ يك جريان تدريجي عمدتاً فرهنگي و سياسي، مهيّا شده‌اند. چه بسا كه بسياري از آنها از عمليات خود به نيابت از طرّاحي خصم اصلي بي‌خبر باشند. البتّه اين موضوع شامل پياده نظام بي‌خبر و بي‌تحليل و اطّلاع مي‌شود.

عرض كردم طيّ يك جريان تدريجي فرهنگي و عمليّات اجتماعي سياسي اين اتّفاق مي‌افتد.

3. هر قومي بي‌آنكه بداند در چند جغرافياي تو در تو و حلقه‌اي مادّي و فرهنگي قرار دارد و در ميان آنها مشي مي‌كند.

هر حلقه‌اي مشخّصات و عرض و طولي دارد. مشخّص‌ترينش جغرافياي خاكي است. يك ميليون و ششصد و پنجاه هزار كيلومتر مربع خاك كه با سيم خاردار و موانع مختلف طبيعي محصور شده است.

در جنگ سخت اين جغرافيا مورد هجوم واقع مي‌شود. مرزداران هر سرزمين حافظ اين جغرافيا هستند. مرزهاي عقيدتي و فكري، مرزهاي فرهنگي و اخلاقي حلقه‌هاي ديگري هستند كه اقوام در ميانش به سر مي‌برند.

بسيارند اقوامي كه جغرافياي خاكي و طبيعي‌شان سالم و درست نخورده مانده و قوّت دارد، امّا در ميادين بعدي زمين خورده و شكست خورده‌اند، را داده‌اند.

وقتي حارسان و مرزداران عقيدتي، فرهنگي و بالاخره سياسي اجتماعي غفلت كنند. ممكن است يك قوم پيش از آنكه در ميدان جنگي سخت و داغ شكست را تجربه كند در ميدان ديگري شكست خورده و بالاخره، جغرافياي خاكي را هم از دست داده باشد.