برنده جنگ اراده‌ها

برنده جنگ اراده‌ها

واکنش هیجانی، بی‌منطق و اثبات نشده ترامپ در جمع خبرنگاران علیه ایران که پیش‌ازاین نیز به‌کرات رخ‌داده بود، بیش از اینکه نشان‌دهنده بی‌ثباتی در مجموعه کاخ سفید باشد، نمایی است بی‌پرده از استیصال کاخ سفید در برابر سیاست‌های مقتدرانه کشورمان.

  • به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «منصور حقیقت پور» نوشت: 

«دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا که هنوز از شوک سرنگون شدن پهپاد افسانه‌ای و گران‌قیمت «تریتون» خارج نشده، پنجشنبه هفته گذشته در جمع رسانه‌های این کشور با افتخار، خبر ساقط شدن یک فروند پهپاد ایرانی که بر فراز کشتی «یو اس اس باکسر» بود را اعلام کرد؛ ادعایی که حتی وزارت دفاع آمریکا نیز از تصریح بر ایرانی بودن آن امتناع نمود! دیروز بعد از این ادعا، سپاه پاسداران تصاویری از رصد عقاب تیزپرواز ایرانی بر فراز ناو آمریکایی منتشر کرد که ثابت می‌کرد اظهارات کلیددار کاخ سفید، توهمی بیش نبوده است! روز گذشته نیز یک فروند نفت‌کش انگلیسی در خلیج‌فارس متوقف شد که نشان‌دهنده اقتدار مضاعف و عزم قاطع جمهوری اسلامی در مقابله با هر نوع شیطنت و اخلال در امنیت این منطقه از سوی متحد نزدیک واشنگتن و دسیسه‌های جبهه غربی است. این دو رویداد مهم، در حالی به وقوع پیوست که آمریکا و غرب، ائتلافی بی‌حاصل را برای به‌اصطلاح وادار کردن جمهوری اسلامی به کوتاه آمدن از مواضعش تشکیل داده‌اند و کشورمان در مقابل، ثابت کرده که همچنان دست برتر را در تحولات منطقه دارد و برنده «جنگ اراده‌ها»است. دراین‌باره گفتنی‌هایی هست.

1. واکنش هیجانی، بی‌منطق و اثبات نشده ترامپ در جمع خبرنگاران علیه ایران که پیش‌ازاین نیز به‌کرات رخ‌داده بود، بیش از اینکه نشان‌دهنده بی‌ثباتی در مجموعه کاخ سفید باشد، نمایی است بی‌پرده از استیصال کاخ سفید در برابر سیاست‌های مقتدرانه کشورمان. آمریکایی‌ها پس از سرنگون شدن پهپاد تریتون و عجز فاحش در پاسخ به آن به دلیل وحشت از واکنش سخت نیروهای مسلح کشورمان،‌ دچار سرشکستگی جهانی شده و به هر ترتیب ممکن درصدد برآمدند که آبروی ریخته خود را جبران کنند. اوج واکنش آن‌ها به ماجرای ساقط شدن پرنده 220 میلیون دلاری پنتاگون، دعوت از کشورهای جهان برای تشکیل ائتلافی به‌منظور حفاظت از تردد دریایی در خلیج‌فارس بود که با واکنش سرد بسیاری از کشورها ازجمله برخی از نزدیک‌ترین متحدان واشنگتن مواجه شد. به مصداق فرد گرسنه‌ای که تابلوی «کتاب‌فروشی» را از فاصله دور، «کباب فروشی» می‌خواند، ترامپ نیز دچار هذیان‌گویی و بافتن رطب و یابس شده و برای ترمیم وجهه خود، پهپادی را که اساساً معلوم نیست برای چه کشوری بوده – فارغ از اینکه اصل خبر آیا صحیح است یا خیر – ایرانی معرفی کرد!
2. پس از وقوع چندین حادثه مشکوک برای نفت‌کش‌ها در دریای عمان و خلیج‌فارس، ترامپ و مسئولین آمریکایی این هدف را دنبال می‌کنند که جمهوری اسلامی را مسئول «ناامنی» منطقه جلوه دهند. همچنان که با وقاحت تمام، کاهش تعهدات برجامی ایران را نقض توافق هسته‌ای معرفی کرده و نتیجه گرفته‌اند که کشورمان به سمت تولید سلاح هسته‌ای و ناامن سازی منطقه و جهان پیش می‌رود! همین سیاست در توافق به‌اصطلاح جامعی که ترامپ از رهگذر فشار تحریم‌ها و جنگ روانی به دنبال آن است نیز مشاهده می‌شود. هیئت حاکمه آمریکا اعم از دموکرات و جمهوری‌خواه، هر کدام با تاکتیک‌های حزبی خود، توان نظامی و نفوذ ایران در منطقه را سال‌هاست که عامل شیوع ناامنی معرفی کرده‌اند و دقیقاً برای محدود کردن همین مؤلفه‌ها و خطوط قرمز بود که ترامپ از برجام خارج شد. در حقیقت، ترامپ از این آشفته‌گویی، سریالی را دنبال می‌کند که همه رؤسای جمهور آمریکا به شیوه‌ای آن را در دستور کار خود قرار داده بودند که عبارت است از «تغییر محاسبات»‌ جمهوری اسلامی و واداشتن ایران به بازی در پازلی که یانکی‌ها ترسیم می‌کنند.
3. کشورمان در حال حاضر، در کشاکش بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های اعمال‌شده از سوی آمریکایی‌ها قرار دارد و فشارهای اقتصادی به اذعان بسیاری از نهادها و سازمان‌های فعال در این حوزه، کارایی خود را ازدست‌داده است. ترامپ با استراتژی دوگانه «تحریم» و «جنگ روانی» به شکلی که حاکمیت را مقصر تحولات اخیر نشان دهد و مردم را از داخل و کشورهای جهان را در خارج به‌زعم خود علیه جمهوری اسلامی متحد کند، قدم در راهی بی‌حاصل گذاشته است، چراکه آمریکای فرتوت، اولاً به دلایل متعدد و روشن، توان ورود به یک مداخله نظامی دیگر را ندارد و ثانیاً، بسیاری از ناظران و چهره‌های سیاسی جهان، واشنگتن و شرکای غربی‌اش را مسبب افزایش تنش در منطقه می‌دانند. به‌عنوان نمونه، «جرمی کوربین»، رهبر حزب کارگر انگلیس، روز گذشته، انگشت اتهام تحولات اخیر را به سوی آمریکا نشانه گرفت و ترامپ را به سبب خروج از برجام، مقصر شرایط کنونی معرفی کرد. همچنین، شبکه خبری اسکای نیوز، در مقاله‌ای که اندکی بعد آن را از روی خروجی خود حذف کرد، با اشاره به ادعای هفته گذشته «جرمی هانت»، وزیر امور خارجه انگلیس که مدعی تلاش برای کاهش تنش در منطقه شده بود نوشت: «زمانی این خواسته محقق می‌شود که لندن هر نوع شانس درگیری را خنثی کند و توافق هسته‌ای ایران با سایر قدرت‌های جهان را که آمریکا یک‌جانبه از آن خارج شد را نجات دهد. اما با توجه به مجموعه‌ای از اقدامات تنش‌زا طی دو هفته گذشته، به نظر می‌رسد که این خواسته، خیال‌بافی باشد»! 4. نگارنده این سطور پیش‌ازاین بارها به تغییر موازنه قوا در منطقه و افول هژمونی آمریکا از یک سو و قدرت گرفتن جمهوری اسلامی از سوی دیگر، تصریح کرده است. انگلیس و آمریکا که این روزها در برابر جمهوری اسلامی سردرگم شده‌اند - یکی به هذیان‌گویی متوسل شده و دیگری هم با ابتلا به ضعف‌های مفرط نظامی، از دور عربده می‌کشد – شاهد امتداد شاخه‌های انقلاب اسلامی در منطقه هستند و کاری هم از دستشان ساخته نیست. عراق را با صرف هزینه‌های هنگفت از لوث صدام پاک‌سازی و به مجاهدین انقلابی حامی جمهوری اسلامی تقدیم کردند؛ در یمن، با حمایت از قبیله سعودی، شعبه پرقدرت دیگری از مقاومت را در منطقه تقویت کرده و عبرت‌آموز اینکه برای کنترل غلیان خشم انصار الله، دست به دامن جمهوری اسلامی شده‌اند! در سوریه، تنها واکنش آمریکای اوباما و ترامپ، رجزخوانی و چند موشک‌پرانی نمایشی بود و با وجود تکرار ترجیع‌بند برکناری «بشار اسد»، رئیس‌جمهور قانونی و مشروع این کشور، نظام مردمی سوریه در نقطه اوج ایستاده است. انتظار داشتند که جمهوری اسلامی با تحریم‌های نیمه مرداد و آبان سال گذشته،‌ سرخم کند و 40 سالگی خود را به‌اصطلاح نبیند اما فجر چهلم، به میعادگاهی پرشکوه و بی‌نظیر در تاریخ انقلاب تبدیل شد. تردیدی نیست که چشم‌انداز و زوایای برتری جمهوری اسلامی در برابر واشنگتن، بسیار فراخ‌تر از آن است که در این نوشته به‌اختصار به آن اشاره شد اما همین مقدار نیز سندی است غیرقابل‌انکار برای این حقیقت که ایران اسلامی برنده این نبرد نابرابر است و به فرموده رهبر حکیم انقلاب «امروز در دنیا، جنگ، جنگ اراده‌هاست؛ هر طرفی که اراده قوی‌تری، ثبات بیشتری داشته باشد، او پیروز این میدان‌ها است؛ شما اینجا نشان دادید که توانایی دارید و اقتدار دارید.» (23 آبان 97)         

عقب‌نشینی خفت‌بار سعودی

عقب‌نشینی خفت‌بار سعودی

عقب‌نشینی عربستان از موضع جنگی و اتخاذ وجهه‌ای متفاوت را باید اعتراف و فریادی از سر شکست تعبیر کرد و نه تغییر استراتژی آل سعود از جنگ به صلح. سعودی‌ها ثابت کرده‌اند که دست از خوی تجاوزگری و خونریزی خود دست برنخواهند داشت و تنها زمانی عقب می‌نشینند که طرف آن‌ها، دست برتر را داشته باشد.  عقب‌نشینی خفت‌بار سعودی

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، « اصغر زارعی» در روزنامه «حمایت» نوشت:

بیش از چهار سال است که سعودی‌ها با سودای تار و مار کردن حوثی‌ها و نیروهای مردمی یمن، در باتلاق یمن گرفتارشده‌اند و هر چه برای بیرون آمدن از آن بیشتر تقلا می‌کنند، بی‌آبرویی و ناتوانی آن‌ها در این معرکه بیشتر هویدا می‌شود. سال گذشته، «حسین امیر عبداللهیان»، معاون سابق عربی آفریقایی وزارت امور خارجه فاش کرد که سه هفته بعد از انتصاب «عادل الجبیر»، وزیر سابق امور خارجه عربستان به وی در جده گوشزد کرده بود که حمله این کشور به یمن اشتباه است و مقامات ریاض خواهند دید که راهکار این غائله، صرفاً سیاسی است اما وزیر سعودی با غرور و عصبانیت پاسخ داده بود: «خواهید دید که کمتر از سه هفته همه حوثی‌ها را نابود خواهیم کرد»!

به گفته این مقام سابق وزارت امور خارجه کشورمان، کمتر از یک سال بعد، سعودی‌ها وقتی فهمیدند که با عده‌ای جنگ نابلد طرف نیستند و حمله نظامی فایده‌ای ندارد، پیامی مبنی بر درخواست از ایران برای میانجی‌گری بین آن‌ها و انصار الله فرستادند و جمهوری اسلامی نیز علیرغم اینکه رابطه دیپلماتیک با ریاض نداشت، برای توقف کشتار و خونریزی، مقدمات دیدار یک فرمانده بلندپایه سعودی با یکی از فرماندهان مهم انصار الله در یک منطقه مرزی را فراهم کرد. قرار بر این شد که تا زمان حصول توافق، این دیدار محرمانه باقی بماند اما بنا به دلایلی، خبر آن درز کرد و عربستان نیز منکر هرگونه گفتگو با یمنی‌ها شده و آن را در سطح ملاقاتی بین سران قبایل مرزی دو کشور تقلیل داد. حالا با گذشت بیش از سه سال از آن ماجرا، روز گذشته «ولید المعلمی»، نماینده دائم عربستان در سازمان ملل، پس از پایان جلسه شورای امنیت با موضوع جنگ علیه یمن، اعلام کرد که ریاض آماده تعامل دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران است! وی همچنین با بیان اینکه کشورش خواستار جنگ با ایران، در یمن و خارج از آن نیست تصریح کرده که زمان پایان بحران یمن فرا رسیده است!!
این سخن دیپلمات سعودی از جانب مسئولین کشورش، نه مختص حال حاضر، بلکه تصریحی است که بارها پیش از این – همان‌گونه که شرح آن گذشت – در خفا با ایران و سایر کشورها در میان گذاشته بودند. دریوزگی سعودی‌ها از ایران، در حالی است که به اتکا تسلیحات و کمک‌های اطلاعاتی – لجستیکی آمریکایی‌ها گمان می‌کردند که پیروز بلامنازع معرکه خواهند بود و حالا که به فرموده رهبر معظم انقلاب، بینی آن‌ها به خاک مالیده شده، به دنبال رهیافتی برای خروج از باتلاق خودساخته جنگ یمن از طریق ابرقدرت منطقه هستند. البته جمهوری اسلامی بر اساس مشی انقلابی خود، هر فرصتی را برای توقف درگیری‌ها و پایمال شدن خون بی‌گناهان مغتنم می‌داند اما شرایط فعلی با سه سال پیش بسیار متفاوت است و عربستان برای در امان ماندن از ضرب شست انصار الله و ارتش یمن باید هزینه بیشتری پرداخت کند. یمنی‌ها اکنون به قدرت نظامی شگفت‌آوری در پرواز دادن پهپادهای دور پرواز، هدف قرار دادن اهداف راهبردی عربستان و شلیک موشک‌های بالستیک نقطه زن دست‌یافته‌اند و حالا که آتش در خانه سعودی‌ها افتاده، فرار از این مهلکه و بالا بردن دست‌ها برایشان به این سادگی‌ها نخواهد بود. سعودی‌ها در حال حاضر در برابر یک قدرت منطقه‌ای که توانی برابر با توان نظامی معدود کشورهای جهان را داراست، قرار گرفته است؛ قدرتی که ده‌ها نقطه راهبردی را به‌رغم استقرار پدافند آمریکایی پاتریوت و تاد، مورد اصابت موشک‌ها و پهپادهای انتحاری خود قرار داده است. بنابراین، دلایل التماس بی‌پرده عربستان از ایران اسلامی برای پایان دادن به جنگ یمن را می‌توان به شرح ذیل احصاء کرد.
1. فرودگاه ریاض یکی از اهداف مهم برای انصار الله است که چنانچه سعودی دست نجنبانند و به خود نیایند، پس از فرودگاه‌های ابها و جیزان، نوبت به این فرودگاه خواهد رسید. این فرودگاه به همراه شرکت نفتی آرامکو، نیروگاه‌های برق جنوب این کشور و ایستگاه‌های پمپاژ نفت در بندر ینبوع که روزانه 3 میلیون بشکه نفت از آنجا به اروپا صادر می‌شود، شریان‌های حیاتی اقتصاد عربستان هستند و انصار الله با چند حمله رعدآسا و هماهنگ می‌تواند به‌صورت همزمان، صدها هدف این‌چنینی را به آتش بکشد. افزون بر ضررهای اقتصادی، خسارت‌های انسانی ازجمله ده‌ها فرمانده بلندپایه و تعداد زیادی از نیروهای ارتش سعودی که طی حدود چهار سال و نیم گذشته به درک واصل‌شده‌اند و خسارت‌های سیاسی در خصوص حصول اطمینان از تحقق پیروزی در یمن و فروپاشی ائتلاف خود خوانده آن‌ها را نیز باید به دلایل غلط کردن سعودی‌ها نیز افزود.
2. عربستان هزینه‌های چند صد میلیارد دلاری برای حفاظت از خود در برابر دشمن خودساخته‌ای به نام جمهوری اسلامی صرف کرده و با خرید انبوهی از تسلیحات آمریکایی، از کاخ سفید انتظار داشت که پس از نمایش‌های ساختگی در بندر فجیره و دریای عمان و همچنین سقوط پهپاد جاسوسی آمریکا، علیه جمهوری اسلامی دست به اقدام بزند و قدرت خود را به رخ کشورمان بکشد. نه‌تنها عربستان، بلکه دیگر کوتوله‌های منطقه نیز چنین انتظاری داشتند اما رئیس‌جمهور آمریکا با تلکه کردن کشورهای دیگر برای تشکیل ائتلافی به‌منظور به‌اصطلاح حفاظت از تردد دریایی در تنگه هرمز و باب المندب، پاسخ آن‌ها را داد! عربستان به این جمع‌بندی رسیده که آمریکا شریک مطمئنی برای تأمین امنیتش نیست و حالا که جرأت کوچک‌ترین واکنشی در برابر جمهوری اسلامی را ندارد و همه فشارهای اقتصادی و جنگ روانی علیه ایران به «هیچ» ختم شده، به‌طور حتم نمی‌تواند در جنگ یمن نیز کاری از پیش ببرد و باید هر چه زودتر خود را از جهنم یمن خارج کند.
3. دست برتر ایران و مقاومت در عراق، سوریه و لبنان نیز در این تصمیم‌گیری دخیل بوده است. جنگ هشت‌ساله سوریه در حال حاضر، مغلوبه شده و تروریست‌های موردحمایت عربستان و ترکیه، در مربع ادلب گرفتارشده‌اند. رژیم صهیونیستی – متحد و یار غار عربستان – علیرغم ده‌ها حمله به پایگاه‌ها و مواضع ارتش سوریه از یک‌سو و حمایت تدارکاتی، لجستیکی، اطلاعاتی و پزشکی از تروریست‌ها از سوی دیگر، کاری از پیش نبرده و همچنان از گسیل شدن نیروهای مقاومت به سمت بلندی‌های جولان پس از یکسره کردن کار ادلب وحشت‌زده است. به‌ویژه که دبیر کل حزب‌الله لبنان هفته گذشته از هزاران هدف در سراسر سرزمین‌های اشغالی رونمایی کرد که در صورت تجاوز صهیونیست‌ها، اسرائیل را به تلی از خاکستر تبدیل خواهند کرد و آن را به عصر حجر بازخواهد گرداند.
و بالاخره اینکه عقب‌نشینی عربستان از موضع جنگی و اتخاذ وجهه‌ای متفاوت را باید اعتراف و فریادی از سر شکست تعبیر کرد و نه تغییر استراتژی آل سعود از جنگ به صلح. سعودی‌ها ثابت کرده‌اند که دست از خوی تجاوزگری و خونریزی خود دست برنخواهند داشت و تنها زمانی عقب می‌نشینند که طرف آن‌ها، دست برتر را داشته باشد؛ اتفاقی که امروز در مورد انصار الله، نیروهای مردمی و ارتش این کشور افتاده و زمانی که انصار الله شرایط خود برای آتش‌بس را به عربستان تحمیل کند، دور نخواهد بود.

شکست معامله ترامپ؛

شکست معامله ترامپ؛ پایان آرزوهای تاجرآمریکایی برای تغییر چهره منطقه
برخلاف بزرگنمایی و تبلیغات وسیع و گسترده ای که از ابتدای طرح مسئله معروف به معامله ترامپ یا معامله قرن اتفاق افتاده است نمی توان این نکته را انکار کرد که در هفته های اخیر شانس موفقیت این طرح و همچنین از میزان بزرگنمایی های گذشته آن به شدت کاسته شده است که قطعا تبعات گسترده ای را برای طرف های دخیل در این معامله در برخواهد داشت. 


اولا بُعد سیاسی این معامله در نتیجه شکست کشورهای عربی حامی این طرح در ترویج این طرح در میان امت های اسلامی و عربی و به خصوص فلسطین تقریباً شکست خورده به حساب می آید. این مسئله شرایط را برای واشنگتن و متحدانش سخت تر می کند.دوم در خصوص بُعد اقتصادی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا گزینه هایی را بر پایه ارائه پیشنهادهای وسوسه کننده مالی به نوار غزه که سالهاست با تبعات وحشتناک محاصره همه جانبه صهیونیست ها دست و پنجه نرم می کند را روی میز خود دارد.این پیشنهادات با چراغ سبز آمریکا توسط کشورهای نفتی به تشکیلات خودگردان فلسطین و همچنین سایر احزاب و گروههای مقاومت داده شده است که با شوک سنگینی مواجه شدند، تمامی گروههای فلسطینی این پیشنهادات را رد کرده و از حضور در کنفرانس اقتصادی بحرین که زمینه ساز انعقاد معامله قرن به حساب می آید ممانعت کردند.سوم اضافه در کنار دو مشکل بالا، سردرگمی دولت آمریکا در قبال این معامله کم کم در حال نمایان شدن است. جایی که ترامپ و جراد کوشنر، دامادش که مجری اصلی این معامله نیز است، روندی محافظه کارانه در تعامل با این مسئله در پیش گرفتند و مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا طی سخنانی که می توان آن را سیلی محکم به توطئه معامله قرن به حساب آورد گفت این طرح غیر قابل اجراست و موفقیتی به همراه نخواهد آورد. این حرف یکی از زبان یکی از پایه های اصلی سیاست خارجی دولت ترامپ یعنی پامپئو، رئیس جمهور آمریکا را وادار به دفاع سرسختانه از طرح معامله قرن و داماش کرد و تاکید کرد که طرح حل بحران منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) در نهایت امر اجرایی خواهد شد.چهارم، حضور بارز و گسترده مردم در روز قدس امسال علی‌رغم اینکه برخی دولت ها برای کاستن از اهمیت این روز و شرکت نکردن در آن حداکثر تلاش خود را به کار بستند، تصویری که جمعه آخر ماه رمضان امسال ترسیم شد بار دیگر این نکته را ثابت کرد که جهان اسلام و کشورهای عربی به آرمان مرکزی خود یعنی فلسطین همچنان پایبند هستند.با توجه به نکات گفته شده باید گفت که معامله ترامپ با چالش های جدی و حقیقی زیادی که منجر به نابودی آن می شود مواجه است و این مسئله روی طرف های متعددی تاثیرات منفی خواهد گذاشت.دولت ترامپ به طور طبیعی خود را در صف دولت های دیگری خواهد دید که نتوانستند در راستای تامین منافع "اسرائیل" آرمان فلسطین را به حاشیه رانده و به دست فراموشی بسپارند و از طرف دیگر نقش واشنگتن به عنوان واسطه بی طرف حل این ماجرا به دلیل حمایت تاریخی اخیر خود از رژیم صهیونیستی خدشه وارد خواهد شد.اما در خصوص کشورهای عربی بعید نیست کشورهایی که نقشی اساسی در اجرای معامله ترامپ ایفا کردند به سوی مردم فلسطین بازگردند. همچنین بعید نیست که اثری شگرف را درون مردم این کشورها شاهد باشیم، مردمی که سالها تلاش می شد که از آرمان فلسطین دور نگه داشته شوند.و در نهایت در خصوص شرایط داخلی فلسطین باید گفت که اجماع بی نظیر آنها در رد کردن معامله ترامپ می تواند فرصتی تاریخی را به آنها بدهد تا اختلافات داخلی را یک بار برای همیشه کنار بگذارند و در خصوص روابطشان با کشورهای اطراف فلسطین به خصوص کشورهای محور مقاومت تجدید نظر کنند؛ اخیراً با شنیده شدن زمزمه های در خصوص ایجاد کانال های ارتباطی بین حماس و سوریه، روابط دو طرف بعد از چند سال تنش رنگ و بوی جدی به خود گرفته است که قطعاً به نفع محور مقاومت خواهد بود و همچنین برگ های برنده مقاومت فلسطین را در مقابل تلاش برای تضعیف آرمان قدس بیش از پیش تقویت خواهد کرد.حسین موسوی - العالم