انقلاب اسلامی ، ظهور و حکومت الله


انقلاب اسلامی ، ظهور و حکومت الله

آری جمهوری اسلامی ایران که آخرین گام از حکومت الله و آغاز ظهور کامل دین اسلام و تجلی تام و کامل شخصیت انسان کامل و مدیریت الهی او بر جهان است با ورود به مرحله پنجم و نهایی خویش که عیناً ورود به مقدمات آخرین  14 ظهور منجی بشریت و تحقق وعده الهی است و در لسان روایات ما به " واگذاری پرچم حق از سوی سید خراسانی به مهدی موعود روحی فداه "  15 تعبیر گشته است که رسالت اصلی و غایت انقلاب اسلامی ایران می باشد و هم اینک با تبدیل...
آری جمهوری اسلامی ایران که آخرین گام از حکومت الله و آغاز ظهور کامل دین اسلام و تجلی تام و کامل شخصیت انسان کامل و مدیریت الهی او بر جهان است با ورود به مرحله پنجم و نهایی خویش که عیناً ورود به مقدمات آخرین  14 ظهور منجی بشریت و تحقق وعده الهی است و در لسان روایات ما به " واگذاری پرچم حق از سوی سید خراسانی به مهدی موعود روحی فداه "  15 تعبیر گشته است که رسالت اصلی و غایت انقلاب اسلامی ایران می باشد و هم اینک با تبدیل ایران سرافراز به ام القرای مسلمین و مستضعفین و صدور انقلاب اسلامی و پیام جهانی اسلام عزیز به اقصی نقاط جهان و حضور راهبردی سیاسی- فرهنگی جمهوری اسلامی در جای جای جهان برای مشارکت در مدیریت اسلامی جهان و به چالش کشیدن نظام شیطانی لیبرال دموکراسی ، نه تنها ورود به مرحله پنجم از مراحل نهضت جهانی امام خمینی (ره) بلکه موفقیت سریع و شگفت انگیز در این مرحله حساس را نوید می دهد و این مسئله بسیار مهم و اصلی امروز جامعه ماست که به کرات از سوی معظم له و علی الخصوص از 14 خرداد 89 در عبارتهای متنوع و  بشارت آمیز ایشان مطرح می گردد ؛ مرور برخی از این دیدگاه های متعالی درک موقعیت کنونی نهضت اسلامی را آسانتر می کند ؛
با ورود به مرحله نهایی نهضت که در نگاه آخرالزمانی همان وقایع پیش از ظهور امام مهدی علیه السلام است، عملا نقشه راهبردی پیشرفت ایران اسلامی و نیل به اهداف انقلاب اسلامی منطبق با مراحل واپسین ظهور گشته و رفته رفته فهم پیام جهانی انقلاب برای همگان میسر می گردد و به موازات آن نه تنها حقانیت این پرچم برافراشته یکبار دیگر و بطور گسترده یی اثبات می گردد ، بلکه همه حق طلبان و عدالت خواهان جهان را به پیشوائی خود به سرمنزل عدل و توحید رهنمون می گردد .

مقاله كامل در ادامه...

 

ادامه نوشته

ایران و یمن زمینه سازان ظهور_ یمن در استانه انقلاب

ایران و یمن زمینه سازان ظهور_ یمن در استانه انقلاب:

آنچه در لبنان و غزه با مدد امدادهاي غيبي حادث شده در يمن در حال وقوع است. شيعيان يمن حتّي مي‌گويند گاه زير بمباران مي‌نشينند و مي‌گويند به ما آسيبي نمي‌رسد. اين امداد چنان شهرت يافته كه رئيس جمهور يمن در تلويزيون اعلام كرد كه ما سِحر حوثي را توسط يك ساحر كشف كرده‌ايم و به دنبال خنثي كردن آن هستي.......

عکس از وبلاگ  نشانه های ظهور (http://alayemezohoor.parsiblog.com/) برداشته شده است.

در برنامة قبل از «قوم نشان شده» گفتم و باب گفت‌وگو دربارة نقش ايران و ايرانيان را در واقعة شريف ظهور كبراي حضرت موعود(ع) گشودم. نمي‌شود بدون ذكر شواهد و مستندات از كنار اين ادّعا گذشت و انتظار داشت مقبول طبع همگان نيز واقع شود. از اين پس براي اطلاع علاقمندان و به ويژه جوانان مطالبي را ذكر مي‌كنم. واقعة بزرگ و شريف ظهور كه مقصد و مقصود جملة انبياء، اولياء و به ويژه نقشه‌هايي حضرت خداوندي را محقّق مي‌سازد، در گرو مقدّماتي است كه از يك هزار و اندي سال فراهم مي‌آيد.
 
اسلام، ميان دو امپراتوري پر قدرت متولّد شد. ايران ساساني كه وسعتي از درياي مديترانه تا مرزهاي چين و از ارمنستان تا يمن داشت و روميان.

شرايط سياسي ـ اجتماعي آشفتة عصر ساساني، نظام طبقاتي حاكم بر اين عصر، تحريف آموزه‌هاي دين زردشت و تباهي دستگاه مذهبي موبدان، از هر سو ايران عصر ساساني را مستعدّ تحوّلي بزرگ ساخته بود.

نامة پيامبر اكرم(ص) سرآغاز ماجرا بود. نامه توسط پيك مخصوص (عبدالله بن خدافه سهمي قريشي) به دربار خسرو پرويز متكبر رسيد.

از محمّد(ص)، فرستادة خدا به بزرگ زمامداران
درود به آن كسي كه حقيقت را بجويد و هدايت را پيرو باشد و به خداوند و رسولش ايمان آورد و گواهي دهد كه محمّد بنده و فرستادة اوست. من تو را به سوي خدا مي‌خوانم. فرستادة خداوند بر همگان هستم تا آنان را بيم دهم و حجّت را بر كافران تمام كنم، اسلام بياور تا در امان باشي و اگر از اسلام روي‌گردان شدي، گناه مردم مجوس بر گردن توست.

خطاب پيامبر بسيار زيبا بود، ايرانيان را به اكرام ياد كرده بود و آنان را چون مستضعفاني مستحقّ رهايي خوانده بودند، چنان‌كه اشاره فرمودند: «اگر از اسلام روي‌گردان شوي، گناه مردم مجوس بر گردن توست». مخاطب امام مردم نيست. بلكه متوجّه خسرو پرويز عيّاشي بود كه در حرم‌سراي خود سه هزار كنيز داشت.

خسرو نامة پيامبر را پاره كرد، در حالي كه نمي‌دانست در حقيقت با اين عمل خود را مي‌درد و نه نامة رسول خداوند را. قاصد رسول خدا به مدينه بازگشت. خسروپرويز به حاكم دست نشاندة خود، (باذان بن ساسان) كه در يمن حاكم بود، نامه نوشت كه اين مدّعي پيامبري را دستگير كرده به دربار ساساني بفرست.

باذان دو پيك را به همراه نامه به آستان پيامبر مي‌فرستد. پيامبر به پيك باذان بن ساسان مي‌فرمايد براي گرفتن جواب فردا بياييد. فردا وقتي دو پيك برمي‌گردند، پيامبر خبر پاره شدن شكم خسروپرويز توسط پسرش شيرويه را به قاصدان مي‌دهند و با تحفه و نامه‌اي آنها را به سوي يمن و درگاه باذان بن ساسان مي‌فرستند.

پيامبر به باذان اعلام كرده بودند، چنانچه اسلام بياورد، مي‌تواند كماكان حاكم يمن بماند.

باذان به اتفاق ساير ايرانيان اسلام مي‌آورند و ايرانيان در يمن، اوّلين پايگاه اسلامي را ايجاد مي‌كنند. القاب ابناء و احرار يعني «فرزندان آزادگان» مخصوص ايرانيان مي‌شود. همين القاب امروز هم در ميان جماعت بزرگي از يمني‌ها هست.

پس از باذان بن ساسان، فرزندش «شهر بن باذان» با حكم پيامبر به جاي پدر حاكم يمن مي‌شود. در سال يازدهم از هجرت، پس از حجّة الوداع، «اسود عنسي» در يمن شورش كرد و با ادّعاي پيامبري جماعتي را به گرد خود آورد و مناطقي را متصرّف شد. «شهر بن باذان» ايراني با هفتصد سوار در پي او روانه شد و با او به جنگ مشغول شد و به درجة شهادت رسيد. او اوّلين شهيد ايراني صدر اسلام است. ابناء و احرار ايراني در يمن ماندند و پس از پيامبر جمعيت شيعيان يمن را تشكيل دادند و نسل در نسل پايگاهي مهم پيرامون جزيرة العرب را حفاظت كردند، تا در آستانة ظهور حضرت وليّ عصر(ع)، با رشادت و مبارزة خود حجاز را تصرّف و آن را تسليم حضرت نمايند. سيّد يماني، با پرچم سفيد، بر حق‌ترين پرچمي است كه در آستانة ظهور خروج مي‌كند، دشمنان اموي اهل بيت(ع) را مي‌راند و بيعت خود را با امام راست مي‌كند.
 
شيعيان يمن، امروزه، به رغم همة فشارها و اسماعيلي و زيدي امامي با عشق خانوادة پيامبر و امام علي(ع) با هم متّفق شده‌اند تا جملگي در دفاع از نام امام علي(ع)، مقابل وهابيون، ائتلاف عربستان، حكومت يمن، اسرائيل و عربستان بايستند.

طيّ اين سال‌ها و پس از پيروزي انقلاب اسلامي، آنها با تأسّي به قيام ايران و رهبري و زعامت امام خميني(ره) در پيروزي انقلاب، جان تازه‌اي گرفته‌اند. صدها حسينية زيرزميني به راه انداخته و قبايل را با هم متحد ساخته‌اند.

طيّ يكي دو هفتة اخير، آمريكا هم وارد معركه شده و به اتفاق عربستان و رژيم اشغالگر فلسطين و حاكم وهابي من، كشتار وسيع شيعيان را شروع كرده است.

قصد اصلي اين ائتلاف صهيوني و بني‌اميّه‌اي كشتار شيعيان است.

يمني‌ها اعتراف كرده‌اند كه هدف ما طيّ سال‌هاي گذشته اين بوده كه ميان شيعيان ايران و يمن فاصله بيندازيم امّا در اين جنگ تمام زحمات گذشتة ما بر باد رفت. اين جنگ پيوند فوق العادّه‌اي ميان عراقي‌ها، ايرانيان و شيعيان يمن به وجود آورده است. شيخ الازهر و علماي وهابي مرتب فتوا به قلع و قمع آنان مي‌دهند و حتّي شبكه‌هاي عربي اخبار اين درگيري‌ها را اعلام نمي‌كنند. در حالي كه يمن، زير بمباران ائتلاف صليبيون آمريكايي، صهيونيست‌ها و سلفي‌هاي وهابي زير و رو مي‌شود.

جالب اينجاست كه به رغم حملة ارتش يمن از پشت و ارتش عربستان از جلو و محاصرة دريا و فشار و تحريم، شيعيان ايستاده‌اند. در يكي از عمليات‌ها، عربستان چهل چترباز براي كشتار آنها فرستاد كه جز يك نفر بقيه به هلاكت رسيدند. به اعتراف رئيس جمهور يمن، شيعيان سربازاني ده ـ دوازده ساله دارند كه مردانه مي‌جنگند. شبكة ايراني العالم را كه اخبار يمن را منتشر مي‌كرد، فيلتر كردند.

به نقل از جناب سيّد عصام العماد اشخاصي چون سعيد الفقيه كه خودش وهابي است، شبكه‌اي براي اعتراض و مخالفت با عربستان در كانال الاسلام ايجاد كرده و به عنوان بزرگترين نقطه ضعف و نماد ضعف عربستان به حوثي‌ها مي‌پردازد. او چنين تحليل مي‌كند كه: حوثي‌ها عاشورا و كربلا و غدير دارند ولي ما در مقابل ارتشي شكمباره با شبكه‌هاي سكس داريم. او صداي گريه‌هاي سربازان عربستاني را وقتي به همسرانشان زنگ مي‌زنند، پخش مي‌كند.

آنچه در لبنان و غزه با مدد امدادهاي غيبي حادث شده در يمن در حال وقوع است.
شيعيان يمن حتّي مي‌گويند گاه زير بمباران مي‌نشينند و مي‌گويند به ما آسيبي نمي‌رسد. اين امداد چنان شهرت يافته كه رئيس جمهور يمن در تلويزيون اعلام كرد كه ما سِحر حوثي را توسط يك ساحر كشف كرده‌ايم و به دنبال خنثي كردن آن هستيم.

بي‌شك آنچه ارادة خداوندي آن را حمايت كند، شكست‌ناپذير است. از هزار و اندي سال، تقدير الهي سرنوشتي را رقم زده كه روز به روز به آن نزديك‌تر مي‌شويم. جان و خون شيعيان آل علي(ع) از ابتدا از سوي ايرانيان در يمن جاري شد و اينك نماد و سمبل مبارزان ايراني به آنان ياري مي‌دهد تا در نقطه‌اي، باعث برپايي در خروج عظيم شود، خروج سيّد يماني از يمن و سيّد خراساني از ايران «ولو كره المشركون»

استاد شفيعي سروستاني. 
راديو معارف ـ‌ 18/10/88

در ادامه .....

اخبار مربوط به اخرین تحولات یمن...

علمای یمن علیه آمریکا حکم جهاد دادند..

تخریب گسترده آثار شیعی در شمال یمن (صعده)

 

ادامه نوشته

گفت‌وگو با شيخ علي كوراني  ( نقش ايران در نقشة ظهور)


گفت‌وگو با شيخ علي كوراني  ) نقش ايران در نقشة ظهور(

 

استاد نويسندة محقّق حجّت‌السلام والمسلمين شيخ علي كوراني، از جمله صاحب‌نظران معدودي هستند كه در حوزة سرزمين‌هاي درگير در عصر ظهور داراي اثر مي‌باشند. خوانندگان گرامي پيش از اين نيز گفت‌وگوهايي در همين موضوع را با اين شخصيّت علمي و محقّق در مجلّه خوانده‌اند.(منبع سايت موعود)

 

ايرانيان چه نقشي در حوادث پيش از ظهور دارند؟

نقش ايرانيان براي زمينه‌سازي ظهور نيز در روايات، پررنگ ترسيم شده است. در ميان تمام زمينه‌سازان و گروه‌هاي مختلف زمينه ساز، اوّلين نقش را ايرانيان بر عهده دارند. پس از آن گروه‌هايي ديده مي‌شوند که مقابل يهود مي‌ايستند؛ مانند گروهي در عراق که مقابل نواصب مي‌ايستند و علاوه بر آنها از يماني‌ها نيز صحبت به ميان آمده که خيلي تصوير دقيقي دربارة آنان ارائه نشده و به عکس دربارة ايرانيان و زمينه‌سازي آنان براي انقلاب حضرت مهدي(ع) روايات متعدّدي ذيل حدود نه عنوان، به دست ما رسيده است:

ـ قوم سلمان؛

ـ سرزمين مشرق؛

ـ پرچم‌هاي مشرق؛

ـ پرچم‌هاي سياه؛

ـ جبال طالقان؛

ـ اهل سبلان؛

ـ و ...

امّا حديث معروف «رايات سود» (پرچم‌هاي سياه) و سرزمين مشرق در منابع مختلفي آمده است که من بيش از همه به روايت امام باقر(ع) اعتماد کرده‌ام که در «الغيبه» نعماني(ص273) آمده است و به نظر من صحيح‌ترين روايت است. در اين روايت، ابوخالد کابلي از ايشان نقل مي‌کند که فرمودند: «گويي قومي را مي‏بينم كه از خاور خروج كرده‏اند و خواستار حقّ‌اند ولي به آنان داده نمي‌شود، سپس باز خواستار حقّشان شوند و به آنان ندهند، چون چنين بينند شمشيرها برهنه كنند و بر گردن‌ها گذارند. اين وقت حقّ آنان را به آنان بدهند ولي آنان نپذيرند تا آنكه قيام كنند و آن را باز ندهند مگر به صاحب شما، كشتگانشان شهيدند. هان كه اگر من آن روز را درك مي‌كردم جان خود را براي ياري صاحب اين امر نگاه مي‌داشتم».

 

با توجه به روايات متعددي که نقل فرموديد، شرايط سياسي ايران در آستانة ظهور چگونه خواهد بود؟

 

مي‌توان با همان حديث امام باقر(ع) که عرض کردم، اين پرسش را پاسخ داد. الان به ذکر دو نکته بسنده مي‌کنم؛ اوّل اينکه ما در هيچ روايتي سخن از ورود ارتش وسپاه خارجي به ايران نداريم. با توجه به متن روايت يادشده، خارجي‌ها از ايراني‌ها مي‌ترسند نه اينکه به ايران حملة خارجي بشود. به نظر بنده نه آمريکا و نه هيچ کشور ديگري نمي تواند به داخل ايران لشکر کشي کند. نکتة بعدي موجود در اين روايت بحث آشوب داخلي ايران است که ايران درگير مشکلات داخلي خواهد بود. قراين متعددي در اين رابطه وجود دارد. عبارت «فلا يعطونه إلّا ...» بيانگر آن است که دربارة رساندن و تحويل دادن پرچم به امام عصر(ع) اختلاف وجود خواهد داشت. همچنين روايت با اين عبارت شروع مي‌شود که «کأنّي بقومٍ قد خرجوا...» سپس در ادامه آمده «...حتّي يقوموا..» که نشانگر قيام پس از آن انقلاب اوّلي است. در آن مقطع يمن در دست يکي از ياران حضرت(ع) قرار مي‌گيرد. يماني، نمايندة تامّ الاختيار حضرت خواهد بود که همة مؤمنان جهان حتّي ايرانيان بايد از او تبعيّت کنند. در اين روايت صحيح السّند که مورد استناد فقهاست، آمده: «در ميان پرچم‌ها راهنماتر از پرچم يماني نباشد كه آن پرچم هدايت است، زيرا دعوت به صاحب شما مي‏كند، و هنگامي كه يماني خروج كند، خريد و فروش سلاح براي مردم و هر مسلماني ممنوع است. چون يماني خروج كرد به سوي او بشتاب كه همانا پرچم او پرچم هدايت است. هيچ مسلماني را روا نباشد كه با آن پرچم مقابله نمايد، پس هر كس چنين كند او از اهل آتش است، زيرا او (يماني) به سوي حقّ و راه مستقيم فرا مي‏خواند». سپس آن حضرت به من فرمود: «همانا از دست رفتن و سقوط حكومت فلان خاندان، همانند شكستن كاسة سفالين است، و همچون مردي است كه در دستش كاسه‏اي سفالين بوده و او مشغول راه رفتن باشد كه ناگاه در حالي كه غافل است كاسه از دستش فرو افتد و بشكند، پس هنگامي كه فرو افتاد بگويد: آه ـ همچون خود باخته‏اي ـ پس، از دست رفتن دولت آنان چنين است كه به كلّي از زوال آن بي‏خبر باشند».

 

 

براي يماني چه ويژگي‌هايي در روايات نقل شده که مردم او را با آن ويژگي‌ها بشناسند؟

 

بي‌ترديد او دلايل و معجزاتي براي معرفي خود به مردم ارائه خواهد کرد. در اين ايّام اختلاف ميان ايراني‌ها بالا مي‌گيرد. امام هم مشغول رفت و آمد و برقراري رابطه با علماست و آنان ايشان را مي‌بينند و شرايطي مشابه دوران غيبت صغري پيش مي‌آيد و به تصريح روايات در آن مقطع ادّعاي نيابت و سفارت حضرت مهدي(ع) منعي ندارد: ألا فمن ادّعي المشاهدة قبل خروج السّفيانيّ و الصّيحة فهو كذّابٌ مفتر؛ بدانيد، هر كس كه قبل از خروج سفياني و صيحة آسماني ادّعاي مشاهده (رابطه و نمايندگي امام زمان(ع)) كند، دروغ‌گوي افترازننده است».

 

اين مرحله را بايد يک امتحان بدانيم که افرادي صادقانه ادّعاي نيابت حضرت مهدي(ع) را دارند. در اين مقطع، ايران دو دسته مي‌شود: دسته‌اي مي‌گويند بايد پرچم را به دست حضرت(ع) بدهيم و دسته‌اي که با عقايد ناسيوناليستي، اعتقادي به اين امر ندارند و با آن مخالفت مي‌کنند. بين اين دو درگيري سياسي و احتمالاً درگيري نظامي محدودي رخ مي‌دهد که در نهايت، با پيروزي دستة اوّل و سپاه سيّد خراساني و شعيب بن صالح خاتمه مي‌يايد. پس از اين پيروزي، شعيب بن صالح و خراساني با امام(ع) ملاقات خواهند داشت و در حدود ده ماهة پيش از آن، اين اختلافات و درگيري‌ها وجود خواهد داشت. خراساني حاکم وقت ايران است نه اينکه الزاماً از منطقة خراسان باشد و نام شعيب بن صالح را امام(ع) كه در آن مقطع در عراق به سر مي‌برند براي او انتخاب مي‌کند و با توجه به اينکه پس از بيعت، فرماندة کلّ قواي امام عصر(ع) مي‌شود و خراساني حاکم ايران باقي مي‌ماند بايد مقام او را بالاتر از سيد خراساني بدانيم.

 

بقيه مطالب در ادامه .........

ادامه نوشته

ایرانیان و آغاز زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی(عج

ایرانیان و آغاز زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی(عج :
 برگرفته از كتاب  عصر ظهور ايت الله كوراني

کلیهء منابع شیعه و سنّی، پیرامون حضرت مهدی(ع) اتفاق نظر دارند که آن بزرگوار بعد از نهضتی مقدماتی که برایش بوجود می آید، ظهور می کند... و یارانِ درفش های سیاه، ایرانی اند که زمینه ساز حکومت آن حضرت و آماده کنندهء مقدمات فرمانروائی وی می باشند. در این روایات، اتفاق است که دو شخصیتِ وعده داده شده، یکی سیّد خراسانی بعنوان فقیه و مرجع، یا رهبر سیاسی، و دیگری شعیب بن صالح، جوانی گندمگون، با ریش کم پشت از اهالی ری بعنوان فرماندهء نظامی، هر دو ایرانی هستند.

امّا حکومت زمینه سازان ایرانی، به دو مرحلهء مشخص تقسیم می شود:

مرحلهء اوّل، آغاز نهضت آنان بوسیلهء مردی از قم، کسی که حرکتش سرآغاز امر ظهور حضرت مهدی(عج) است، چه اینکه روایات گویای این است که آغاز نهضت آن حضرت از ناحیهء مشرق زمین است.

مرحلهء دوّم، ظاهر شدنِ دو شخصیت مورد نظر، در بین آنان به نام سید خراسانی و شعیب بن صالح می باشد.

چنانکه می توان، نقش ایرانیانِ زمینه ساز را با توجه به پیشامدها و حوادثی که ذکر آنها در اخبار آمده است نیز، به چهار مرحله تقسیم نمود:

۱) از آغاز نهضت آن توسط مردی از قم تا ورودشان در جنگ.

۲) داخل شدن در جنگی طولانی، تا اینکه خواسته های خویش را بر دشمن تحمیل می کنند.

۳) رد کردن خواسته های نخستین خود که اعلام کرده بودند و بپا شدن قیام همه جانبهء آنان.

۴) سپردن پرچم اسلام بدست توانای حضرت مهدی(ع) و شرکت جستن آنها در نهضت مقدّس آن حضرت.

در برخی از روایات، آمده است که ظاهر شدنِ خراسانی و شعیب در اثنای جنگِ ایرانیان بوقوع می پیوندد، بگونه ایکه آنها با توجه به طولانی شدنِ نبردشان با دشمن، خودشان سید خراسانی را بعنوان سرپرستی امور اجتماعی و سیاسی خود برمی گزینند گرچه وی از پذیرفتن این منصب خرسند نیست، امّا آنها او را سرپرست خود قرار می دهند، سپس سید خراسانی، شعیب بن صالح را بفرماندهی نیروهای مسلّح خویش برمی گزیند



ادامه نوشته