دو بال ظهور در ایران و یمن تکمیل شده

متن سخنان مهدوی و بسیار مهم دبیرکل انصار حجه یمن

/ دو بال ظهور در ایران و یمن تکمیل شده

بخشی هایی از سخنرانی دبیرکل انصارحجه یمن با موضوع ظهور :

آنهایی که از روایات ظهور و برنامه امام زمان اطلاع ندارند نمیفهمند ، چرا عربستان و اسراییل و انگلیس و امریکا دارند حمله میکنند به یمن؟

 باید برگردیم به کتاب های دینی مان

 متاسفانه و متاسفانه ، دشمن بیشتر از ما کتاب های دینی ، روایی و مهدوی و علائم و مقدمات ظهور را میخواند.

 دشمن کتابهای ما را بررسی کرده و فهمید این امام زمان ظهور نمیکند جز اینکه مقدماتش اماده شود!

 مقدمه اش چیست؟ پرچم خراسانی ، پرچم یمانی...

  شما ایرانیان ، اگر دقت کنید همینهایی که عامل حمله به یمن هستند ، حامی هشت سال جنگ علیه شما بودند ، با همین پول ها و موشک ها و سلاح ها که به ما حمله میکنند به شما حمله کردند ، چرا؟

 چون اون روز نمیخواستند ، ایران آزاد بشود ، مستقل بشود ، و پرچم خراسانی ، بایستد.

 ولی شکست خوردند ، ایران مستقل شد و امروز نگران استقلال یمن هستند که حلقه یمنی ظهور را تکمیل نکند!

  اینها یمن را نابود میکنند ، چون دشمنی دارند با خود امام زمان عج!

 با خود ظهور ، با خود دولت عدالت امام زمان دشمنی دارند!

 امروز ما یمنی ها چشممان باز شده و بیدار شده ایم ، به برکت جمهوری اسلامی ، به برکت امام خمینی ، به برکت سیدعلی خامنه ای ، و به برکت شهدای قبل و بعد انقلاب شما

 آن انفجار نور ، رسید به یمن ،امریکا و عربستان کور خوانده اند یمن برگردد به سابق

 اینها امروز علیه یمن در جنگ هستند ، چون اگر یمن مستقل بشود ، دو بال ظهور تکمیل شده ، ظهور امام زمان محقق میشود. اینها میدانند و دارند روی این نقشه کار میکنند.

 

ادامه نوشته

نبرد انتظارها

نبرد انتظارها

بشريت سال‌ها است كه در آرزويي بس بزرگ بي قرار است. توده‌هاي مواج و عظيم انساني هر كدام به فراخور حال و مجال دين خويش در انتظار تشكيل آرمان شهري دنيايي مي‌باشند؛ جهان شهري كه عدالت، رهيدگي از بند اسارت‌ها و دلبستگي شيرين معنوي چاشني آن باشد. از اين رو اعتقاد به آخرالزمان و ظهور منجي و اصلاح گر توانمند و بزرگ جهاني از آرمان‌هاي مشترك تمام اديان و مذاهب زنده دنيا به شمار مي‌رود. اما اين مساله در مذهب شيعه به گونه‌اي متمايز مطرح است.   

   نبرد انتظارها 

چرا كه هويت اساسي شيعه و رمز ماندگاري، پويش و جوشش آن در طول تاريخ در پيوند با انديشه سرخ حسيني و اميد سبز مهدوي معنا مي‌شود. شيعيان همواره با تني زجر ديده و محنت كشيده ولي با چشماني پر از انتظار، دل‌هايي مالامال از نور اميد و دستاني توانمند و شورآفرين، دل در گرو آمدن آن يار غائب از نظر داشته اند. در هم تنيدگي شور سرخ و انتظار سبز براي شيعه هويتي پيچيده پديد آورده است و همين ويژگي است كه سبب به خطا رفتن بسياري از تحليل‌ها گشته، آنان را در دام عينيت گرايي مي‌اندازد. واقعه انقلاب اسلامي و بنيان‌هاي شيعي آن از سويي و از ديگر سو توان چشمگير و طاقت بالاي آن در پشت سر نهادن بحران‌هاي پديد آمده از سوي دشمنانش، نگاه بسياري را به طرف شيعه جلب نموده است. اما آنچه دغدغه اين نوشتار را فراهم ساخته است اثبات انديشه انتظار از ديدگاه شيعه يا ديگر اديان نيست (1)، بلكه اين مقاله در صدد است تا ديدگاه معتقدان به منجي را درباره چگونگي رسيدن وي به قدرت، مورد ملاحظه و بررسي قرار دهد. پيشاپيش ذكر اين نكته لازم است كه با توجه به شرايط موجود جهاني؛ يعني تسلط جهان يهودي - مسيحي بر فن آوري و سيطره مسلمانان بر بخش عظيمي از ذخاير انرژي و نقاط راهبردي دنيا، اين گفتار نيز بيشترين توان خود را در اين زمينه به كار خواهد گرفت.
هندوئيسم و انديشه انتظار پيروان هندوئيسم مانند ديگر اديان در اصل قيام نجات بخش انسان‌ها هيچ ترديدي روا نمي‌دارند و در كتاب‌هاي گوناگون خود با صراحت از آن سخن به ميان مي‌آورند. در كتاب جوك - يكي از كتب هنديان - در رابطه با ويژگي‌هاي مصلح چنين آمده است: «سر انجام دنيا به كسي برمي گردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد. (2)» و در جاي ديگر «شاكموني» پيامبر هندوها در كتاب خود نسبت منجي را به سيد خلايق مي‌رساند و ثمره قيام وي را خاطر نشان مي‌سازد: «پادشاهي دنيا به فرزند سيد خلايق دو جهان كشن بزرگوار تمام شود. او كسي باشد كه بر كوه‌هاي مشرق و مغرب دنيا حكم براند و بر ابرها سوار شود و دين خدا يك دين شود و دين خدا زنده گردد. (3)» يا آن كه هدايت انسان‌ها را از ويژگي حكومت وي دانسته و در كتاب «دداتك » اين گونه مي‌آورد: «دست حق در آيد و جانشين آخر ممتاطا ظهور كند و مشرق و مغرب عالم را بگيرد و همه جا خلايق را هدايت كند. (4)» اما جالب آن جا است كه هندوئيسم اگر چه به رفق، مدارا، فردگرايي و گريز از اجتماع مشهور است، اما در رابطه با قيام آخر الزمان، از واژه‌هايي همچون شمشير، هلاكت شريران و... سود مي‌برد. هندوها رهبر آخرالزمان را با نام كلكي و يكي از جلوه‌هاي دهگانه خداي حفظ كننده (ويشنو (Vishnu مي‌دانند و وي را اين گونه ترسيم مي‌كنند: «اين مظهر ويشنو در انقضاي كلي يا عصر آهن سوار بر اسبي سفيد، در حالي كه شمشير برهنه درخشاني به صورت ستاره دنباله دار در دست دارد، ظاهر مي‌شود و شريران را هلاك مي‌سازد و خلقت را از نو تجديد و پاكي را رجعت مي‌دهد. اين مظهر دهم در انتهاي عالم ظهور خواهد كرد. (5)» اما آنچه مهم است آن است كه هندوئيسم به همين ميزان پيشگويي بسنده كرده، به هيچ عنوان در صدد مغلوب سازي انديشه‌هاي رقيب برنيامده، از هندوئيسم يك انديشه غالب و پيروز نمي‌سازد و آن را به صورت ديني جهان شمول كه طاقت بر دوش كشيدن حكومت جهاني را دارد، معرفي نمي‌كند.
زرتشتيان در هزاره گرايي زردشتيان، انتظار ظهور سه منجي از نسل زردشت مطرح است. اين اصلاح طلبان، يكي پس از ديگري جهان را پر از داد خواهند كرد. هوشيدر، هزار سال پس از زردشت، هوشيدر ماه دو هزار سال پس از وي و سوشيانس سه هزار سال پس از صاحب اوستا خواهد آمد و با ظهور او جهان پايان خواهد يافت (6). جاماسب حكيم در كتاب جاماسب نامه، به نقل از زردشت جزئيات ظهور سوشيانس را مي‌آورد: «مردي بيرون آيد از زمين تازيان، بر آيين جد خويش با سپاه بسيار روي به ايران نهد و آباداني كند و زمين را پر از داد كند. سوشيانس «نجات دهنده بزرگ » دين را به جهان رواج دهد، فقر و گرسنگي را ريشه كن سازد، ايزدان را از دست اهريمن نجات داده، مردم جهان را هم فكر، هم گفتار و هم كردار گرداند. (7)» و در يكي ديگر از كتاب‌هاي مذهبي زردشتيان اين گونه مي‌خوانيم: «لشكر اهريمنان با ايزدان دائم در روي خاكدان محاربه و كشمكش دارند و غالبا پيروزي با اهريمنان باشد. آن گاه پيروزي بزرگ از طرف ايزدان مي‌شود و اهريمنان را منقرض مي‌سازند و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلي خود رسيده، بني آدم بر تخت نيك بختي خواهد نشست. (8)» همان گونه كه پيداست، در آيين زردشت اگر چه سوشيانس را از تبار زردشت مي‌داند، اما در حكايتي غير متعصبانه منجي را متدين به آيين جد خويش دانسته، سرزمين اعراب را آغاز گاه قيام معرفي مي‌كند. در رويكرد پيروان اوستابه آخرالزمان نيز مانند هندوئيسم يك نگاه حكايت گرايانه به چشم مي‌خورد. زردشتيان ضمن آن كه بر نبرد خير و شر تاكيد مي‌كنند، اما به روشني مرز آن‌ها را مشخص نمي‌سازد. از اين رو نمي‌توان انديشه هزاره گرايي زردشتيان را تفكري هماورد طلب و ستيزه جو به شمار آورد.

ادامه نوشته

سپاه اباعبدالله در خدمت بقیه الله

سپاه اباعبدالله در خدمت بقیه الله

امروز، اینجا در کربلا و در یوم‌الاربعین، حتی چشم کمترینی چون من نیز توانست اعجاز خون حسین را ببیند! اتحاد ملت‌ها و وحدت زبان‌ها و یک‌رنگی پرچم‌ها و مهربانی دل‌ها! و حقا که به این می‌گویند «گفت‌وگوی تمدن‌ها»! به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه «وطن امروز» در یادداشتی به قلم «حسین قدیانی» نوشت: اینجا کربلا؛ قلب تپنده زمین! اینجا کربلا؛ خون همیشه جوشان حسین! اینجا کربلا؛ بین‌الحرمین شمس و قمر! اینجا کربلا؛ موطن همه اولاد آدم! اینجا کربلا؛ عصاره کل تاریخ! اینجا کربلا؛ چکیده تمام جغرافیا!

خلق عظیم‌ترین اجتماع انسانی جهان در کربلا با حضور میلیون ها زائر اربعین حسینی

چشم بگشا یعقوب و اینک حُسن یوسف را ببین که الحق حضرت اباعبدالله علیه‌السلام، وارث همه محاسن است! و تمثال همه زیبایی‌ها! آری! اینجا کربلاست و امروز اربعین! همه آمده‌اند! از دیروزها و از گذشته‌ها و از دورها و از نزدیک‌ها! غوغایی است در حد قیامت! جمعیت به ۲ رود بزرگ و خروشان و بلکه می‌خواهم بنویسم سیل‌آسا شبیه است که از ۲ حرم خورشید و ماه به دریای بین‌الحرمین می‌ریزد تا ماندگارترین، تاریخی‌ترین، عاشقانه‌ترین و معنوی‌ترین جزر و مد ممکن را بیافریند! اینجا فصل شیدایی ماهی‌هاست، از بس که زلال است این آب حیات! لطفا کاری با مساحت کربلا و طول و عرض بین‌الحرمین حسین و عباس نداشته باشید! اینجا در آن واحد، پذیرای تمام بشریت است! از آدم تا خاتم و تا بعد و بعدی‌ها و بعدها! امروز، اینجا در کربلا و در یوم‌الاربعین، حتی چشم کمترینی چون من نیز توانست اعجاز خون حسین را ببیند! اتحاد ملت‌ها و وحدت زبان‌ها و یک‌رنگی پرچم‌ها و مهربانی دل‌ها! و حقا که به این می‌گویند «گفت‌وگوی تمدن‌ها»! رقص پرچم همه کشورها ذیل پرچم بلندبالای امام عاشورا! و بگذار فاش بگویم؛ «سازمان ملل» همین‌جاست! اینجا موضع حق است، نه حق وتو! اینجا آشیانه ملت‌های رنگارنگ است! تو خواه سفید باشی یا سیاه؛ اینجا محل فریاد آدم است، از هر رنگی و از هر تیره‌ای! اینجا همه زبان هم را می‌فهمند! سخن برآمده از دل، چه حاجت به مترجم دارد؟! اینجا زبان‌ها به حق و دیده‌ها با اشک سخن می‌گویند! اینجا از پرچم ساحل‌عاج می‌بینی تا پرچم سوئد! و کمی آن‌سوتر هم موکب شیعیانی است از کشور کره‌جنوبی! این کجا و آن کجا و این یکی کجا! تو گویی خون حسین، در رگ همه اولاد آدم جاری است! و به برکت ثارالله، همه همدیگر را می‌شناسند! یک صفا و مروه، اینجا میان ۲ حرم شمس و قمر است اما روزهای پیش، صفایی بود به نام نجف که ختم به مروه کربلا می‌شد! و اینک، همه در کربلا هستند! خیمه خون! هروله جنون! این هم عاقبت جنگ با عاشورا و زیارت عاشورا! بفرمایید تماشا کنید اربعین و زیارت اربعین را! بیچاره یزید که توهم زده بود کار حسین را تمام کرده! بیچاره کسانی که از صدام آمریکایی ترسیده بودند! بیچاره کسانی که نادم از ۸ سال دفاع‌مقدس شده بودند! بعضی‌ها دهه ۶۰ به شعار «کربلا کربلا ما داریم می‌آییم» همان زهرخند را زدند که بعثی‌ها اما مگر نه آنکه امروز، ما در کربلا هستیم؟! و قدس را هم به اذن الهی، قصه همین است! القصه!

ادامه نوشته