دجال کيست ؟

سلام خدمت دوستان عزیزم..

امروز می خواستم در مورد دجال وروایات مربوطه مطالبی رو عرض کنم ... در پست های دیگه در مورد واقعیات واینکه واقعا دجال زمان چیه وکیه مطالبی اورده خواهد شد....

دجال در لغت:

دَجَل به معناي روكش نمودن يك شئ است كه باطن آن كم‌ارزش باشد ولي روي‌ آن را زرق و برق داده يا طلاكاري كنند بنابراين وقتي دجال را براي كسي بكار مي‌برند يعني‌ آن شخص منافق، دروغگو و فريبنده است[1] البته معاني متعددي كه گاه به ده معنا مي‌رسد براي اين واژه ذكر شده است، كه به عنوان نمونه به يكي از آنها اشاره شد.

پيشينة دجال:

تاريخچه دجال به قبل از اسلام برمي‌گردد در كتاب انجيل نام دجال نيز به ميان آمده است از آيات انجيل استفاده مي‌شود كه دجال به معناي دروغگو و گمراه كننده است و چنين استفاده مي‌شود كه داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بين نصاري شايع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند[2] در اسلام نيز سخن از دجال به ميان آمده است و رواياتي در اين موضوع از فريقين (سني وشيعه) وارد شده است، كه روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت مي‌باشد.



حتمي بودن خروج او :

حضرت علي (عليه السلام) از پيامبر اکرم (ص) نقل مي کند که فرمود:«پيش از قيامت ده امر حتمي واقع مي شود ، که خروج سفياني و دجال از امور حتميه اي است که اتفاق مي افتد.

خصوصيات فردي او :

حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: «او چشم راست ندارد ، و چشم ديگرش در پيشاني اوست ، و مانند ستاره صبح مي درخشد، چيزي در چشم اوست که گويي آميخته به خون است. وي در يک قحطي سختي مي آيد ، و بر الاغ سفيدي سوار است»

در صحيح مسلم در کلام رسول خدا (ص) دجال چنين توصيف شده است:«او مردي چاق، سرخ روي ، با موي سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوري است که بر روي آب قرار گرفته باشد»


عقيده او :

اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي فرمايد:«او با صداي بلندي فرياد مي زند که بين مشرق و مغرب ، صدايش را جن و انس و شيطان مي شنوند (ممکن است اين عمل به وسيله رسانه هاي موجود از قبيل ماهواره ، اينترنت و شبکه هاي راديويي صورت بگيرد) و مي گويد: اي دوستان من! به سوي من آييد. من هستم کسي که آفريده است؟ پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدايت نموده است. (و مردم را به شرک فرا مي خواند) و مي گويد (انا ربکم الاعلي يعني: من پروردگار برتر شما هستم).

مرگ او :

رسول خدا (ص) مي فرمايند:«دجال در امت من بيرون مي شود در چهل روز ، پس خداوند عيسي بن مريم را مأمور مي کند، او را طلب مي کند و از بين مي برد. و حضرت علي (عليه السلام) ضمن يک خطبه طولاني فرمود:«مهدي (عليه السلام) با يارانش از مکه به بيت المقدس مي آيند، و در آن مکان بين آن حضرت با دجال و ارتش او، جنگ واقع مي شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست مي خورند ، به طوري که از اول تا آخر آنها به هلاکت مي رسند و دنيا آباد مي شود و حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عدالت و قسط را در جهان به پا مي دارد، و طبق روايتي آن حضرت، دجال را در کناسه کوفه به دار مي زند.

هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد

بعضي از علما چون شيخ صدوق(ره) با استناد به پاره اي از روايات از جمله روايت اميرالمومنين معتقدند که غرض و هدف الهي ، بر اين تعلق گرفته است که دجال زنده باشد و کسي نتواند او را بکشد.

مرحوم محدث قمي (رحمه الله) مي گويد: در روايت ابو امامه است که رسول خدا (ص) فرمودند: «هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد، و ميان او و لشکر قائم (عليه السلام) جنگ واقع شود و بالاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يا به دست عيسي بن مريم (عليه السلام) کشته شود.

البته عقيده شيعه بر اين است که امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است که دجال را مي کشد نه حضرت عيسي(عليه السلام).

نتیجه گیری در مورد اینکه واقعا دجال چیه در ادامه مطلب ...... ضمنا مطالب کامل در مورد دجال اخرالزمان در پست های بعدی

ادامه نوشته

اشعار مهدوي


هر جمعه چشم من...


«یا صاحب الزمان (عج)»
هر جمعه چشم من ، در جستجوی توست
چشمم به سوی غیر ، قلبم به سوی توست.
چشم سرم مبین ، از شرم بر زمین
چشم دلم ببین ، او ، رو به روی توست.
هردم رسد به ما ، بوی خوش نسیم
آن نیز حامل ، بویی ز موی توست.
نور رخ تو را کس دیده تا کنون ؟
خورشید آسمان ، شمعی به کوی توست.
آن آهوی ختن ، در گفت و گو به من
گفته ست تا ابد ، مشتاق بوی توست.
من با تو زنده ام ای نازنین من
آب حیات من ، اندر سبوی توست.
لقمان که گفته اند: " همچون پیمبری ست"
با این همه ادب ، مدهوش خوی توست.
یوسف نهان شد از ، حسن جمال تو

بر من یقین شدست ، در آرزوی توست.

عاقبت او ظهور خواهـــــــــــد كرد:

 
عاقبت او ظهور خواهـــــــــــد كرد

خاك را غرق نور خواهد كرد

روزي از اين كوير. اين برهـــــــــوت

ابر رحمت عبور خواهــد كرد

دل مارا كه خشك و پژمرده است

همــــچو باغ بلور خواهد كرد

آه مي آيد او كه لبخنــــــــــــــدش

عاشقان را صبـــور خواهد كرد

سينه ها را ز كينه خواهد شست

غصه ها را بدور خواهـــــد كرد

آه سوگند ميـــــــــــــــخورم ايدل

عاقبت او ظهور خواهــــــد كرد.  

التماس دعا ...

آل سعود دو قدم مانده به سقوط !


سلام دوستان عزیزم

شهادت امام جواد (ع)   رو بر همه شیعیان جهان تسلیت عرض می کنم ..

 

آل سعود دو قدم مانده به سقوط ! (يادداشت روز) (روزنامه کیهان)

1- چند كودك قد و نيم قد با بدن هاي لاغر و نحيف و دشداشه هاي رنگ و رو رفته در اطراف جنازه هاي پدر، مادر و يكي از خواهران خود كه دقايقي پيش بر اثر حمله هوايي جنگنده هاي آل سعود به شهادت رسيده اند، حلقه زده و به زبان عربي نوحه سرايي مي كنند و اشك مي ريزند. بقيه خانه هاي منطقه فقيرنشين «حيدان» در استان شيعه نشين «صعده» يمن نيز حال و روزي نظير آنها دارند، صداي ضجه زنان و كودكاني كه از شليك راكت ها و ريزش بمب هاي خوشه اي هواپيماهاي جنگي آل سعود جان سالم به در برده و يا مجروح شده اما به شهادت نرسيده اند با شيون نوزاداني كه مادر از دست داده و نمي دانند چه اتفاقي افتاده است، در هم آميخته. در ميان نوحه سرايي مصيبت ديدگان جملاتي نظير يا ابوفاضل... نفديك يا زهرا(س)... نفديك يا حسين(ع) به صورت بريده بريده شنيده مي شود... اين صحنه دوام زيادي نمي آورد... يك ساعت بعد چند فروند هواپيماي ارتش آل سعود با بمب هاي خوشه اي كه بر فراز منطقه حيدان مي ريزند... فقط تلي از خاك و دود و خون باقي مي گذارند...
از 10روز قبل كه سعودي ها رسماً به حمايت از دولت يمن وارد جنگ با شيعيان صعده شده اند، ساير شهرهاي استان صعده نيز با فاجعه اي مشابه روبروست. در «الرزامات»، «ذات السبيل»، «شافعه»، «مران» و ... اجساد شهدا را با بنزين به آتش مي كشند و پيكر مردان را در مقابل چشم كودكان با ريسمان به خودروهاي نظامي بسته و براي عبرت ديگران در شهر مي گردانند و... هواپيماها و نظاميان آل سعود كه از مقابله با رزمندگان جان بركف و شجاع شيعيان صعده، ناكام مانده و به تنگ آمده اند، از زنان و كودكان بي پناه و پيرمرداني كه در شهرها و روستاهاي صعده باقي مانده اند، انتقام مي گيرند. حكام دست نشانده و خونريز آل سعود در صعده دست به همان جناياتي مي زنند كه صهيونيست ها در غزه، جنوب لبنان، دارفور، كفرقاسم و... زده بودند. تا آنجا كه به قول «فهمي هويدي» روزنامه نگار معروف عرب كه فقط به اندكي از جنايات آل سعود در صعده پي برده است، «صعده را بايد دارفور يمن ناميد» در فلسطين، صهيونيست ها و در صعده، آل سعود.
2- در فوريه 2005-اسفندماه 1384- ساموئل هانتينگتون استراتژيست معروف آمريكايي و صاحب تئوري «جنگ تمدن ها» كه چند ماه قبل، جهان از لوث وجودش پاك شد، در يك همايش بين المللي با عنوان دموگرافي كه در نيكوزيا، پايتخت قبرس برپا شده بود گفت؛ «مرتجع ترين كشور منطقه خاورميانه يعني عربستان سعودي كه در آن هيچگونه انتخاباتي نيست و مردم آن كمترين نقشي در حاكميت ندارند و يك خانواده به گونه قرون وسطايي بر آن كشور ثروتمند حكومت مي كند، نزديك ترين روابط دوستانه را با آمريكا دارد و در همان حال، آمريكا با جمهوري اسلامي ايران كه دموكراتيك ترين كشور منطقه است و مجلس و دولت آن با رأي مردم انتخاب مي شوند، بيشترين دشمني ها را دارد. البته مي دانم كه ديپلماسي آمريكا در نگاه به عربستان و ايران، قابل توضيح نيست و متناقض به نظر مي رسد، اما در آينده از كشور عربستان خبرهاي قابل توجهي به گوش خواهد رسيد.»
در همان روزها، اظهارات هانتينگتون با اعتراض رسمي وزير خارجه آل سعود به وزارت خارجه آمريكا روبرو شد و خبرگزاري آمريكايي يونايتدپرس كه اين بخش از سخنان هانتينگتون را منتشر كرده بود در گزارش كوتاهي احتمال خطا در نقل قول از وي را منتفي ندانست!
چند هفته بعد از حضور رسمي اوباما در كاخ سفيد، «سيمون هاندرسون» مسئول «موسسه پژوهشي واشنگتن» كه يك مركز اطلاعاتي مشترك «سيا» و «پنتاگون» است و با تابلوي «بررسي هاي استراتژيك در سياست خارجي آمريكا» فعاليت مي كند، در فصل مربوط به «عربستان سعودي» از گزارش مفصل خود به اوباما، نوشت «پيش بيني مي شود كه نظام حكومتي عربستان طي 5 سال آينده شاهد تحولات و تغييرات گسترده اي باشد و احتمال مي رود كه در اين فاصله چند پادشاه در اين كشور به سلطنت برسند» در اين گزارش اگرچه به اظهارات 4 سال قبل ساموئل هانتينگتون در نيكوزيا اشاره اي نشده است ولي برخي از بخش هاي آن مي تواند توضيح روشني براي نكته ناگفته در اظهارات هانتينگتون باشد. آنجا كه از 3 عامل اصلي در تشريح علت ناپايداري منجر به سقوط احتمالي حاكميت آل سعود ياد مي كند. اين 3 عامل در گزارش ياد شده عبارتند از؛ اول: تشكيل جمهوري اسلامي در ايران كه علي رغم تقابل 30 ساله آمريكا با آن، گام هاي بلندي در عرصه هاي تكنولوژيك و اقتدار منطقه اي برداشته است و برگزاري انتخابات مجلس و رياست جمهوري در آن، تمايل شديد مردم عربستان مخصوصاً جوانان و تحصيلكردگان را به داشتن كشوري دموكراتيك و شركت در اداره امور كشور خويش برانگيخته است. گفتني است در اين بخش از گزارش آمده است جوانان عربستان در مواجهه با جوانان ساير كشورها از اينكه، يك خانواده بر سرنوشت آنها حاكم است و مردم هيچ نقشي در سرنوشت خود ندارند، دچار افسردگي و گاه شرمندگي مي شوند.
دوم: در گزارش فوق از ثروت سرشار و افسانه اي شاهزادگان سعودي در كنار فقر بسياري از مردم اين كشور، مخصوصاً شيعيان و سني هاي غيروهابي كه تمايل فراوان ديني به ايران دارند، به عنوان عامل دوم ياد شده و آمده است كه هر چند حكومت عربستان در سال هاي اخير با اختصاص بودجه ويژه براي تأمين رفاه و مسكن اقشار كم درآمد، به منظور كاستن از فشار بر اين اقشار اجتماعي تلاش كرده است، اما بررسي هاي ميداني نشان مي دهد كه اين اقدامات در جلب رضايت آنان موفقيت زيادي نداشته است.
سوم: ارتباط نزديك آل سعود با آمريكا و مواضع خنثي و در بسياري از موارد، حمايت گونه سعودي ها از اسرائيل كه با توجه به كينه ملت هاي مسلمان از اسرائيل، پادشاهان سعودي را به عنوان متوليان اصلي زيارتگاه مسلمانان- منظورش خادم الحرمين است- با پرسش هاي آزاردهنده اي روبرو كرده است. اين اعتراض ها مخصوصاً بعد از جنگ 33 روزه لبنان و 22روزه غزه شتاب بيشتري گرفته است، در حالي كه ايران، رقيب قدرتمند عربستان به دليل حمايت گسترده از حزب الله لبنان و حماس و ارسال اسلحه -!!- و تداركات دارويي و غذايي براي تروريست هاي حزب الله و حماس!!- نامي كه شايسته آمريكا، اسرائيل و سعودي هاست- توانسته است تحسين مسلمانان را به خود جلب كند.

بقیه در ادامه مطلب .....

ادامه نوشته

گفت‌وگو با شيخ علي كوراني  ( نقش ايران در نقشة ظهور)


گفت‌وگو با شيخ علي كوراني  ) نقش ايران در نقشة ظهور(

 

استاد نويسندة محقّق حجّت‌السلام والمسلمين شيخ علي كوراني، از جمله صاحب‌نظران معدودي هستند كه در حوزة سرزمين‌هاي درگير در عصر ظهور داراي اثر مي‌باشند. خوانندگان گرامي پيش از اين نيز گفت‌وگوهايي در همين موضوع را با اين شخصيّت علمي و محقّق در مجلّه خوانده‌اند.(منبع سايت موعود)

 

ايرانيان چه نقشي در حوادث پيش از ظهور دارند؟

نقش ايرانيان براي زمينه‌سازي ظهور نيز در روايات، پررنگ ترسيم شده است. در ميان تمام زمينه‌سازان و گروه‌هاي مختلف زمينه ساز، اوّلين نقش را ايرانيان بر عهده دارند. پس از آن گروه‌هايي ديده مي‌شوند که مقابل يهود مي‌ايستند؛ مانند گروهي در عراق که مقابل نواصب مي‌ايستند و علاوه بر آنها از يماني‌ها نيز صحبت به ميان آمده که خيلي تصوير دقيقي دربارة آنان ارائه نشده و به عکس دربارة ايرانيان و زمينه‌سازي آنان براي انقلاب حضرت مهدي(ع) روايات متعدّدي ذيل حدود نه عنوان، به دست ما رسيده است:

ـ قوم سلمان؛

ـ سرزمين مشرق؛

ـ پرچم‌هاي مشرق؛

ـ پرچم‌هاي سياه؛

ـ جبال طالقان؛

ـ اهل سبلان؛

ـ و ...

امّا حديث معروف «رايات سود» (پرچم‌هاي سياه) و سرزمين مشرق در منابع مختلفي آمده است که من بيش از همه به روايت امام باقر(ع) اعتماد کرده‌ام که در «الغيبه» نعماني(ص273) آمده است و به نظر من صحيح‌ترين روايت است. در اين روايت، ابوخالد کابلي از ايشان نقل مي‌کند که فرمودند: «گويي قومي را مي‏بينم كه از خاور خروج كرده‏اند و خواستار حقّ‌اند ولي به آنان داده نمي‌شود، سپس باز خواستار حقّشان شوند و به آنان ندهند، چون چنين بينند شمشيرها برهنه كنند و بر گردن‌ها گذارند. اين وقت حقّ آنان را به آنان بدهند ولي آنان نپذيرند تا آنكه قيام كنند و آن را باز ندهند مگر به صاحب شما، كشتگانشان شهيدند. هان كه اگر من آن روز را درك مي‌كردم جان خود را براي ياري صاحب اين امر نگاه مي‌داشتم».

 

با توجه به روايات متعددي که نقل فرموديد، شرايط سياسي ايران در آستانة ظهور چگونه خواهد بود؟

 

مي‌توان با همان حديث امام باقر(ع) که عرض کردم، اين پرسش را پاسخ داد. الان به ذکر دو نکته بسنده مي‌کنم؛ اوّل اينکه ما در هيچ روايتي سخن از ورود ارتش وسپاه خارجي به ايران نداريم. با توجه به متن روايت يادشده، خارجي‌ها از ايراني‌ها مي‌ترسند نه اينکه به ايران حملة خارجي بشود. به نظر بنده نه آمريکا و نه هيچ کشور ديگري نمي تواند به داخل ايران لشکر کشي کند. نکتة بعدي موجود در اين روايت بحث آشوب داخلي ايران است که ايران درگير مشکلات داخلي خواهد بود. قراين متعددي در اين رابطه وجود دارد. عبارت «فلا يعطونه إلّا ...» بيانگر آن است که دربارة رساندن و تحويل دادن پرچم به امام عصر(ع) اختلاف وجود خواهد داشت. همچنين روايت با اين عبارت شروع مي‌شود که «کأنّي بقومٍ قد خرجوا...» سپس در ادامه آمده «...حتّي يقوموا..» که نشانگر قيام پس از آن انقلاب اوّلي است. در آن مقطع يمن در دست يکي از ياران حضرت(ع) قرار مي‌گيرد. يماني، نمايندة تامّ الاختيار حضرت خواهد بود که همة مؤمنان جهان حتّي ايرانيان بايد از او تبعيّت کنند. در اين روايت صحيح السّند که مورد استناد فقهاست، آمده: «در ميان پرچم‌ها راهنماتر از پرچم يماني نباشد كه آن پرچم هدايت است، زيرا دعوت به صاحب شما مي‏كند، و هنگامي كه يماني خروج كند، خريد و فروش سلاح براي مردم و هر مسلماني ممنوع است. چون يماني خروج كرد به سوي او بشتاب كه همانا پرچم او پرچم هدايت است. هيچ مسلماني را روا نباشد كه با آن پرچم مقابله نمايد، پس هر كس چنين كند او از اهل آتش است، زيرا او (يماني) به سوي حقّ و راه مستقيم فرا مي‏خواند». سپس آن حضرت به من فرمود: «همانا از دست رفتن و سقوط حكومت فلان خاندان، همانند شكستن كاسة سفالين است، و همچون مردي است كه در دستش كاسه‏اي سفالين بوده و او مشغول راه رفتن باشد كه ناگاه در حالي كه غافل است كاسه از دستش فرو افتد و بشكند، پس هنگامي كه فرو افتاد بگويد: آه ـ همچون خود باخته‏اي ـ پس، از دست رفتن دولت آنان چنين است كه به كلّي از زوال آن بي‏خبر باشند».

 

 

براي يماني چه ويژگي‌هايي در روايات نقل شده که مردم او را با آن ويژگي‌ها بشناسند؟

 

بي‌ترديد او دلايل و معجزاتي براي معرفي خود به مردم ارائه خواهد کرد. در اين ايّام اختلاف ميان ايراني‌ها بالا مي‌گيرد. امام هم مشغول رفت و آمد و برقراري رابطه با علماست و آنان ايشان را مي‌بينند و شرايطي مشابه دوران غيبت صغري پيش مي‌آيد و به تصريح روايات در آن مقطع ادّعاي نيابت و سفارت حضرت مهدي(ع) منعي ندارد: ألا فمن ادّعي المشاهدة قبل خروج السّفيانيّ و الصّيحة فهو كذّابٌ مفتر؛ بدانيد، هر كس كه قبل از خروج سفياني و صيحة آسماني ادّعاي مشاهده (رابطه و نمايندگي امام زمان(ع)) كند، دروغ‌گوي افترازننده است».

 

اين مرحله را بايد يک امتحان بدانيم که افرادي صادقانه ادّعاي نيابت حضرت مهدي(ع) را دارند. در اين مقطع، ايران دو دسته مي‌شود: دسته‌اي مي‌گويند بايد پرچم را به دست حضرت(ع) بدهيم و دسته‌اي که با عقايد ناسيوناليستي، اعتقادي به اين امر ندارند و با آن مخالفت مي‌کنند. بين اين دو درگيري سياسي و احتمالاً درگيري نظامي محدودي رخ مي‌دهد که در نهايت، با پيروزي دستة اوّل و سپاه سيّد خراساني و شعيب بن صالح خاتمه مي‌يايد. پس از اين پيروزي، شعيب بن صالح و خراساني با امام(ع) ملاقات خواهند داشت و در حدود ده ماهة پيش از آن، اين اختلافات و درگيري‌ها وجود خواهد داشت. خراساني حاکم وقت ايران است نه اينکه الزاماً از منطقة خراسان باشد و نام شعيب بن صالح را امام(ع) كه در آن مقطع در عراق به سر مي‌برند براي او انتخاب مي‌کند و با توجه به اينکه پس از بيعت، فرماندة کلّ قواي امام عصر(ع) مي‌شود و خراساني حاکم ايران باقي مي‌ماند بايد مقام او را بالاتر از سيد خراساني بدانيم.

 

بقيه مطالب در ادامه .........

ادامه نوشته

آیا حوادث یمن جرقه انقلابی بزرگ در منطقه و جهان خواهد بود؟! یا فرو کش خواهد کرد؟!


آیا حوادث یمن جرقه انقلابی بزرگ در منطقه و جهان خواهد بود؟! یا فرو کش خواهد کرد؟!

با سلام خدمت دوستان عزيزم ...  اميدوارم حال همگي خوب باشه ...  دوستان انتقادي كرده بودند مبني بر اينكه  مطالب طولاني ميشه ... اولا از دوستان عزيز تشكر مي كنم .. بايد بگم سعيمو ميكنم تا بيشتر مطالب رو خلاصه بكنم  البته به دليل اينكه نمي خوام قسمت هاي مهم حذف بشه ممكنه يه ذره بعضي پست ها طولاني تر بشه  ... اما تلاش مي كنم  خلاصه تر بكنم ..

مطلب زير رو هم  كه بسيار مهم بود رو از وبلاگ دوست عزيزم  علي اصغر  (ظهور بسیار نزدیک است ) برداشتم و مطالب خيلي مهمي رو بيان مي كنه اميدوارم دوستان عزيز اين مطالب رو بخونند و اوضاع رو بررسي بكنند  در نهايت انشاالله بتونيم بزودي شاهد اخبار خوب و در نهايت امشالله شاهد ظهور امام مهدي (عج) باشيم :

 انگیزه مقاومت و پیروزیهای شگفت انگیز شیعیان یمن چیست؟

علت اضطراب وآشفتگتی سران مزدور عرب در این قضایا چیست؟

آیا ائتلاف سران مرتجع برای نابودی شیعیان یمن پیروز خواهد شد؟!

 آیا ممکن است حادثه ای غیرمترقبه مثلاً در عربستان روند اوضاع را برعکس کند؟!

 آیا کماندوهای اردنی که تحت نظر مستشاران صهیونیستی آموزش دیده اند از پس رزمندگان شیعه یمن بر خواهند آمد ؟!

 

 

 

 

آیا این درگیریها (هرچند بطور موقت ) فروکش می کند ، یا جرقه انقلابی بزرگ در منطقه است؟!

جنگ ششم دولت دست نشانده یمن با شیعیان در چهارمین ماه خود در حالی به شدت ادامه دارد که این درگیریها کم کم جنبه منطقه ای به خود می گیرد ، ورود همه جانبه ارتش عربستان با تمام سلاحهای متعارف و غیر متعارف  ، ورود نیروهای کماندویی و ویژه اردن به درگیریها ، اعلام آمادگی دولت کویت برای مداخله نظامی ، حمایت همه جانبه دولتها و  سران مرتجع عمان ، امارات ، مصر و ...  از عربستان و دولت یمن و محکومیت شیعیان ، نشان  از ادامه  تحولات بسوی یک رویارویی بزرگ دارد. کارزاری که ظاهراً دیر یا زود فقط با نابودی یک طرف قابل اتمام است . (حتی در صورت آتش بس موقت ، بدون تردید بار دیگر درگیریها آغاز می گردد )

 

اما آنچه در این میان مایه تعجب و شگفتیست ، مقاومت سرسختانه رزمندگان شیعی و پیروزیهای خیره کننده آنهاست در حالی که امکانات نظامی بسیار محدودی در مقایسه با دشمنان خود که متشکل از چند کشور می باشند ، برخوردارند و از لحاظ کمیت نیز قابل مقایسه با آنها نیستند!

 

این سوال جدی ذهن تحلیل گران و کارشناسان سیاسی و نظامی  و جهانیان را به خود مشغول کرده است که  انگیزه این مقاومت و منبع این قدرت و شجاعت چیست ؟ چه تفکر و عقیده ای در اذهان و قلوب متحد رزمندگان  شیعه یمنی وجود دارد که اینگونه آنها را جسور و بی باک می سازد ، آنها آینده پیش روی خود را چگونه ارزیابی می کنند و امید به چه چیزی دارند که با تمام توان و با کمترین امکانات در حال مقاومت و کسب پیروزیهای پی درپی هستند؟!

 

 

نگاهی گذرا به تحولات چند سال گذشته یمن نشان می دهد که بحث آخرالزمان و اطلاع از نقش برجسته شیعیان یمن ، نقش بسیار مهمی در این تحولات بازی می کند ، این موضوع تنها به شیعیان ختم نمی شود و شامه تیز دولت وابسته یمن و مخصوصا نیروهای اطلاعاتی عربستان و غرب هم آن را درک کرده است.

 

به این خبر دقت فرمائید: 

لطفا بقيه مطالب رو در ادامه مطالب  بخونيد:

ادامه نوشته

انتظار فرج و امید به آینده

 

انتظار فرج و امید به آینده :

انتظار ظهور امام مهدى (عج) یا به تعبیر دیگر انتظار فرج آل محمد صلی الله علیه و آله در آموزه‏هاى دین اسلام از اهمیت و جایگاه بسزایى برخوردار است، اما این مفهوم خود مصداقى از مفهوم عام «انتظار فرج‏» یا امید به آینده است كه در روایات اسلامى بر آن تاكید فراوانى شده است .


 

مكتب اسلام با هدف زنده نگهداشتن روحیه تلاش و پشتكار در فرد و جامعه اسلامى بر امیدوارى نسبت‏ به آینده و انتظار فرا رسیدن گشایش از سوى خدا سفارش بسیارى كرده و مؤمنان را از هرگونه یاس و ناامیدى برحذر داشته است .

1 . مفهوم و جایگاه انتظار

 

«انتظار» ، یعنى «چشم‌داشتن‏» و «چشم به راه بودن‏.» (1)  چش‌مداشت‏ به یك تحول، چشم‌داشت به ‏یك رویداد خوب، چشم‌داشت به ‏یك گشایش ... یا چشم به راه یك آینده مطلوب، چشم به راه یك عزیز سفر كرده، چشم به راه یك دستگیر، چشم به راه یك منجى و ... به این معنا انتظار مفهومى است كه با نهاد همه انسان‌ها عجین شده است و مى‏توان گفت كه همه انسان‌ها به نوعى منتظرند .

 

به بیان دیگر انتظار یا امید به آینده همزاد انسان است و اگر امید به آینده را از او بگیرند، سرنوشتى جز سكون، ركود، مرگ و تباهى نخواهد داشت، از همین روست كه در كلام نورانى پیامبر گرامى آمده است:

 

الامل رحمة لامتى و لولا الامل ما ارضعت والدة ولدها و لاغرس غارس شجرا (2) ؛ امید براى امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى‏داد و هیچ باغبانى درختى نمى‏كاشت .

همچنین حكایت ‏شده است كه:

 

روزى حضرت عیسى(ع) نشسته بود و پیرمردى با بیل زمینى را شیار مى‏كرد. عیسى فرمود: بار خدایا! امید (آرزو) را از او برگیر . آن پیر در دم بیل را به كنارى انداخت و دراز كشید . ساعتى گذشت و عیسى گفت: بار خدایا! امید را به او بازگردان؛ بى‏درنگ آن پیر برخاست و شروع به كاركرد. (3)

لحظه لحظه زندگى انسان با امید همراه است و او هر دوره از عمر خود را به امید رسیدن به دوره بعدى پشت‏سر مى‏گذارد. كودكى كه تازه به دبستان پاگذاشته به امید رفتن به كلاس بالاتر و پشت‏سر گذاشتن دوران آموزش ابتدایى درس مى‏خواند و تلاش مى‏كند. همین كودك دوران راهنمایى را با امید رسیدن به دوران دبیرستان سپرى مى‏كند و دوران دبیرستان را با این امید كه روزى به دانشگاه راه یابد پشت‏سر مى‏گذارد . وقتى همین كودك دیروز و جوان امروز وارد دانشگاه مى‏شود امیدهاى تازه به او توش و توان مى‏دهد و به زندگى او معنا مى‏بخشد؛ امید رسیدن به جایگاه مطلوب اجتماعى، تشكیل خانواده، داشتن فرزند و ... . پس از تشكیل خانواده و به دنیا آمدن فرزندان، همه امیدها و آرزوهاى انسان متوجه پیشرفت و ارتقاى فرزندانش مى‏شود و به این ترتیب حكایت پایان‏ناپذیر امید به آینده، تا آستانه مرگ، انسان را همراهى مى‏كند .

در هر حال، انتظار و چشم به راه آینده بودن شعله‏اى است در وجود انسان كه هر چه فروزان‏تر و پرفروغ‏تر باشد تحرك و پویایى او نیز بیشتر خواهد بود و برعكس هر چه این شعله به سردى و خاموشى بگراید؛ تلاش و فعالیت انسان نیز كاستى مى‏پذیرد تا آنجا كه او تبدیل به موجودى سرد، بى‏روح، بى‏نشاط، گوشه‏گیر و بى‏تحرك مى‏شود و این همان حالتى است كه در روانشناسى به «افسردگى‏» تعبیر مى‏كنند . حالتى كه شدت و ضعف و زمینه‏هاى به وجود آمدن آنها در افراد مختلف متفاوت است، اما عامل آن در هر حال چیزى جز خشكیدن نهال امید در وجود انسان نیست .

به نظر مى‏رسد امید به آینده و انتظار فرج به دو معنا در آموزه‏هاى دین اسلام به كار رفته است:

بقيه در ادامه مطالب


ادامه نوشته

توضيح در مورد پست قبلي


با سلام خدمت دوستان عزيز ..

در ابتدا از نظراتي كه در پست قبلي دادين تشكر مي كنم  .. البته بايستي چند مورد رو ياداوري بكنم  كه  در پست قبلي  كه در مورد نقش وتحركات  داييان سفياني  مطالبي اورده شده بود ..  در مورد اينكه جنبلاط همون سفيانيه .بايستي  عرض كنم ..  فعلا اسناد ومداركي كه بشه اين مطلب رو اثبات كرد وجود نداره يا انتشار پيدا نكرده و فقط بايستي عرض كنم ..جنبلاط  قطعا ويا به احتمال زياد  از عواما اصلي و ياران نزديك سفياني خواهد بو د ولي  به گفته بعضي از دوستان  مصداق سفياني شخصه ديگه اي كه فعلا  به دلايل  مصلحتي و ...  اسناد  ومدارك  سفياني مشخص نشده و بايستي منتظر باشيم  تا اساتيد محترم وبزرگوار اين اسناد رو منتشر كنند تا با دليل ومدرك بتونيم  سفياني رو بشنا سيم ...

در هر صورت هدف اشنايي بيشتر دوستان با وضعيت و تحولات منطقه وجهانه  و انشا الله  هرچه زودتر شاهد رويدادهاي مهمتر ودر نهايت ظهور اقا باشيم...

براي مطالعه و بررسي بيشتر به وبلاگ ...  زمان ظهور نزديك است .. مراجعه كنيد ..

با تشكر.

تحرکات داييان سفياني در آخرالزمان


با سلام خدمت دوستان عزيز...

امروز با مطلب خيلي مهمي  در خدمتتون هستم ... دوستان  مطالب زير رو  از سايت هاي مختلف  مذهبي و خبري جمع اوري كردم ..  بعضي از قسمتهاي مهم رو نگه داشتم و مطالبي رو حذف كردم ... و اخبار مهم مربوطه رو هم  با تاريخ  خبر  درج كرم ...

شايد يه مقدار  طولاني باشه ..  ولي مطالب خيلي مهمي داره كه .. ازتون مي خوام تا اخر بخونيد و خودتون نتيجه گيري هايي رو بكنيد ....  حتما هم نظراتتون رو بيان كنيد تا همه استفاده كنند ...ممنون

براي مطالعه بيشتر به پست قبليم بررسي علايم حتمي ظهورمراجعه كنيد...شتحرکات داييان سفياني در آخرالزمان( سايت موعود)( ۱۵ آبان ۱۳۸۷):

 

در باب حوادث آخرالزمان، در بين احاديث به احاديثي برمي خوريم که در آنها از قبيله‌اي به نام «بني‌کلب» صحبت شده و وقايع مهمي به اين قبيله نسبت داده شده است. قبيلة بني‌کلب که در روايات از اعضاي آن به عنوان «داييان سفياني» نيز سخن به ميان آمده است، نقش مهمي در وقايع آخرالزمان و زمان نزديک به ظهور بازي مي‌کنند.

 شناخت تحولات منطقه و جهان و بررسي آنها از ديدگاه روايات اسلامي، از اهميت بسياري برخوردار است. اين مهم از يک سو ما را گوش به زنگ کرده و متوجه مسئوليتي که در جهت زمينه سازي براي ظهور آقا امام زمان(ع) داريم مي‌نمايد و از سوي ديگر در مقابله با پيشامدهاي سخت آخرالزمان و ايام نزديک ظهور آن حضرت ياري مي‌کند.

مطابق روايات، بني‌کلب گروهي از اشرار آخرالزمان هستند که سفياني (يکي از دشمنان بزرگ حضرت مهدي(ع)) را در نبرد با حضرت قائم(ع) ياري مي‌نمايد.1 روايات بسياري هستند که خبر از بيعت و همکاري تعداد زيادي از افراد قبيلة «بني‌کلب» با سفياني ملعون مي‌دهند. در زير به چند نمونه از اين روايات و احاديث اشاره مي‌گردد:

 پيامبراکرم(ص) فرمودند: سفياني با 360 سوار شورش مي‏کند تا اينکه به دمشق مي‏رسد و در ماه رمضان هم 30000 نفر از قبيله بني‏کَلب با او بيعت مي‏کنند.2

 اميرمؤمنان(ع) ضمن روايتي طولاني نقل شده است: «و آن را نشانه‌ها و علامت‌هايي است و خروج سفياني با درفش سرخ همراه است و فرمانده آن مردي از قبيله بني‌کلب است.3

 اصبغ بن نباته از حضرت علي(ع) روايت مي‏کند که فرمودند: ... و شورش سفياني، پرچمي قرمز رنگ، فرمانده‏اش مردي از قبيلة کلب است و دوازده هزار نفر از سپاهيانش رو به مکه و مدينه مي‏کنند که فرمانده آنها مردي از بني‏اميه است که به او «خزيمه» مي‏گويند: چشم چپش نابيناست و سفيدي ضخيمي روي مردمک چشمش را پوشانده است. خود را شبيه مردان مي‏کند، پرچم خويش را برنمي‏گرداند تا اينکه در مدينه در خانة شخصي به نام ابوالحسن اموي منزل کند. وي گرداني را به دنبال مردي از خاندان پيامبر(ص) که شيعيان به دور او جمع شده‏اند مي‏فرستد؛ سپاهيان به فرماندهي مردي غطفاني رو به مکه مي‏کنند. در ميانة راه به بيابان سفيدي که مي‏رسند، در کام زمين فرو مي‏روند و جز دو نفر که بناست نشانه [و عبرتي] براي ديگران باشند، کسي باقي نمي‏ماند که خداوند صورت آن دو را به پشت برگردانده است.»4

 همانگونه که ملاحظه شد، تعداد زيادي از روايات مربوط به آخرالزمان، به بني‌کلب اشاره و نقش مخرّب آنان را در آخرالزمان بيان نموده‌اند.

بني‌کلب کيستند؟

بني‌کلب قبيله‌اي بودند که در عصر معاويه نصراني بوده و بعدها ظاهراً به يکي از فرق اسلامي گرويدند. معاويه با زني از اين قبيله وصلت کرد که حاصل اين ازدواج، تولد يزيد ـ عليه اللعنـ[ ـ بود. اين طايفه، قرن‌ها بعد از ازدواج معاويه با مادر يزيد، به فرقة «دروزي» گرويدند.5 گرچه اين فرقه ادعا مي‌کند که يکي از فرق اسلامي است، امّا عقايدي کاملاً انحرافي دارد. افراد اين فرقه، پيرو شخصي به نام «درزي» هستند و عنوان طريقت خود را موحّدون ناميده‌اند که اساس عقيدةشان بر حلول و تناسخ روح است. (مسئله اي که از نظر اسلام کاملاً مطرود است.)6

 

عمدة طوايف دروزي که اکثراً منتسب به قبيلة بني‌کلب هستند، در منطقة رمله (بيابان شرقي فلسطين)، بيابان غربي اردن، جنوب غربي سوريه و بخش‌هايي از لبنان سکنا گزيده‌اند.8 البته تعداد زيادي از دروزي‌ها نيز به کشورهاي اروپايي، آمريکا و استراليا مهاجرت کرده‌اند. به طور کلي تخمين زده مي‌شود که حدود يک ميليون دروزي در سراسر جهان زندگي مي‌کنند؛9 امّا هستة اصلي اين طايفه در مناطق مرزي مابين چهار کشور اردن، سوريه، لبنان و فلسطين اشغالي مي‌باشد. لازم به ذکر است که تعداد دروزي‌هاي کشورهاي سوريه و لبنان بيش از بقية مناطق است.

با توجه به اين مطلب، به طور خلاصه مي‌توان گفت که افرادي که امروزه با نام دروزي‌ها شناخته مي‌شوند، همان کساني هستند که در روايات از آنها با عنوان بني‌کلب ياد شده است.

.چنان‌که گفته شد، در روايات خباثت‌هاي فراواني به قبيلة بني‌کلب در آخرالزمان نسبت داده شده است. عجيب اينکه دروزي‌هاي امروزي نيز حرکت‌هاي شيطنت‌آميز و خباثت‌آلودي در عرصة تحولات منطقه انجام مي‌دهند. گرچه تعدادي از آنان اهل شرّ نيستند و با بقية مسلمانان در صلح و صفا زندگي مي‌کنند، امّا تعداد زيادي از آنان دشمني آشکاري با بقية مسلمانان ـ به خصوص شيعيان ـ دارند. جالب اينکه روايات نيز به همراهي تعداد کثيري از آنان با سفياني اشاره مي‌نمايند، ولي هرگز از اينکه تمامي اعضاي طوايف بني‌کلب، سفياني را همراهي مي‌کنند، سخني به ميان نمي‌آورند. اين مسئله، خود تأييد ديگري بر انطباق دروز بر طوايف بني‌کلب است؛ زيرا امروزه نيز اکثر دروزي‌ها با مسلمانان و شيعيان، دشمني آشکاري دارند. ولي تعداد اندکي از آنان نيز با بقية مسلمانان و شيعيان زندگي مسالمت‌آميزي را سپري مي‌کنند؛ همانگونه که در روايت زير نيز، ملاحظه مي‌گردد، اکثر افراد طايفة بني‌کلب ـ نه همة آنها ـ سفياني را همراهي مي‌نمايند:

 بنابراين همانگونه که ذکر شد، به جز تعداد اندکي از دروزي‌ها، بقية آنها در شرارت‌هاي آخرالزمان، نقش کليدي دارند.عجيب اينکه در حال حاضر نيز ردپاي دروزي‌ها در بسياري از فتنه‌هاي منطقة خاورميانه ملاحظه مي‌گردد. گرچه در حال حاضر سفياني خروج نکرده است، و بالطبع بزرگ‌ترين فتنة بني‌کلب (دروزي‌ها) به وقوع نپيوسته است، امّا به نظر مي‌رسد تحرکات سياسي و نظامي دروزي‌ها در حال حاضر، به سمتي پيش مي‌رود که در صورت خروج سفياني و آغاز حرکت ضدّ شيعي توسط او، همراهي و بيعت دروزي‌ها با او دور از انتظار نيست. نکتة عجيب تر اينکه محل زندگي دروزي‌ها، بسيار نزديک به محلّ خروج سفياني (وادي يابس يا شام) است که اين مسئله نيز انطباق بني‌کلب بر دروزي‌ها و احتمال بروز فتنه از سوي آنها را دوچندان مي‌نمايد.

 حال با توجه به مطالبي که ذکر شد، به بررسي تحرکات سياسي ـ نظامي دروزي‌ها بني‌کلب در حال حاضر مي‌پردازيم:

دروزي‌ها در سوريه

در حال حاضر دروزي‌ها در سوريه جمعيتي معادل هشتصدهزار نفر دارند و نقش مهمي در معادلات سياسي و نظامي آن کشور بازي مي‌کنند. به نحوي که در زمان کنوني تعداد زيادي از افسرهاي دروزي در ارتش بعثي سوريه، خدمت مي‌کنند. بيشتر ساکنان دروزي سوريه در منطقة «جبل الدروز» و در بخش جنوب غربي سوريه زندگي مي‌کنند.12

 دروزي‌ها در اردن

در کشور اردن بيست‌هزار دروزي زندگي مي‌کنند که اين افراد عمدتاً در منطقة «حوران» و در بخش شمال غربي اردن «هم مرز با سوريه، لبنان و فلسطين اشغالي» ساکنند.13 در حال حاضر اين طايفه در اردن از وزنة مهم سياسي و نظامي برخوردار نيستند؛ امّا به احتمال زياد در وقايع و فتنه‌هاي آخرالزمان نقش مهمي بازي خواهند کرد؛ زيرا «وادي يابس؛ درة خشک» ذکر شده در روايات، همان وادي «حوران» است14 و در اصل کلمة «حوران» نيز به معني سرزمين خشک مي‌باشد.15

 دروزي‌ها در لبنان

دروزي‌هاي لبنان، نقش بسيار مهمي در موازنة سياسي و نظامي داخلي اين کشور دارند و متأسفانه ردّپاي آنان در بسياري از جنايات و فتنه‌هاي اين کشور، ديده مي‌شود. دو طايفة عمده در لبنان رهبري دروزي‌ها را بر عهده دارند که عبارتند از:

1. طايفة جنبلاط

2. طايفة ارسلان

 جمعيت دروزي‌هاي لبنان، بالغ بر سيصدهزار نفر است و عمدة اين طوايف در منطقة «شوف» واقع در «جبل لبنان» زندگي مي‌کنند.16 اين منطقه در مجاورت مرز سوريه واقع شده است.

 در حال حاضر، رهبري اصلي دروزي‌ها بر عهدة «وليد جنبلاط» مي‌باشد. وي که اصالتاً از نژاد کرد مي‌باشد، رهبري اعراب دروزي لبنان را بر عهده گرفته است17 و از دشمنان سزسخت شيعيان لبنان، جنبش‌هاي شيعي امل و حزب الله و شخص سيد حسن نصرالله مي‌باشد. وي از نظر شخصيتي دچار تزلزل جدي و بيمارگونه است و حتي اخيراً ـ 2007 م. ـ سخنان توهين‌آميزي را نسبت به رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران و نيز شخص سيد حسن نصرالله بيان کرده است.18 دربارة تزلزل شخصيت وي همين بس که مشهور است که او فقط به دليل اينکه تصوير نبيه بري (رئيس جنبش شيعي امل)، چند ثانيه بيشتر از وي بر روي صفحة تلويزيوني لبنان قرار گرفت، جنگي به راه‌انداخت که در طيّ آن، ده‌ها نفر زخمي و کشته شدند. نيروهاي اسلحه به دست تحت امر وي جنايات بيشماري را در طول جنگ‌هاي داخلي لبنان، عليه شيعيان و مسيحيان ماروني انجام دادند. نکتة ديگر اينکه وي يکي از متهمان اصلي پرونده‌هاي اقتصادي در لبنان است که در طيّ آن با سوء استفاده از کمک‌هاي مالي خارجي به لبنان، ميلياردها دلار به جيب زده است. همسر او پيش‌تر، يکي از نمايشگرهاي ملکة زيبايي در لبنان به شمار مي‌رفت و اکنون همسر جنبلاط، مسئوليت مراسم جشنوارة فاسد رقص و موسيقي را در منطقة دروزي نشين بيروت در «بيت الدين» بر عهده دارد.19 جنبلاط در طيّ سال‌هاي اخير، يکي از متحدان و حاميان حزب حاکم فاسد لبنان و «جريان چهارده مارس» بوده و جهت گيري‌هاي او همواره عليه شيعيان لبنان بارز و جدي بوده است؛ به نحوي که در جريان جنگ 33 روزة لبنان و اسرائيل، و اعتصابات ملي سراسري بعد از جنگ که عليه حزب حاکم لبنان انجام شده بود، جنبلاط و دروزي‌هاي تحت امر او، برخلاف ارادة ملي اکثر لبناني‌ها ـ اعم از شيعه، سني و مسيحي ماروني ـ به مخالفت با حزب الله و حمايت از حزب حاکم پرداختند.20 وليد جنبلاط که رييس حزب سوسياليست ترقي‌خواه لبنان مي‌باشد، رابطة نزديکي با «فواد سينيوره» دارد. وي همچنين رابطة دوستانه اي با دولت اردن و اسرائيل برقرار کرده است.

 

در اسفند 1386 (مارس 2008 م.)، وليد جنبلاط نمايندة خود «رامي الريس» را به صورت شبه مخفيانه از طريق اردن ـ از کشورهاي عربي هم‌پيمان با اسرائيل ـ براي مذاکره با مقامات رژيم صهيونيستي راهي اسرائيل کرد. عجيب‌تر اينکه الريس مورد استقبال گرم «ايهود اولمرت» نخست وزير اسرائيل قرار گرفت؛ به نحوي که اولمرت ضيافت شامي را به افتخار او در رستوران «الي اولي» شهر «تل آويو» برگزار نمود.21

 اين حرکت جنبلاط و دروزي‌هاي لبنان، چند نکته را اثبات مي‌نمايد:

1. با توجه به آشفتگي اوضاع داخلي لبنان و لزوم حفظ وحدت در اين کشور، حرکت فتنه انگيزانة جنبلاط و دروزي‌هاي طرفدار او، و اعزام نماينده اي از سوي آنان به اسرائيل، نشان دهندة تلاش آنان براي فتنه انگيزي بيشتر در جهت خدمت به اسرائيل و خيانت به لبنان است.

2. با توجه به بسته بودن مرزهاي لبنان و اسرائيل، فرستادن نمايندة جنبلاط از طريق مرز اردن به اسرائيل، نشان دهندة ارتباط حسنة جنبلاط و دروزي‌هاي لبنان با دولت سفاک و خائن اردن مي‌باشد.

 3. استقبال اولمرت از نمايندة جنبلاط، آن‌هم در زماني که اکثر گروه‌هاي لبناني، اعم از شيعه، سني و مسيحي، حمايت خود را از حزب الله و خصومت خود را با اسرائيل اعلام نموده‌اند، نشان مي‌دهد که جنبلاط و دروزي‌هاي لبنان، از معدود گروه‌هايي هستند که روابط بسيار نزديکي با رژيم اشغالگر قدس دارند. اين مسئله خود مهم‌ترين سند بر شرارت جنبلاط و دروزي‌هاي تحت امر وي مي‌باشد.

 

در حال حاضر جنبلاط به فتنه انگيزي سياسي، قناعت نکرده؛ بلکه بارها تهديد نموده است که در صورت لزوم، به درگيري نظامي با حزب الله و ساير مخالفان دولت نامشروع لبنان، دست خواهد زد؛ تا آنجا که طيّ يک ادعاي احمقانه، جنبلاط مدعي شد که موشک‌هاي حزب الله را به چنگ خواهد آورد. همان موشک‌هايي که اسرائيل در طي 33 روز جنگ، نتوانست به دست بياورد.22

 

بدين ترتيب همانگونه که ملاحظه فرموديد، دروزي‌هاي لبنان به رهبري جنبلاط، نقش بسيار زيادي در اغتشاشات لبنان و منطقه دارند و يکي از جدي ترين موانع برقراري صلح داخلي در اين کشور مي‌باشند.

 دروزي‌ها در اسرائيل

در حدود يکصد و بيست هزار دروزي در اسرائيل زندگي مي‌کنند23 که عمدة اين دروزي‌ها در منطقة رمله ـ بيابان شمال شرقي فلسطين اشغالي ـ ساکن هستند24 و نقش مهمي در معادلات سياسي و نظامي اين کشور بازي مي‌کنند.

 گرچه در اکثر مناطق، دروزي‌ها به عنوان اعراب دروزي شناخته مي‌شوند، امّا دروزي‌هاي اسرائيل، خود را از اعراب مسلمان جدا کرده و خود را يک گروه مستقل معرفي مي‌نمايند.25 دروزي‌هاي اسرائيل، چه در صحنه‌هاي سياسي و چه در صحنه‌هاي نظامي اين کشور، نقش مهمي بازي مي‌کنند؛ به نحوي که در عرصة نظامي، دروزي‌ها تنها اعرابي هستند که مي‌توانند در ارتش اسرائيل خدمت کنند و حتي به مقام فرماندهي ارشد نيز برسند. نکتة عجيب اينکه حتي در جنگ‌هاي سال 1948 منطقة فلسطين اشغالي که به رانده شدن اعراب مسلمان فلسطيني از سرزمينشان منجر شد، دروزي‌ها هم‌پيمان اسرائيلي‌ها بودند و عليه اسرائيلي‌ها مي‌جنگيدند.26 در بين سال‌هاي 1948 تا 1956، خدمت اعراب دروزي در اسرائيل اختياري بوده است؛ امّا از آن زمان به بعد، خدمت دروزي‌ها در اسرائيل اجباري شده است.27 مقام و منصب سربازان و ارتشيان دروزي، مشابه با سربازان و ارتشيان يهودي اسرائيل است.28 اين مسئله نشان دهندة ارتباط بسيار قوي دروزي‌ها با دولت فاسد و اشغالگر اسرائيل مي‌باشد.

 بدين ترتيب در دورة کنوني دروزي‌هاي ساکن در کشورهاي مختلف، به مناصب مهمّ سياسي و نظامي دست يافته‌اند و در اکثريت مواقع، از اين قدرت خود، در جهت فتنه انگيزي و خصومت با مسلمانان و به خصوص شيعيان بهره جسته‌اند. بنابراين گرچه در حال حاضر هنوز سفياني خروج نکرده است، امّا با توجه به جهت گيري‌هاي دروزي‌ها به نظر مي‌رسد که در صورت خروج سفياني ملعون، دروزي‌ها يکي از متحدان مهمّ سفياني خواهند بود؛ زيرا مانند سفياني، تشنه به خون شيعيان بوده و ارتباط نزديکي با اسرائيل دارند. نکتة قابل توجه اينکه مطابق روايات اسلامي، سفياني نيز از سوي يهود حمايت مي‌گردد.32

 نکتة ديگر اينکه مطابق برخي از روايات، فرماندهي لشکر سفياني در بسياري از جنگ‌ها بر عهدة شخصي از بني‌کلب يا همان دروزي‌هاي امروزي مي‌باشد.33 عجيب اينکه در عصر کنوني، بسياري از دروزي‌ها در لبنان، سوريه، اردن، و بالاخص اسرائيل، مناصب مهمّ نظامي دارند و بسياري از آنها به مقام فرماندهي ارشد رسيده‌اند. بنابراين هيچ بعيد نيست که در صورت خروج سفياني از منطقة شام ـ نه صرفاً سوريه ـ ، اين فرماندهان دروزي بخواهند به لشکر سفياني پيوسته و او را در جنگ عليه شيعيان ياري نمايند.

 به خصوص اين امکان وجود دارد که دولت اسرائيل (حکومت يهودي) که مطابق روايات يکي از هم‌پيمانان مهمّ سفياني است،34 بخواهد تعدادي از لشکرهاي ارتش خود را که از سربازان و فرماندهان دروزي تشکيل شده است، به کمک سفياني بفرستد؛ به ويژه اينکه دروزي‌ها زبانشان عربي است و مطمئناً بيش از سربازان يهودي اسرائيلي مي‌توانند با سپاه سفياني که عمدتاً آنها نيز عرب زبان هستند، تعامل و ارتباط برقرار کنند.

 توجه به پيشگويي‌هاي آخرالزّمان و رصد دقيق وقايع منطقه و جهان، مي‌تواند در گوش به زنگ بودن و آمادگي ما و شيعيان براي ظهور منجي(ع) تأثيرگذار باشد. حتي در بسياري از اين موارد، اين انطباق‌ها مي‌تواند به جهت گيري‌هاي دقيق‌تر نظامي و سياسي نظام اسلامي و نيز ساير شيعيان جهان در مقابل اشرار آخرالزمان کمک نمايد.

 اما مهمترين مطالب در مورد  رهبر دروزي هاي لبنان  كه به نظر بنده  بايستي بيشتر بررسي بشه ..در زير به نمونه هايي اشاره مي كنم..

 گروهها و جریانات سیاسی لبنان:

 گروه 8 مارس در پی گردهمایی سال 2005 حزب الله در بیروت و بدنبال مخالفت با خلع سلاح این گروه مقاومت اسلامی ، حمایت از سوریه و مقاومت در برابر اسرائیل ، شکل گرفت. جبهه متحدی که برگرفته از حزب الله ، نبیه بری از حزب امل و حزب سکولار آزاد یعنی ژنرال میشل عون تشکیل شده است .

 اتحاد 14 مارس پس از تظاهرات بزرگ بیروت در سال 2005 با شعار ضد سوری و یک ماه پس از ترور رفیق حریری شکل گرفت و منجر به خروج نیروهای سوری از لبنان پس از 29 سال و گرد هم آمدن سنی ها ، دروزی ها و احزاب مسیحی بود .

 

گروههای شاخص ائتلاف 14 مارس:

به خاطر طولاني نشدن فقط  تيتر اين گروه هارو بيان مي كنم:

1- جریان المستقبل 

2- حزب کتائب

3-قوات لبنان

 

4- جریان سوسیالییست ترقی خواه لبنان

جریان سوسیالیست  ترقیخواه لبنان از مهمترین احزاب  سیاسی لبنانی است و در حال حاضر رهبری آن برعهده ولید جنبلاط است  پایه های حزب بر بمنای سکولاریسم  و سوسیالیم و بر مبنای اکثریت دروز شکل گرفته است. تاریخ تاسیس  آن به 1949 باز میگردد(توسط کمال جنبلاط ، فرید حیران، آلبرت ادیب ، عبدالله  العلایلی ، فوااد رزق و جورج حنا)

 این جریان در طی جنگهای داخلی لبنان به جریان حرکت ملی  لبنان در مقابل جریان مسیحی(کتائب  ، آزادسازان وطن به ریاست کمیل شمعون) که به کشتار مسلمانان میپرداختند  پیوست.

 جنبلاط پدر دارای  میلیشیای قوی در سالهای 1975 تا 1990 برخوردار بود

 بسیاری از گروهاای  چپ فلسطینی آن را تجهیز و یاری میکردند. این حزب در طول تاریخ  خودبا حکومت سوریه دارای مشکلات فراوان بوده است

 درسال 1977 کمال جنبلاط ترور شد. در آن زمان بسیاری این ترور را به گردن گروههای مسیحی انداختند ئلی در ژوئن 2005 جورج حاوی در شبکه الجزیره  این ترور را به گردن رفعت اسد انداخت

 پس از کمال جنبلاط ولید جنبلاط رهبری حزب را برعهده گرفت و میلیشیای حزب به قتل عام  های خونین بر علیه مسیحیان به تلافی  ترور کمال جنبلاط دست زدند.

 سلسله عملیاتی که منجر به هجرت بسیاری از مسیحیان از منطقه جبل شد

 از جمله احزابیکه از حزب دروزی سوسیالیست ترقیخواه انشعاب کرده اند و به جمع هم پیمانان حزب اله پیوسته اند میتوان به حزب دموکراسی ملی به رهبری طلال ارسلان و جریان توحید لبنان به رهبری وئام وهاب اشاره کرد.

                 

 

اما شخصيت رهبر گروه جریان سوسیالییست ترقی خواه لبنان يعني وليد جنبلاط  كه براساس تاريخ  اخبار درج گرديده كه خودتون بررسي كنيد:

شنبه 28/2/1387

بر پايه آخرين اطلاعات منتشره در بيروت، وليد جنبلاط با همکاري سازمان اطلاعاتي اسرائيل درصدد ترور سيد حسن بوده‌اند. اين عمليات قرار بود همزمان با تشييع جنازه «‌شهيد حاج عماد مغنيه‌» در بيروت عملي شود، اما در آخرين لحظات با دستگيري چند تن از نيروهاي مزدور در بيروت لو رفته است.

بنا بر افشاگري رئيس وقت اطلاعات فرانسه، اطلاعات اوليه براي بمباران مقر نيروهاي اعزامي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و حزب‌الله لبنان در پادگان شيخ عبدالله «بعلبک» در مرکز دره بقاع توسط وليد جنبلاط به نيروهاي آمريکايي و فرانسوي داده شده بود.به گزارش خبرنگار «تابناک» از بيروت، ‌اين بمباران در نوامبر سال 1983 توسط نيروي هوايي ارتش فرانسه صورت گرفت.

 بنا بر اطلاعات منتشره در کتاب تازه انتشار يافته «‌ايو بونيه‌»، رئيس سازمان اطلاعات و امنيت فرانسه در دهه هشتاد با نام «‌لبنان، گروگان‌هاي دروغين‌» وليد جنبلاط از سال 1980 به خدمت سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا (CIA) درآمده است. «‌ايو بونيه‌» در صفحه نود اين کتاب، وليد جنبلاط را جاسوس به معني واقعي کلمه مي‌خواند که از هر مکاني، اطلاعات لازم را در اختيار سرويس‌هاي جاسوسي و اطلاعاتي آمريکايي و فرانسوي مي‌گذارد.

وي تأکيد کرده است: بمباران پادگان شيخ عبدالله در نوامبر 1983، پس از انفجار مقر چتربازان فرانسوي در بيروت و براي بمباران نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب انقلاب اسلامي و حزب‌الله بوده و همه اطلاعات اين عمليات توسط وليد جنبلاط در اختيار ارتش آمريکا و فرانسه قرار گرفته است. پادگان شيخ عبدالله، يکي از مراکز استقرار ارتش لبنان بود که با آغاز حملات ارتش اسرائيل به لبنان و اعزام نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به لبنان، اين پادگان توسط مردم بعلبک فتح و در اختيار اين نيروها و نيروهاي مقاومت اسلامي قرار داده شد.

 

 

یکشنبه 22 ارديبهشت 1387  (روزنامه كيهان)

افشاي همكاري موساد و وليد جنبلاط در ترور شهيد مغنيه

 

يك سايت اطلاعاتي اسرائيل از همكاري رهبر دروزي هاي لبنان با رژيم صهيونيستي در ترور شهيد مغنيه پرده برداشت.

به گزارش خبرگزاري قدس، «هارون زنيفي فركش» رئيس سابق اطلاعات نظامي ارتش رژيم صهيونيستي در گفت وگوي ويژه با سايت اطلاعاتي «فيلكا» در مورد عوامل ترور شهيد مغنيه اظهار داشت: مي دانم كه يك طرف لبناني (وليد جنبلاط) اطلاعات ويژه اي درباره مغنيه به موساد داده است.خبر ديگر اينكه اخيرا فاش شده كه وليد جنبلاط همكاري هاي نزديكي با سرويس هاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي داشته است.ناظران سياسي منطقه معتقدند كه در ترور شهيد مغنيه غير از عربستان يك كشور عربي ديگر دست داشته است.هنوز نام اين كشور عربي مشخص نشده است.عماد مغنيه از فرماندهان بلندپايه حزب الله بود كه در دمشق توسط عوامل موساد به شهادت رسيد.

 

86/08/01

به گزارش فارس، پايگاه خبري اسرائيلي "اوميديا " به نقل از منابع نزديك به "وليد جنبلاط " اعلام كرد، جنبلاط در سفرش به آمريكا با نماينده نخست وزير رژيم صهيونيستي ديدار و گفتگو كرد.

در اين گزارش به نام اين مقام صهيونيستي اشاره‌اي نشده است.

بنا بر اين گزارش، در پايان اين ديدار كه با حضور نماينده "ديك چني " معاون رئيس جمهور آمريكا انجام شد، جنبلاط نتايج آن را مثبت ارزيابي كرد.

اين پايگاه اسرائيلي در ادامه نوشت: جنبلاط پيش از اين نيز بارها با مقامات اسرائيلي ديدار داشته است.

اين در حالي است كه شبكه 10 تلويزيون رژيم صهيونيستي نيز از ارسال خودروهاي زرهي به لبنان براي حفاظت از جان برخي شخصيتهاي اين كشور خبر داد.

اين گزارش به جزئيات بيشتر آن اشاره‌اي نكرد

 

از قهوه تلخ با شارون تا ترور شوهر دوم همسر!( ۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۷ - ۱۳:۰۱ تابناك)

حملات شديد‌اللحن و غيرعادي وليد جنبلاط به حزب‌الله، سوريه و ايران، اين بار حملاتي غيرمعمول و بسيار خشمگينانه بود.

به گزارش خبرنگار «تابناك» از بيروت، جنبلاط اين بار عليه مخالفانش در لبنان شمشير را از رو بسته است. او با به ادعاهايي درباره خطوط ارتباطي و اتصالات تلفني مستقل حزب‌الله؛ موضوعي که از پيش براي همه روشن بود، تلاش کرد تا اين موضوع را به صحنه مطبوعات و رسانه‌ها بکشاند.

اين در حالي بود که «آريل شارون» که فرماندهي هجوم به بيروت در سال 1982 و محاصره اين شهر را داشت، در مختاره دست در دست وليد جنبلاط گذاشت؛ ‌شاروني که به خونريزي و قتل‌عام در جنگ‌هاي داخلي لبنان شهرت داشت و با او يک قهوه تلخ عربي نيز نوشيد و بدون هيچ گونه برخوردي با نيروهاي جنبلاط، از بلندي‌هاي شوف عازم بيروت شد و قتل‌عام‌هاي معروفش عليه مردم محاصره شده لبناني و فلسطيني را عملي ساخت.

بر پايه اين خبر، سمير قصير با برخي از زنان مشهور لبناني و از جمله «‌نورا الشرباتي‌»، همسر وليد جنبلاط مشهور به «‌نورا جنبلاط‌» روابط نامشروع داشته است و اين امر از مدت‌ها پيش براي وليد جنبلاط آشکار شده بود و به همين جهت به دنبال فرصتي مناسب براي ترور وي بوده است، اما اقدام به ترور وي به دليل عدم بررسي‌هاي دقيق، زماني صورت مي‌گيرد که نورا جنبلاط نيز همراه سمير قصير بوده است.

بر همين اساس، گزارش کميته تحقيقات بين‌المللي ترور حريري، اشاره مي‌کند که همزمان با ترور سمير قصير، زني همراه وي به بيمارستان دانشگاه آمريکايي بيروت منتقل مي‌شود که براي پنهان ساختن رابطه او با سمير قصير، خيلي سريع به پاريس منتقل مي‌شود. اين زن پس از بازيافتن سلامتي‌اش تا مدتها حاضر به بازگشت به لبنان نمي‌شود. به همين دليل، «برامرتس»، قاضي بين‌المللي کميته تحقيقات بين‌المللي پرونده ترور حريري، از او در پاريس بازجويي‌هايي را آغاز مي‌کند.

به اين ترتيب، اطلاعات موجود ثابت کرده است، اين زن، کسي جز «‌نورا جنبلاط‌» نبوده است. بر اساس همين تحقيقات، در روز نخست «‌ترور سمير قصير‌» به دروغ اين گونه اعلام شده بود که وي به تنهايي در خودروش بوده و مورد هجوم قرار گرفته است.

 

گزارش خبرنگار «تابناك:

کمال فياض»، ‌مسئول امنيتي‌ سابق تشکيلات حزب سوسياليست ترقيخواه لبنان به رهبري وليد جنبلاط که از سال 1980 تا 1987، مسئوليت امور امنيتي را در اين حزب به عهده داشته است، از جنايات و قتل‌هاي سياسي و غيرسياسي وليد جنبلاط در دهه هشتاد، پرده برداشت.

به گزارش خبرنگار «تابناك» از بيروت، وي که شب گذشته براي نخستين بار در تلويزيون «المنار»، وابسته به حزب الله ظاهر مي‌شد، از قتل‌هايي پرده برداشت كه از جمله آنها داستان يک زن ايراني است که در سال 1986 به دست وليد جنبلاط از آپارتماني در يک ساختمان بلند، واقع در بيروت به پايين پرتاب شد و در دم جان داد.

کمال فياض مي‌گويد: وليد جنبلاط که از نظر اخلاقي، فردي فاسد بود، با يک زن ايراني ارتباط برقرار مي‌کند، اما هنگام رفت‌وآمد به منزل اين زن با دختر وي آشنا مي‌شود و براي اين که راحت‌تر بتواند با اين دختر ارتباط داشته باشد، در يکي از شب‌هايي که به منزل اين زن، مي‌رود، به راحتي او را از بالا به پايين پرتاب مي‌کند و او را مي‌کشد.

کمال فياض ادامه مي‌‌دهد: وليد جنبلاط هر گاه فرصت مي‌کرد به نايت‌ کلوپ‌هاي بيروت در خيابان «الحمراء» مي‌رفت و براي اينکه بتواند با برخي از زناني که با شوهرانشان به کلوپ آمده بودند، ارتباط برقرار کند، نيروهاي امنيتي‌اش براي چند ساعت، شوهران اين زنان را بازداشت مي‌کردند.

بر پايه اظهارات کمال فياض، شيخ حسن خالد، «‌مفتي سابق لبنان‌» و «شيخ صبحي صالح»، يکي از برجسته‌ترين علماي اهل سنت اين کشور نيز توسط وليد جنبلاط به قتل رسيده‌اند. اين در حالي است كه تا پيش از اين، سوريه به عنوان پشت پرده اين ترورها شناخته مي‌شد.

 

 

اما تغيير تاكتيك و................:

 

روزنامه رسالت > شماره 6773 19/5/88

جنبلاط سروها را جابه جا كرد

معادلات سياسي بيروت بار ديگر برهم ريخت

خروج جنبلاط از جريان 14 مارس،اگرچه به معناي پايان ائتلاف وي با اين جريان نيست اما به صورت خودكار معادلات سياسي بيروت را دستخوش تغييراتي عديده ساخته است.اين تغييرات به سمت و سوي پررنگ تر شدن نقش حزب الله و جريان 8 مارس بوده است.سعد الدين حريري و سمير جعجع بيشترين ضربه ممكن را از اعلام تصميم ناگهاني اخيرجنبلاط دريافت كرده اند.رئيس حزب سوسياليست ترقيخواه با ارائه توضيحاتي درباره مواضع اخير خود اعلام كرده است كه سخن گفتن از پايان ائتلاف با جريان 14 مارس به معناي خروج از آن نيست،اما در عين حال نگفته است كه ميان پايان ائتلاف با چريان 14 مارس و خروج از آن چه تفاوتي وجود دارد.به نظر مي رسد جنبلاط درعين اينكه ديگر مايل به همكاري با جريان 14 مارس نيست،سعي دارد در جريان فعاليت دولت جديدسعدالدين حريري خللي به وجود نياورد.از اين حيث موضع گيري اخير رئيس حزب سوسياليست ترقي خواه لبنان كاملاقابل درك مي باشد.

    وليد جنبلاط از بازگشت به گفتمان حزب سوسياليست ترقي خواه سخن به ميان مي آورد.احياي اين گفتمان با حضور در جريان 14 مارس كه نزديكي زيادي به ايالات متحده آمريكاو فرانسه دارد قابل جمع نيست.

 

 

دیدار ولید جنبلاط با سیدحسن نصرالله: منبع: پرس.تی.وی

زمان: 1388/7/19  22:39

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ شبکه تلویزیونی المنار ارگان رسانه‌ای حزب‌الله اعلام کرد، ولید جنبلاط جمعه شب به همراه فرزندش تیمور و اکرم شهیب نماینده حزب سوسیالیست ترقی خواه در مجلس لبنان با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله دیدار کردند.

در این دیدار طرفین بر اهمیت ملاقات ملک عبدالله پادشاه عربستان و بشار اسد رییس‌جمهور سوریه تاکید کرده و اظهار داشتند که این دیدار به بهبود فضای حاکم بر کشورهای عربی منجر خواهد شد.

ولید جنبلاط و سید حسن نصرالله همچنین در بیانیه مشترکی از پیشنهاد هر گونه ابتکار عمل برای تشکیل دولت وحدت ملی استقبال کرده و دعوت عربستان و سوریه برای پشت سر گذاشتن اختلافات و تشکیل دولت وحدت ملی را دعوتی مبارک خوانده و تاکید کردند که موانع تشکیل دولت جدید لبنان باید هر چه سریع‌تر برطرف شود.

 

يکشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۸ ۱۲:۱۴                                 

وليد جنبلاط : سخنان گذشته ام برضد رييس جمهوري سوريه نادرست بود

"ولید جنبلاط" رییس حزب سوسیالیست ترقی‌خواه لبنان اذعان کرد که سخنانش در گذشته برضد "بشار اسد" رییس‌ جمهور سوریه، نادرست بود.

 به گزارش پرس تي وي، "وليد جنبلاط" گفت با سفر به سوريه در آينده مي توانم اشتباهات خود را درباره اين کشور جبران کنم.

"وليد جنبلاط" پيشتر مقامات سوريه را به دست داشتن در ترور "رفيق حريري" نخست وزیر سابق لبنان متهم کرده بود.

"وليد جنبلاط" در بخش ديگر از سخنانش هدف خروجش از گروه 14 مارس را مانع تراشي بر سر راه تشکيل کابينه جديد لبنان ندانست و گفت به عربيت بازگشتم که ضمانتي براي طائفه دروزي لبنان است.

 

 

88/05/13 - 13:2  خبرگذاري فارس:

با اشاره به جدا شدن جنبلاط از جريان14مارس لبنان

الانتقاد: فرانسه،‌ درباره مواضع جنبلاط دچار آشفتگي شده است

خبرگزاري فارس: يك روزنامه لبناني با اشاره به جدا شدن رهبر حزب‌ سوسيال ترقي‌خواه اين كشور از جريان حاكم و وابسته به غرب در لبنان، نوشت كه وزارت امور خارجه فرانسه در اين خصوص دچار نوعي آشفتگي شده است.

 

و اخبار خيلي زياد ديگه .........

البته به نظر من  تو چند سال اينده  شاهد اخبار بيشترومهمتري  باشيم ...  كه با بررسي  اين تغيير مواضع بشه حدس هايي زد  .. ولي دركل  بايستي زمان بگذره و ببينبم تو اينده چه اتفاقاتي مي افته ................

 

وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ .

 

ویزگی های یاران حضرت مهدی (عج)

با سلام خدمت دوستان عزیزم ... مطلب امروز در مورد ویزگی های یاران حضرت مهدی (عج) می باشه

انشاالله ما هم بتونیم خودمون رو به این شرایط و ویزگیها نزدیک کنیم.....

 

 

1- بینش عمیق

یاران امام مهدی (علیه السلام) از بینشی عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی برخوردارند:

الف) بینش عمیق نسبت به حق تعالی

اساسی ترین ویژگی یاران امام مهدی (علیه السلام)، معرفت عمیق نسبت به خداوند متعال است. این معرفت آن چنان استوار است که نه شبهات در آن خللی ایجاد می کند و نه تردید ها و شکست ها در حریمش راه می یابد. امام علی (علیه السلام) می فرمایند:

«رجال مؤمنون عرفوا الله حقّ معرفته و هم أنصار المهدی فی آخر الزمان»؛(1) «مردانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناخته اند، و آنان یاوران مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان اند.» همچنین امام صادق (علیه السلام) در وصف یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند:

«رجال کأنّ قلوبهم زبر الحدید لا یشوبها شک فی ذات الله أشدّ من الحجر»؛(2) «آنان مردانی اند که گویا دل هایشان پاره های آهن است و از سنگ سخت ترند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.»

این باور آن قدر با صلابت و استوار است که مرارت ها و مصیبت ها، در آن خللی ایجاد نمی کند و بلاها و امتحانات، آرامش آن ها را به تلاطم نمی افکند و شبهات و سؤالات در آن رخنه ای ایجاد نمی کند. آنان، از سرچشمه ی توحید ناب، سیرابند و به حضرت حق – آنچنان که شایسته است – اعتقاد دارند. امام علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«فهم الّذین وحّدوا اله حقّ توحیده»؛(3) «آنان به وحدانیت خداوند، آن چنان که حق وحدانیت اوست، اعتقاد دارند.»

حرم دل هایشان را بت های نفس، ثروت، و مقام نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند حضور ندارد. نتیجه ی این بینش عمیق، ایمان و تقواست. این دو را هم در چهره ی عبادت ها و راز و نیازشان می تواند دید و هم در آیینه ی تلاشی که در طریق عبادت و بندگی حضرت حق دارند.

ب) بینش عمیق نسبت به امام (علیه السلام)

یاران امام مهدی (علیه اسلام)، امام خود را می شناسند و به او اعتقاد دارند. امام سجاد (علیه السلام) در این خصوص فرموده اند:

«... القائلین بإمامته»؛(4) «آنان به امامت امام مهدی (علیه السلام) اعتقاد راسخ دارند.»

این معرفت شناخت شناسنامه ای و دانستن نام و نشان ایشان، و دانستن اسم پدر و مادر و محل تولد ایشان نیست؛ بلکه معرف به «حق ولایت» است. یعنی، فهم این حقیقت که ایشان از من، به من نزدیک تر و سزاوارترند.

نتیجه ی این بینش عمیق، محبت و اطاعت است.

ج) بینش عمیق نسبت به انسان و هستی

یاران حضرت در اهداف بلند پایه و حرکت فراگیرشان، آرمان های کم ارزش و اهداف کم مایه را دنبال نمی کنند. با تأمل در خوشتن و استعدادهای شگفت انگیزشان، قدر و عظمت خو را می یابند و مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را می فهمند. آنان با این نگاه به معبودی پیوند می خورند که از تمام کاستی ها و زشتی ها مبرا است و می تواند آنان را سرشار و ظرفیت هایشان را تکمیل کند.

عمق و ژرفای این نگاه آنان را از سیل امتحانات، سرفرازانه بیرون می برد:

«إنّ أصحاب طالوت إبتلوا بالنّهر الّذی قال الله تعالی: «مبتلیکم بنهر» و إن إصحاب القائم یبتلون بمثل ذلک»؛(5) «سپاهان طالوت، با نهر آبی آزمایش شدند، همان که خداوند در باره اش می فرماید: «(خداوندش9 شما را با نهر آبی می آزماید»، و یاران امام مهدی(علیه السلام) نیز مثل آنان آزمایش می شوند.»

همچنین این اعتقاد و نگرش آنان را مشتاق شهادت و لقای الهی می کند: از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که:

«... و یمنون أن یقتلوا فی سبیل الله»؛(6) «آرزو می کنند که در راه خدا به شهادت برسند.»

 

2- عبادت و بندگی

یاران امام مهدی (علیه السلام) از پیشوای خود الگو گرفته و روزها و شب ها را با ذکر شیرین حق سپری می کنند. معرفت و ایمان در قلب هایشان ریشه دوانده و ایشان را به خضوع در برابر حق تعالی و تلاش در مسیر بندگی سوق می دهد. در این جا به بررسی روایاتی که عبادت و بندگی یاوران حضرت را توصیف می کند، می پردازیم:

الف) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم در مورد آنان می فرمایند:

«مجدّون فی طاعه الله؛(7) «آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاشند.»

ب) امام علی (علیه السلام، عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی (علیه السلام) را این گونه ترسیم می کنند:

«لهم فی اللّیل أصوات، کأصوات الثّواکل حزناً من خشیة الله قوام باللّیل صوّام بالنّهار»؛(8) «در دل شب، از خشیت خداوند، ناله هایی دارند مانند ناله ی مادران پسرمرده.»

ج) در روایتی دیگر آمده است:

«رجال لاینامون اللّیل لهم دویّ فی صلواتهم کدویّ النّحل یبیتون قیاماً علی أطرافهم و یسبّحون علی خیولهم»؛(9) «مردان شب زنده داری که زمزمه ی نمازشان، مانند نغمه ی زنبوران کندو به گوش می رسد. شب ها را با شب زنده داری سپری می کنند و برفراز اسب ها، خدا را تسبیح می گویند.»

د) امام صادق (علیه السلام) همچنین در مورد آنان می فرمایند:

«قوّام باللّیل صوّام بالنّهار»؛(10) «شب ها را با عبادت به صبح می رسانند و روزها را با روزه به پایان می برند.»

 

3- محبّت

دل های یاران امام مهدی (علیه السلام)، سرشار از محبت ایشان است. این علاقه مندی تا بدان حد است که حتی زین اسب ایشان را مایه ی برکت می دانند و به آن تبرک می جویند: امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«یتمسّحون بسرج الإمام یطلبون بذلک البرکة»؛(11) «به عنوان تبرک بر زین اسب امام دست می کشند.»

به جهت همین عشق آتشین، آنان در آوردگاه رزم، ایشان را مانند نگینی در بر می گیرند و جانشان را سپر بلایشان می کنند: امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«یحفّون به و یقونه بأنفسهم فی الحرب و یکفونه ما یرید... .»؛(12) «در میدان رزم، آنان او را در میان می گیرند و در جنگ ها با جان خود، از ایشان محافظت می کنند... .»

چه بسیار است فاصله ی میان ما و یاران او، چرا که ما از جان و حتی وقت خود، برای ایشان سهمی قرار نداده ایم و چه اهداف و آرمان هایی از ایشان که به جهت سستی ما بر زمین مانده و چه دعوت هایی از ایشان که بی پاسخ مانه است؟!!!

 

4- اطاعت

مقدم داشتن خواست حضرت، برخواست خود از دیگر شاخصه های یاوران امام مهدی (علیه السلام) است. امام صادق (علیه السلام) در این خصوص فرموده اند:

«هم أطوع من الأمة لسیّدها»؛(13) «اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است.»

آنان نیک می دانند که حق، با امام است و امام با حق. آنان به بهانه ی نواندیشی از امام خود سبقت نمی گیرند و گرچه پشت سر ایشان در حرکتند ویلی پای از دام ها بر می گیرند، تا از ایشان فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیع اند، بلکه برخلاف بسیاری که بهانه ی فقدان زمینه، امکانات، سختی راه و... را دارند، از خدمت به ایشان و اهدافشان شانه خالی نمی کنند. در اطاعت ایشاان، اهل جدیت و تلاشند و برای بر زمین نماندن آرمان های ایشان، خود را به آب و آتش می زنند و از هیچ کوششی فرو گذاری نمی کنند:

«... مُجدّون فی طاعته»(14)

 

5- شجاعت

اگر جهاد و مبارزه جهانی و فراگیر است، پس یاران ایشان هم باید شجاعت و جسارتی در خور و عزم هایی پولادین داشته باشند؛ چرا که بدون آن، قدم ها یارای حرکت نخواهد داشت. اهل بیت (علیهم السلام) شجاعت آنان را این گونه توصیف می کنند:

الف) امام علی (علیه السلام) می فرمایند:

«کلّهم لیوثٌ قد خرجوا من غاباتهم لو أنبهم همبوا بإزالة الجبال لأزالوها من مواضعها»؛(15) «همه شیرانی اند که از بیش ها خارج شده اند و اگر اراده کنند، کوه ها را از جا بر می کنند.»

ب) امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند:

«جُعلت قلوبهم کزّبر الحدید»؛(16) «دل هایشان چون پاره های آهن شده است.»

ج) امام باقر(علیه السلام) می فرمایند:

«إنّ الرّجل منهم یعطی قوة أربعین رجلاً و إنّ قلبه لأشدّ من زبر الحدید و لو مرّوا بجبال الحدید لقطّعوها»؛(17) «به هر کدامشان نیروی چهل مرد داده شده است. اگر به کوه های آهن روی آورند، آن ها را قطعه قطعه می کنند.»

د) امام باقر (علیه السلام) در مورد شجاعت و دلیری یاران امام مهدی(علیه السلام) می فرمایند: «القی الرّعب فی قلوب شیعتنا من عدوّنا، فإذا وقع أمرنا و خرج مهدینا کان أحدهم أجری من اللّیث وأمضی من السّنان و یطأ عدوّنا بقدمته و یقتل بکفّیه»؛(18) «امروز ترس و رعب دشمنان ما بر دل دوستان ما افکنده شده و چون امر ما واقع شود و مهدی ما خروج کند، هر کدام از دوستان ما از شیر دلیرتر و از نیزه بران تر شوند و دشمنان را پایمال کنند و با دست و چنگ بکشند.»

 

6- بردباری

در راه تحقق آرمان های جهانی امام مهدی(علیه السلام) مشکلات و مصائب فراوانی را به جان می خرند ولی از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را هیچ می پندارند و به جهت هجوم سختی ها و تحمل مشقت ها، بر خداوندمنت نمی گذارند: امام علی (علیه السلام) می فرمایند:

«قوم ... لم یمنّوا علل اله بالصّبر و لم یستعظموا بذل أنفسهم فی الحق»؛(19) «یاران مهدی (علیه السلام) کسانی اند که به جهت بردباری شان بر خداوند منت نمی گذارند و از این که نقد جان خوش را در کف اخلاص نهاده اند، احساس بزرگی نمی کنند»

منابع در ادامه مطلب

 

ادامه نوشته

بررسي علايم  حتمي ظهور


با سلام 

امروز به بررسي اولين نشانه حتمي قبل از ظهور امام مهدي (عج) مي پردازيم  ... فقط ذكر مطلب زير مهمه كه :



بیش از دو هزار نشانه براى فرج، ظهور و رستاخیر در كتب حدیثى نقل شده كه مى‏توان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود:

فِتَن

مَلاحم

علائم‏ ظهور

اشراط الساعة

در میان بیش از 2000 علائم ظهور، تعدادى از آنها علائم حتمى و بقیه علائم غیرحتمى مى‏باشند. تعداد علائم حتمى از انگشتان دست نمى‏گذرد. آنچه مسلم است تعداد پنج نشانه از این نشانه‏ها حتمى مى‏باشند كه عبارتند از:

خروج سفیانى؛    خروج یمانى؛   بانگ آسمانى؛   خسف بیدا؛   قتل نفس ‏زكیه

علائم غیرحتمى در مشخص نمودن وقت ظهور كاربرد ندارد. در حالیكه وقتى نخستین نشانه از نشانه‏هاى حتمى مشاهده شد؛ همه چشم ‏به ‏راهان آن امام نور متوجه مى‏شوند كه دوران تیره و تار غیبت به سرآمده، لحظه وصال فرارسیده است


1 - خروج سفیانى


خروج سفیانى

از نظر زمانى اولین نشانه از نشانه‏هاى حتمى كه پیش از دیگر نشانه‏ها تحقق مى‏یابد و فرارسیدن انفجار نور و سپرى شدن شب دیجور غیبت را نوید مى‏دهد؛ خروج سفیانى است.

خوشبختانه خروج سفیانى در روایات اسلامى بسیار دقیق، روشن و شفاف بیان شده كه هرگز قابل انطباق با هیچ فرد دیگرى نمى‏باشد. جالب‏تر اینكه علاوه بر روایات كلى علائم پنجگانه در احادیث فراوانى به طور استقلالى بر حتمى بودن آن تصریح و تأكید شده، كه به چند نمونه از آنها اشاره مى‏كنیم:

حمیرى با دو واسطه از امام رضاعلیه السلام روایت كرده كه فرمود: اِنَّ اَمْرِ القائمِ حَتمٌ مِنَ ‏اللَّهِ، وَ امرَ السُّفیانى حَتمٌ مِنَ‏ اللَّهِ، وَ لا یَكونُ قائمٌ اِلّا بِسفیانى؛ قیام قائم از سوى خدا حتمى است، خروج سفیانى نیز از سوى خدا حتمى است. بدون سفیانى هرگز قائمى نخواهد بود.(25)

این حدیث را حمیرى(ابوالعباس، عبداللَّه‏بن جعفر حمیرى) كه از رجال برجسته شیعه در عهد غیبت صغرى بود، با دو واسطه از امام ‏رضاعلیه السلام روایت كرده و در كتاب خود قرب الاسناد الى الرضا علیه السلام ثبت نموده است. این كتاب از حوادث روزگار جان به در برده و تا زمان ما باقى مانده است.

حمیرى از نظر علماى رجال در اوج وثاقت است.(26) دو واسطه او نیز كاملاً مورد وثوق مى‏باشند،(27) و در نتیجه روایت صحیحه است.

نام سفیانى عثمان و نام پدرش عنبسه مى‏باشد

شیخ صدوق با سلسله اسنادش از ابوحمزه ثمالى روایت كرده كه گفت: محضر امام صادق‏علیه السلام عرض كردم كه پدر بزرگوارتان امام باقرعلیه السلام فرمود: اِنَّ خُروجَ السُّفیانى مِنَ‏الاَمرِ الَمحتوم؛ بى‏گمان خروج سفیانى از امور حتمى است.

امام صادق‏علیه السلام فرمود: آرى.(28)

این حدیث را شیخ صدوق با پنج واسطه از امام باقرعلیه السلام روایت كرد و مهر تأیید امام ششم را نیز دریافت نموده است. وى به تعبیر نجاشى آبروى شیعه در عصر خود بود.(29) به دعاى حضرت بقیةاللَّه - ارواحنافداه - متولد شده(30) و به فرمان آن حضرت كتاب كمال‏الدین را تألیف كرده است.(31) آن پنج واسطه كه در سند حدیث واقع شده‏اند نیز همه مورد اعتماد و استناد هستند و علماى رجال بر وثاقت آنها تصریح نموده‏اند.(32) در نتیجه این حدیث نیز صحیحه مى‏باشد.

نعمانى با پنج واسطه از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده كه فرمود: اَلسُّفیانىُّ مِنَ ‏الَمحتوم وَ خُروجهُ فی رجب؛ سفیانى از نشانه‏هاى حتمى است و خروج وى در ماه رجب خواهد بود.(33)

ابو زینب محمدبن ابراهیم نعمانى از شخصیت‏هاى برجسته قرن چهارم است، پیشتاز رجالیون او را به عنوان عظیم‏القدر، شریف‏المنزله، صحیح‏العقیده و كثیرالحدیث ستوده است.(34)

وى این حدیث را در كتاب گران‏سنگ خود با پنج واسطه روایت كرده كه همه آنها به تصریح علماى رجال مورد وثوق مى‏باشند.(35) در نتیجه این حدیث نیز صحیحه مى‏باشد.

در این سه حدیث (كه هر سه از نظر سند صحیح بود) خروج سفیانى از نشانه‏هاى حتمى اعلام شده و در حدیث سوم آمده است كه خروج او در ماه رجب خواهد بود. یادآورى این نكته لازم است كه از جمع‏بندى احادیث مربوط به سفیانى استفاده مى‏شود كه سفیانى در ماه رجب خروج مى‏كند، حدود شش ماه مى‏جنگد، در اواخر محرم به قدرت مى‏رسد، و دقیقاً هشت ماه بعد حضرت بقیةاللَّه ظهور مى‏نماید. بدین‏ترتیب منظور از رجب، رجبِ سال قبل از ظهور مى‏باشد، نه رجب سال ظهور.


نام سفیانى:

مشهور آن است كه نام سفیانى عثمان و نام پدرش عنبسه مى‏باشد.(36) و در برخى منابع نام پدرش عُیَینه آمده،(37) با توجه به اتحاد طریق به نظر مى‏رسد كه آن تصحیف شده عنبسه باشد.

اسامى دیگرى براى سفیانى نقل شده كه از آن جمله حرب‏بن عنبسه،(38) عنبسة بن مرة،(39) عنبسة بن هند،(40) عبداللَّه‏ بن یزید،(41) ابوعتبه، عروة بن محمد،(42) و معاویة بن عتبه است.(43) در حالیكه هیچ یك از اسامى یاد شده سند قابل اعتماد و استنادى ندارد. تنها عثمان ‏بن عنبسه از شهرت بیشترى برخوردار است.

القاب سفیانى: مشهورترین لقب او سفیانى است. او را از آن جهت سفیانى مى‏نامند كه از تبار ابوسفیان است. از دیگر القابش صخرى منسوب به صخر پدر ابوسفیان است.(44)

امیرمؤمنان در یكى از خطبه‏هاى خود از آشوبگرى سخن گفته كه از او ضِلّیل(45) به معناى بسیار گمراه(46) تعبیر نموده، برخى از شارحان نهج‏البلاغه آن را اشاره به سفیانى دانسته‏اند.(47)



نسب سفیانى:

از بنى‏امیه در منطق وحى به عنوان «اَلشَّجَرةُ المَلْعونَة»؛ درخت ملعونه(48) یاد شده و در احادیث فراوان تصریح شده كه منظور از شجره ملعونه بنى‏امیه مى‏باشد.(49)

در احادیث فراوان تصریح شده كه سفیانى از تبار ابو سفیان،(50) از بطن هندِ جگرخواره (اِبْنُ اكِلَةِالأكباد)،(51) از سوى پدر از بنى‏امیه و از طرف مادر از قبیله كلب است.(52)

امام صادق‏علیه السلام به هنگام برشمردن كارنامه سیاه آل ابى‏سفیان فرمود: و سفیانى نیز با قائم پیكار مى‏كند.(53)

امیرمؤمنان‏ علیه السلام مى‏فرماید: با 70000 نفر به سوى عراق حركت مى‏كند. در كوفه، بصره و دیگر شهرها مى‏گردد، اركان اسلام را منهدم مى‏كند؛ دانشمندان را مى‏كشد، قرآن‏ها را مى‏سوزاند، مساجد را ویران مى‏كند، محرمات را مباح كند

اما در مورد اینكه او از نسل كدامین فرزند ابوسفیان مى‏باشد، به اختلاف سخن رفته است:

1 - از تبار خالدبن یزیدبن ابى‏سفیان(54)؛

2 - از نسل عتبةبن ابى‏سفیان(55)؛

3 - از تبار یزیدبن معاویةبن ابى‏سفیان(56)؛

4 - از طرف پدر از نسل ابى‏سفیان و از طرف مادر از نسل یزیدبن معاویه.(57)


اوصاف جسمى سفیانی:

در احادیث فراوان از ویژگى‏هاى ظاهرى سفیانى به صراحت بیان شده و جاى هرگونه شك و تردید از میان رفته است.

شیخ صدوق با سند صحیح از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده كه فرمود: اِنَّكَ لَوْ رَأَیتَ السُّفیانی لَرَأیت أَخْبَث النّاسِ، أَشْقر، أَحْمَر، أَزْرَق؛ تو اگر سفیانى را ببینى، پلیدترین انسان‏ها را دیده‏اى. او بور، سرخ‏روى و زاغ‏چشم است.(58)

شیخ صدوق این حدیث را با شش واسطه روایت كرده كه از منظر علماى رجال همه آنها ثقه مى‏باشند.(59)

امیرمؤمنان‏علیه السلام به دیگر ویژگى‏هاى ظاهرى او اشاره كرده مى‏فرماید: یَخرُج ابْنُ اكِلةِ الاَكبادِ مِنَ الوادى الیابِس، وَهُوَ رَجُلٌ رَبْعةٌ، وَحْشُ الوَجهِ، ضَخْمُ الهامَةِ، بِوَجْههِ اَثرُ الجُدْرى، اِذا رَأیتهُ حَسِبْتهُ اَعْور؛ پسر هند جگر خواره از وادى یابس خروج مى‏كند، او مردى میان بالا، با چهره‏اى وحشتناك، سر ستبر و آبله‏روى مى‏باشد. هنگامى كه او را ببینى او را یك‏چشم مى‏پندارى.(60)

از طریق عامه نیز از آن حضرت روایت شده كه فرمود: السُّفیانى مِن وُلدِ خالدِبنِ یَزیدبِن ابى‏سفیان، رَجلٌ ضَخْمٌ الهامَة، بِوجههِ اَثرُ جُدْرى، وبِعَینهِ نكُتَه بَیاض؛ سفیانى از تبار خالدبن یزیدبن ابى‏سفیان است. او مردى سر ستبر است كه در چهره‏اش آثار آبله و در چشمش نقطه سفیدى هست.(61)


دیگر اوصاف سفیانى

در احادیث پیشوایان علاوه بر اوصاف ظاهرى، بر اوصاف روحى و روانى او نیز اشاره شده است:

1 - امام صادق‏علیه السلام در این رابطه مى‏فرماید: یَقولُ: یا رَبِّ ثارى ثارى، ثُمّ‏النَّار. وَقَد بَلغ مِن خُبْثهِ اَنَّه یَدْفنُ اُمَّ وَلَدٍ لَهُ وَهِىَ حَیَّة، مَخافَةَ اَن تَدُلُّ عَلیه؛ سفیانى گوید: خدایا انتقام، انتقام، سپس دوزخ. او به قدرى خبیث است كه مادر بچه‏اش را زنده‏بگور مى‏كند، از ترس اینكه مخفیگاهش را نشان بدهد.(62)

در این حدیث كه قبلاً سندش را بررسى كردیم و صحت آن را اثبات نمودیم، به سه ویژگى اخلاقى سفیانى تأكید شده: او پلیدترین انسان روى زمین است. پركینه‏ترین انسان است و همواره فریاد انتقام، انتقام، سر مى‏دهد. سنگدل‏ترین انسان است و بر احدى رحم نمى‏كند، حتى همسرش را زنده به‏گور مى‏كند.

در احادیث فراوان تصریح شده كه سفیانى از تبار ابو سفیان، از بطن هندِ جگرخواره، از سوى پدر از بنى‏امیه و از طرف مادر از قبیله كلب است

2 - امام باقرعلیه السلام در همین رابطه مى‏فرماید: سفیانى سرخ روى، بور و زاغ چشم است، او هرگز خداى را نپرستیده و هرگز وارد مكه و مدینه نشده است. او مى‏گوید: خدایا انتقام، وانگهى دوزخ، خدایا انتقام، سپس دوزخ.(63)

3 – رسول ‏اكرم‏ صلى الله علیه و آله و سلم در این رابطه مى‏فرماید: یَخْرجُ رَجلٌ یُقال لَه: السُّفیانى فی عمقِ دَمشق، و عامَّةُ مَن یَتْبَعُه مِن كَلب، فَیَقتُل حَتَّى یَبْقُرَ بُطُونَ النِّساء وَ یَقتُل الصِّبیان؛ مردى از دل دمشق خروج كند كه به او سفیانى گویند، همه پیروانش از تیره كلب هستند، آنقدر كشتار كند كه حتى شكم زنان را مى‏شكافد و كودكان را از دم تیغ مى‏گذراند.(64)

حاكم نیشابورى پس از نقل حدیث، بر صحت آن تأكید نموده و گفته: این حدیث بر مبناى بخارى و مسلم صحیح است.(65)

4 - امیرمؤمنان‏علیه السلام در حدیث دیگرى در این رابطه فرمود: ثُمَّ یَبْعَثُ فَیَجْمَعُ الاَطفالَ وَ یَغْلىِ الزَّیتَ لَهُم، فَیقولون: اِن كانَ آباؤُنا عَصَوْكَ فَنحن ما ذَنْبُنا؟! مأمورین را مى‏فرستد، كودكان را گرد مى‏آورد و دیگ‏هاى زیتون را براى آنها مى‏جوشاند، آنها مى‏گویند: اگر پدران ما با شما مخالفت كرده‏اند پس تقصیر ما چیست؟(66)

5 - امیرمؤمنان‏علیه السلام در حدیث دیگرى مى‏فرماید: گروهى از اولاد رسول خدا به بلاد روم پناهنده مى‏شوند. سفیانى كسى را به نزد پادشاه روم مى‏فرستد كه بندگانم را به من بازگردان. او نیز آنها را برمى‏گرداند، پس آنها را در دمشق گردن مى‏زند.(67)

6 - امیرمؤمنان‏علیه السلام به هنگام شمارش كارنامه سیاه سپاه سفیانى مى‏فرماید: 70000 نفر را در بغداد مى‏كشند و شكم 300 زن را مى‏شكافند!!(68)

7 - در برخى از تفاسیر عامه، در ذیل آیه شریفه «ولوترى اذ فزعوا» (69) آورده‏اند كه: سفیانى لشكرى را به بغداد مى‏فرسد، بیش از 3000 نفر را مى‏كشند و شكم بیش از 100 زن را مى‏شكافند.(70)

8 - در برخى دیگر از احادیث عامه، از كشته شدن 70000 نفر در عَینُ التَّمر (71) و از تعدى به حریم 30000 تن در كوفه سخن رفته است.(72)

9 - در برخى دیگر از منابع عامه آمده است: سفیانى همه كسانى را كه با او مخالفت مى‏كنند، از دم شمشیر مى‏گذراند. آنها را با اره دو نیم مى‏كند و در دیگ‏ها مى‏جوشاند. این كار تا شش ماه ادامه مى‏یابد.(73)

10- امیرمؤمنان‏ علیه السلام در ضمن یك حدیث طولانى از ابعاد دیگرى از جنایات سفیانى پرده برداشته مى‏فرماید: با 70000 نفر به سوى عراق حركت مى‏كند. در كوفه، بصره و دیگر شهرها مى‏گردد، اركان اسلام را منهدم مى‏كند؛ دانشمندان را مى‏كشد، قرآن‏ها را مى‏سوزاند، مساجد را ویران مى‏كند، محرمات را مباح كند، به نوازندگى فرمان مى‏دهد، كارهاى ناشایست را تجویز مى‏كند، از فرایض الهى جلوگیرى مى‏نماید. از جور و ستم پروا نكند، هر كس كه نامش محمد، على، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، ام كلثوم، خدیجه و عاتكه باشد، به سبب دشمنى با خاندان پیامبر از دم شمشیر مى‏گذراند.(74)

این بود اندكى از جنایاتى كه بر اساس روایات فریقین، سفیانى به هنگام سیطره‏اش به شامات (سوریه، اردن و فلسطین) انجام مى‏دهد. همه این احادیث از نظر سندى قوى نیستند، لیكن همه آنها مؤیّد آن حدیث بسیار قوى و صحیحى است كه در آغاز این بخش و سر آغاز بخش قبلى (اوصاف جسمى)، از طریق شیخ صدوق نقل كردیم و صحت سندش را اثبات نمودیم. در آن حدیث از نظر اوصاف ظاهرى بر سرخ روى، زاغ چشم و بور بودنش تكیه شده و از نظر اخلاقى و روانى بر خباثت، پلیدى، قساوت، سنگدلى و كینه‌توزى‏اش تأكید شده است

منابع در ادامه مطلب....

ادامه نوشته

فراماسونری: دجال آخرالزمان


با سلام خدمت شما دوستان عزیز .. 

مقاله خلاصه شده زیر رو  از سایت موعود انتخاب کردم ..  وبه چند قسمت تقسیم کردم  ... وتو این وبلاگ قرار خواهم داد..

ادامه ي تمهيدات فراماسونري براي تشکيل حکومت جهاني شيطاني:


– معرفي مسجد قبة الصخرة به جاي مسجد الاقصي در رسانه ها به منظور تخريب آسان تر مسجد الاقصي:

مجموعه ي حرم قدسي شهر بيت المقدس، يکي از مبارک ترين و مقدس ترين مکان هاي دنيا مي باشد و از نظر تقدس، در بين اديان الهي (اسلام، مسيحيت و يهوديت) مقام والايي دارد. اين مجموعه ي مبارک، از بخش هاي مختلفي تشکيل شده است که شناخت آن ها ما را در ادامه ي بحث، ياري مي کند:

A) مسجد الاقصي مسجد مبارکي است که قبله ي اول مسلمين مي باشد.(339) اين مسجد مبارک، از ارزش بسيار والايي در دين اسلام برخوردار است و بسياري از وقايع آخرالزمان، از جمله قضيه ي فتح قدس در زمان ظهور حضرت مهدي (عج)، به اين مسجد مبارک مربوط مي شود.(340) گنبد اين مسجد، سبز رنگ است.

B) مسجد قبة الصخرة نيز از اهميت فراواني در دين اسلام برخوردار است؛ زيرا مرحله ي دوم سفر پيامبر گرامي اسلام (ص) در شب معراج و عروج ملکوتي ايشان از زمين به آسمان، از اين مسجد مبارک آغاز شده است.(341) بدين ترتيب اين مسجد نيز از ديدگاه مسلمانان بسيار مقدس است. گنبد اين مسجد، طلايي رنگ مي باشد.

تصاوير دو بناي مقدس مسجد الاقصي و مسجد قبة الصخرة را مي توانيد در تصوير زير ملاحظه نماييد:

عکس راست: مسجد الاقصي.(گنبد اين مسجد مبارک, سبز رنگ است.)
عکس چپ: مسجد قبه الصخره(گنبد اين مسجد مبارک, طلايي رنگ است.)

البته علاوه بر اين دو مسجد مبارک، قسمت هاي مقدس بسياري در حرم قدسي وجود دارند که شامل سقاخانه ها، گلدسته ها و ... مي شوند، اما هيچ کدام از آن ها، در نظر مسلمانان همانند دو مسجد ياد شده نيستند و اين دو مسجد، ارزش بسيار بالاتري دارند.

در هر حال، مسجد اصلي منطقه ي حرم قدسي، مسجدالاقصي است و اين مسجد است که قبله گاه اوليه ي مسلمين بوده و در آخرالزمان نيز توسط حضرت مهدي موعود (عج) و يارانش، آزاد مي گردد.

از ديدگاه اسلام، مسجدالاقصي  توسط حضرت آدم (ع) بنا نهاده شد. سپس حضرت ابراهيم (ع) و نيز حضرت سليمان (ع) اين معبد را بازسازي کردند.(342) (در واقع بناي مقدسي  که  در  اورشليم (بيت المقدس)  به  دست  حضرت سليمان (ع) ساخته شد، مسجد الاقصي بود، نه معبد دروغين و کذايي سليمان.)

بعد از فتح بيت المقدس به دست مسلمانان، مسجدالاقصي به دفعات توسط مسلمانان بازسازي، و مسجد مقدس قبة الصخرة نيز به مجموعه بناهاي  حرم قدسي اضافه شد.(343) اکنون در مجموعه ي حرم قدسي شهر بيت المقدس، دو مسجد مبارک قبة الصخره و مسجدالاقصي با فاصله ي بسيار کمي از يکديگر واقع شده اند.

اما مجموعه ي حرم قدسي نيز، از تعرض فرهنگي فراماسونري و صهيونيسم در امان نمانده است. يکي از ترفند هاي بسيار کثيف سران فراماسونري در جهت تعرض فرهنگي به مجموعه ي حرم قدسي و انجام اهداف آخرالزماني خود، معرفي مسجد قبة الصخرة به جاي مسجدالاقصي است. مسجدي که امروزه تمام  مسلمانان  به  عنوان  مسجد الاقصي  مي شناسند،  در  واقع  مسجد قبة الصخرة است که  مسجدي  با  گنبد طلايي  مي باشد.  حتي  همه ي شبکه هاي تلويزيوني هم همين  اشتباه  را  مرتکب  شده  و  تصوير  مسجد قبة الصخره را به جاي مسجد الاقصي نشان مي دهند. البته راديو و تلويزيون کشور هاي اسلامي تا حد زيادي در اين زمينه بي تقصيرند؛ زيرا رژيم صهيونيستي که کنترل شهر مقدس بيت المقدس را در دست دارد، به فيلمبرداران و عکاسان،  تنها اجازه ي تصوير برداري از مسجد  قبة الصخرة  را مي دهد و از فيلم برداري و عکس برداري از مسجد الاقصي ممانعت مي کند؛ به همين دليل، عکس هاي کمي از مسجد الاقصي در دست مي باشد.

حال سوال اصلي اين است که هدف واقعي ماسون ها و صهيونيست ها از معرفي مسجد قبة الصخره به جاي مسجد الاقصي چيست؟

همان طور که  در  سطور  بالا  ذکر  شد،  بناي  مقدسي  که  در  اورشليم (بيت المقدس) به دست حضرت سليمان (ع) ساخته شد، مسجد الاقصي بود، نه معبد دروغين و کذايي سليمان. حضرت سليمان (ع) که بنا به گفته ي قرآن پيامبر خدا بودند، مسجدي که توسط پيامبران پيشين ساخته شده بود (مسجدالاقصي) را بازسازي نمودند. اين ديدگاه مسلمانان دقيقاً بر خلاف ديدگاه  يهوديان و مسيحياني است که معتقدند حضرت سليمان (ع)، معبد سليمان (نه مسجد الاقصي) را ساخته اند. (مطمئناً اين ادعاي يهوديان و مسيحيان را که  حضرت سليمان (ع) معبد ساخته اند نمي توان پذيرفت؛ زيرا اجداد بزرگوار پيامبر خدا حضرت سليمان (ع) از جمله  حضرت آدم (ع) و حضرت ابراهيم (ع) و ... که آن ها نيز پيامبر  بودند، مسجد ساخته اند. حال  چگونه مي توان پذيرفت که حضرت سليمان (ع) بر خلاف اجداد مبارکشان معبد ساخته اند؟ البته لازم به ذکر است که ما در اينجا قصد نداريم تا صرفاً بين لفظ مسجد و معبد تفاوت قايل شويم، بلکه تلاش مي کنيم تا بين مفاهيمي که اين نامگذاري ها به دنبال خود دارند، افتراق بگذاريم.)

همان طور  که  ذکر  کرديم،  بر خلاف  ديدگاه  مسلمانان  درباره ي  حضرت سليمان (ع)، يهوديان و فراماسون ها که به حضرت سليمان (ع) تهمت کفر زده  و او را جادوگر و بت پرست مي دانند، ادعا مي کنند که ايشان در شهر اورشليم (بيت المقدس) يک معبد ساخته اند. به همين دليل در ديدگاه آخرالزماني ماسون ها و يهوديان و اوانجليکال ها، تخريب مسجد الاقصي و ساخت معبد سليمان، يک عنصر کليدي مي باشد.(344)

در مورد ديدگاه ماسون ها درباره ي معبد سليمان، بايد گفت که ديدگاه آنان، به راحتي قابل پيش بيني است.  از ديدگاه آنان، سليمان يک جادوگر و بت پرست  و ماسون اعظم بوده(345)  و  معبد  اورشليم  را  براي  بت ها  ساخته  است.   آن ها  که  به شيطان پرستي (Satanism) و عقايد جاهلي (Paganism) اعتقاد دارند، تلاش مي کنند تا مسجد الاقصي را به عنوان يک پايگاه خداپرستي نابود نمايند، و معبد کذايي سليمان را به عنوان نماد جهاني الحاد و کفر برپا کنند تا به خيال خام خود، مرگ اديان را بدين وسيله جشن بگيرند.

اما ديدگاه سران يهوديان و اوانجليکال ها درباره ي معبد سليمان يک ديدگاه موذيانه  است؛  آن ها  ادعا  مي کنند  که  قبل  از  بازگشت  مسيح (ع)  بايد مسجد الاقصي تخريب، و معبد سليمان ساخته شود.(346) طبق ادعاي آنان، معبد دروغين سليمان در نزد خدا بسيار مقدس است؛ اما اين سخنان آنان ادعايي  بيش  نيست؛ زيرا  خود  يهوديان  و  نيز  حاميان  سرسخت  آنان (اوانجليکال ها)، به حضرت سليمان نبي (ع) تهمت کفر و الحاد مي زنند و وي را جادوگر و بت پرست مي دانند. مويد اين سخن، مطالبي است که در تورات تحريف شده درباره ي حضرت سليمان (ع) گفته شده است.

همان طور  که  ملاحظه  فرموديد،  فراماسون ها،  سران  يهوديان  و  سران اوانجليکال ها تلاش مي کنند تا هرچه سريع تر مسجدالاقصي را تخريب نموده، و معبد دروغين سليمان را به جاي آن بازسازي کنند تا بدين وسيله بتوانند تحقق نيات پليدشان را جشن بگيرند.

آن ها به منظور تسريع در امر تخريب مسجد الاقصي و ساخت معبد سليمان، تلاش کرده اند تا توجه جهانيان و بالاخص مسلمانان را از مسجد الاقصي دور کنند و دور از چشم جهانيان، به اعمال شيطاني شان بپردازند که متاسفانه در اين امر بسيار موفق بوده اند.

معرفي مسجد قبة الصخره به جاي مسجد الاقصي نيز به اين منظور صورت گرفته است تا نسل جوان مسلمان، مسجد الاقصي را به درستي نشناسند و فراماسون ها و صهيونيست ها  بتوانند  بدون  هيچ گونه  مزاحمي  و  به  دور  از هر گونه هياهو، به تخريب مسجدالاقصي بپردازند.

يک مثال مهم در اين رابطه، حفاري هاي اخير صهيونيست ها در محدوده ي حرم قدسي مي باشد:(348)

با آغاز سال 2007، فراماسون ها و صهيونيست ها که خود را در نزديکي تحقق اهداف آخرالزمانيشان مي ديدند، شروع به تخريب باب المغاربة نمودند تا با دستکاري اين بخش از حرم قدسي، مسجدالاقصي را که در مجاورت آن واقع شده است تخريب نمايند که متاسفانه اين کار آنان در حال حاضر نيز ادامه دارد. معرفي مسجد قبةالصخرة به جاي مسجدالاقصي، کمک شاياني به صهيونيست ها در جهت اهداف پليدشان نموده است؛ به نحوي که باعث شده است تا عده اي از جوانان مسلمان، ندانند که دستکاري باب المغاربة چه ارتباطي به مسجد الاقصي دارد.

براي بررسي بهتر اين مساله، به تصوير ماهواره اي زير که توسط برنامه ي (Google Earth) از محدوده ي حرم قدسي تهيه شده است، توجه فرماييد:

 

اگر در تصوير فوق دقت نماييد، حتماً ملاحظه خواهيد کرد که باب المغاربة دقيقاً در  مجاورت  مسجد الاقصي  بوده  و  حتي  به  آن  متصل  است،  اما  مسجد قبة الصخرة با باب المغاربة کم و بيش فاصله دارد.

اما  جوانان  مسلماني  که  در   رسانه هاي   جمعي   همواره   تصوير   مسجد قبة الصخرة را به جاي مسجد الاقصي ملاحظه مي کنند، احتمالاً دچار اشتباه مي شوند. بدين ترتيب که، جوانان مسلمان ممکن است با خود فکر کنند که دستکاري باب المغاربة، تاثيري در مسجد الاقصي ندارد؛ زيرا از ديد آنان مسجدي که در وسط تصوير فوق است، مسجد الاقصي بوده و با باب المغاربة فاصله ي زيادي دارد! حال آن که اين جوانان به دليل مکر صهيونيست ها، اشتباهاً مسجد قبة الصخرة را به جاي مسجدالاقصي مي پندارند.

متاسفانه حيله ي صهيونيست ها تا حدودي موفق بوده و آنان توانسته اند توجه مسلمانان را  از  مسجد الاقصي  دور  کنند  و  بدين ترتيب،  در  سال  2007  به بهانه ي اکتشافات باستان شناسي در محدوده ي باب المغاربة، سعي در تخريب پايه هاي مسجد الاقصي نمودند.(349) ان شا الله که با مجاهدت مسلمانان آزاده، خداوند دست آنان را از اين مسجد مبارک کوتاه کند.  

بنابراين همان طور که ملاحظه فرموديد، معرفي مسجد قبةالصخرة به جاي مسجدالاقصي، توطئه ي فراماسون ها و صهيونيست ها بوده و آن ها از اين حربه به منظور تخريب آسان تر مسجد الاقصي و اجراي اهداف پليدشان در آخرالزمان بهره برده اند. پس وظيفه ي ما است که به اطلاع رساني پرداخته و نقشه هاي پليدشان را ناتمام بگذاريم

ادامه دارد.....

تبريك ولادت امام رضا

ولادت امام علي ين موسي الرضا (ع)  به شما دوستداران و شيعيان ان حضرت تبريك عرض مي نمايم.




آقاجون امام رضا دلم برات پر میزنه


گدای همیشه رو ببین داره در میزنه


آقا جون امام رضا قربون لطف وکرمت


آقاتنگه دل من میخوام بیام تو حرمت


آقاجون خوب میدونی بحال من چی میگذره

گـــدا رو بـبـین آقـــا ؛ مـنـتـظـر یک نظره

آقا من جز در خونه ت ، جای دیگه نمی رم 

اونقده رضـا، رضـا، رضـا مـیـگـم، تـا بـمـیـرم 
من و یک دل هوایی

حاصلِ یه آشنایی 
ممنونم ازت خدایا

که شدم امام رضایی

زده ام قید خودم رو

آخه من خودم حجابم
چشمامو بستم دوباره

توی صحن انقلابم

همه ی آرزوهامو
بوسیدم کنار گذاشتم
تو ببخش خالیه دستم
هدیه غیر جون نداشتم

آقا گداتو پس نزن
اون که فقط می خواد یه چیز
عمری کبوترت شدم
یه بار برام گندم بریز

من یه عمره که می سوزم
با غمت مثل دیوونه
این دل منو خنک کن
با یه جرعه سقاخونه

هردفعه میام زیارت
دلو پیشت جا می ذارم
وقت رفتن روی خاکت
با لبام امضا می ذارم

دست خالی رد نمیشم
آخه این یه اعتقاده
آخه من اذن دخولم
از در باب الجواده

من میخوام زیبا بمیرم
عین عاشقا بمیرم
کربلا نشد الهی
مشهدالرضا بمیرم

از بس که مشهد اومدم
با کفترات رفیق شدم
وقتی که می میرم برات
بیا جشن تولدم

آقا گداتو پس نزن
اون که فقط می خواد یه چیز
عمری کبوترت شدم
یه بار برام گندم بریز

ایوون آیینه ی تو
آرزوی هر دیوونه ست
به خدا که خیلی حقه
نفس نقاره خونه ت

من غبار خاک توسم
بنده ی شمس الشموسم
تا میشم دلتنگ جنت
کفشداری هاتو می بوسم

چیزی که به خاطر اون
جونمو بدم می ارزه
ولو یک لحظه ز نزدیک
دیدن پرچم سبزت

تا قیامت سربلنده
سری که پیش پات افتاد
آهو از وقتی قشنگه
که چشاش به چشمات افتاد

سلطان علی موسی الرضا
تنهاترین سرمایه ام
با من غریبگی نکن
عمری باهات همسایه ام

(شعر از مريم)




رضای مانده در غربت غريب ضامن آهو



عزيز اين همه آدم که می آيند از هر سو



توآنجاپيش اوهستی سرابست اين گل وگنبد



نيازی نيست حضرت را به برج وبقعه وبارو



به زيرگنبدت دنيا ندارد جای در دلها



همه در فکر عقبايند از تاجيک تا هندو



و هر دردی دوا دارد اگر تو ريسمان باشی



بگيری دست مهمان را بری تا آستان او



تويی که ميزبان هستی غريبان پريشان را



همانهايی که آوردند بر درگاه پاکت رو



پناه آورده اند اينجا به اميد مدد جويی



غريبانی که درغربت توراکردندجست وجو



مرابابار سنگينم ضمانت مي کنی آقا!!؟؟



منی که معترف هستم به هرزشتيم رودررو!



اگر چه از ديار خود تودوری آی همسايه!



ولی من مثل همشهری به ديدار توکردم خو



فضای خانه ات آقا پر است از رقص پروانه



و آهنگ صدای يا رضا!... ياضامن آهو!

خاورميانه پس از مبارك و عبدالله

به نام خداوند مهربان

با سلام خدمت دوستان عزيزم ...

امروز مي خوام در مورد مطلب مهمي  مطالبي رو عرض كنم ....

قطعا خيلي از دوستان عزيزم ويا بهتر بگم شيعيان عزيز دوست دارن كه  امام مهدي (عج) به لطف خدا هرچه زودتر ظهور بكنند ... مسئله مهم اينه كه متاسفانه خيلي ها نزديكي به ظهور رو جدي نمي گيرند و فكر مي كنند كه هنوز خيلي مونده كه وقتش برسه ...

دوستان عزيزم .. واقعيت اينه كه منم قبل از اينكه اين وبلاگ رو بنويسم .. مثل خيلي ها زياد مسئله ظهور ونزديكي به اون رو فكر نميكردم .. ولي بابررسي وقايع و اتفاقات دور وبرمون  و مقايسشون با روايات متعدد معصومين  مي تونيم به نزديك بودن ظهور بسيار اميد وار بشيم ... كه من تو اين وبلاگ  بعضي مسائل رو عرض كردم ...

فقط به بعضي از دوستانم كه باور نمي كنند و فاصلمون روبا ظهور دور مي بينند عرض مي كنم ... واقعا با چشمان باز وقلبي پر اميد  مسائل رو بررسي بكنند ...  قطعا اين همه شباهت مسائل دور وبرمون به روايات  .. تصادفي نيست و ما در استانه حادثه بزرگ ظهور قرار داريم و انشالله به اين وعده بزرگ الهي چيزي نمونده ...

فقط بايستي  از خدا بخوايم ودعا كنيم وخودمون رو روز به روز اماده كنيم...

 

از نظر بنده ... فكر مي كنم مهمترين نشانه و سراغاز وقايع مهم قبل از ظهور ... مرگ يا كشته شدن  ملك عبدالله پادشاه عربستان هست كه شروع  علائم حتمي ظهور مي تونه باشه ... از جمله  خروج سيد يماني يا پيروزي اون در يمن و  درنتيجه ..خروج سفياني و اغاز حوادث بعد از اون ........

به نظر من با كشته شدن  ملك عبدالله .. و اشفته شدن وضعيت عربستان ... كمك ها وحمايت هاي دولت عربستان از رژيم يمن قطع ميشه و درنتيجه شيعيان يمن با اميد بيشتر .. .در يمن به پيروزي مي رسند .. تاثير زيادي بر روي منطقه مي گذارندو غربيها و اسرائيل هم به خاطر ترس شديد از ايران و يمن وشيعيان ساير نقاط و احتمال ظهور امام زمان ...  مقدمات خروج و شورش سفياني در سوريه رو فراهم مي كنند كه بقيه ماجرا هم مشخصه ومطالب تكميلي تو ارشيب موجوده ...

تو اين قسمت  مطالبي از روزنامه جام جم و سايت يماني انتخاب كردم ....

حتما بخونيد و خودتون روش فكر كنيد ... نظراتتون رو هم حتما بگيد تا استفاده بكنيم ...ممنون

 

مطلب زیر توسط برادر گرامی علی آقایی تهیه و ارسال شده است:

آینده عربستان، عامل اصلی جنگ در یمن:

سوالی که در طی دو ماه جنگ در صعده بوجود آمده شدت عمل دولت مخصوصا در جنگ ششم، در قبال شیعیان الحوثی است.

واقعیت موضوع اینست که دولت بعد از جنگ پنجم ـ در بهار سال گذشته ـ به این یقین دست یافت که در ارزیابی از قدرت حوثی‏ها دچار یک اشتباه استراتژیک شده است. در سال گذشته رزمندگان الحوثی حتی جنگ را تا نزدیکی پایتخت یمن صنعا (منطقه بنی حشیش) نیز به پیش بردند. نهایتاً دولت به وساطت کشور قطر رضایت داد و موضوع موقتاً خاتمه یافت. اما زنگ خطری که جنگ سال گذشته به صدا درآورد بیش از آنکه صنعا را هوشیار کند، ریاض و واشنگتن را بیدار نمود. به طوریکه غرب به شکلی ملموس خطر ایجاد حکومتی با ماهیت ضد آمریکایی را در مرزهای جنوبی عربستان احساس کرد. جالب اینجاست که فاش شدن نقش سعودی‏ها بر ضد جنبش الحوثی، باعث بالا رفتن محبوبیت حوثی ها در میان اهل سنت یمن شده است؛ زیرا اهل سنت شافعی‏ مذهب یمن که از فرقه‏های نزدیک اهل سنت به شیعیان هستند نیز در ضدیت با غرب و دولت سعودی چیزی کم از شیعیان ندارد.

اما مهم‏ترین نگرانی غرب در موضوع یمن یقینا به تحولات آتی در عربستان باز می‏گردد. توجه خوانندگان عزیز را به "گزارش مؤسسه‏ی پژوهشی واشنگتن" که به وسیله‏ی «سیمون هاندرسون» تنها یک روز پس از ورود «باراک اوباما» به کاخ سفید به وی ارائه شده است را جلب می‏کنم. در این گزارش نسبت به چگونگی تعامل با حکومت عربستان هشدار داده شده و در قسمتی از آن  آمده است:

«پیش‏بینی می‌شود که نظام عربستان سعودی طی 5 سال آینده شاهد تغییر و تحولات بسیار گسترده‌ای باشد به طوریکه 5 پادشاه به ترتیب در طول این مدت بر این کشور حکومت خواهند کرد.

 

گفتنی است کارشناسان مسائل سیاسی و بین المللی از مدت‌ها قبل پیش بینی کرده‌اند که به محض مرگ پادشاه فعلی عربستان، نبرد قدرت بر سر جانشینی وی میان شاهزادگان خاندان سلتنطی آغاز خواهد شد. اهمیت موضوع زمانی آشکار می شود که بدانیم اولین کشور متاثر از تحولات درونی در عربستان، کشور یمن می باشد».



ادامه نوشته

به نام خدا

با سلام ..خدمت دوستان عزيزم .... انشالله كه حالتون خوب باشه..

امروزبه لطف خدا و عنايات امام زمان¸  تعداد بازديدهاي اين وبلاگ از مرز 1000 بازديد گذشت و منم          مي خواستم مطالبي رو به اين بهانه خدمتتون عرض كنم.

اولا بايستي بگم كه اغاز به كار اين وبلاگ  مصادف بود با نيمه شعبان امسال ودر واقع حدود دو ماه ونيم  اين وبلاگ شروع شده و به خواست خدا و ياريهاي امام زمان  اين وبلاگ به كار خودش ادامه خواهد داد .

من سعي كردم كه تو اين وبلاگ مطالب و مقالات مختلف و همچنين اخبار جهان امروز رو كه در مورد مهدويت ¸ علائم ظهور ¸ وضعيت جهان امروز وارتباط بين اين وقايع با مسئله مهدويت رو براتون تو وبلاگ بيارم تا هم بنده و هم شما عزيزان بتونيم  از اين مطالب اسنفاده بكنيم و امام زمانمون رو بهتر وبيشتر بشناسيم وهمچنين با مقايسه اخبار موجود تو جهان امروز با روايات پيامبر وائمه (ع) و همچنين برخي پيشگوييهاي انجام شده ¸ بدونيم كه واقعا تو يك زمان حساسي قرار گرفتيم و بايستي خودمون رو اماده كنيم...

  متاسفانه با اينكه  ما روايات واحاديث بسياري از معصومين (ع) داريم و با بررسي اونا مي تونيم حتي وقايع خيلي نزديك اينده رو حدس بزنيم ...  ولي اكثر دوستان بنده و .... خيلي از ما شيعيان وايرانيها ¸ كاملا نسبت به اين روايات بي اطلاعند و متاسفانه خيلي از ماها نسبت به اين مسئله مهم ظهور اشتياقي نشون نميديم.... كه جاي بحث زيادي داره و شايد تو يه فرصت ديگه راجبش حرف بزنم...

انشالله اين وبلاگ با قدرت تمام به كارش ادامه خواهد داد و سعي ميكنم كه از مطالب و مقالاتي كه مفيد واقع ميشند استفاده بكنم ..البته ممكنه بعضي وقتها به خاطر درسهاي دانشگاه وپاياننامم نتونم اپديت كنم ولي سعيم اينه كه دوشنبه ها وپنجشنبه ها وبلاگ رو اپديت كنم....

در اخر از دوستاني كه به وبلاگ سر مي زنند ..مخصوصا دوستاني كه نظر مي دند وبه بنده قدرت بيشتري ميدند كه با روحيه بيشتر وحمايت ها ونظراتشون بهتر بتونم  وبلاگ رو ادامه بدم ...تشكر مي كنم ..

قطعا نظرات دوستان خيلي مهمه واگه مطلبي داشتين حتما تو وبلاگ خودتون قرار داده ميشه ...

در اخر از خدا مي خوام كه به من توفيق بده اين وبلاگ رو با قدرت تمام ادامه بدم و بتونيم روز به روز خودمون رو اماده ظهور اخرين منجي الهي بكنيم.... انشالله

 

اللهم عجل لوليك الفرج.

به نام خدا

با سلام ..خدمت دوستان عزيزم .... انشالله كه حالتون خوب باشه..

امروزبه لطف خدا و عنايات امام زمان¸  تعداد بازديدهاي اين وبلاگ از مرز 1000 بازديد گذشت و منم          مي خواستم مطالبي رو به اين بهانه خدمتتون عرض كنم.

اولا بايستي بگم كه اغاز به كار اين وبلاگ  مصادف بود با نيمه شعبان امسال ودر واقع حدود دو ماه ونيم  اين وبلاگ شروع شده و به خواست خدا و ياريهاي امام زمان  اين وبلاگ به كار خودش ادامه خواهد داد .

من سعي كردم كه تو اين وبلاگ مطالب و مقالات مختلف و همچنين اخبار جهان امروز رو كه در مورد مهدويت ¸ علائم ظهور ¸ وضعيت جهان امروز وارتباط بين اين وقايع با مسئله مهدويت رو براتون تو وبلاگ بيارم تا هم بنده و هم شما عزيزان بتونيم  از اين مطالب اسنفاده بكنيم و امام زمانمون رو بهتر وبيشتر بشناسيم وهمچنين با مقايسه اخبار موجود تو جهان امروز با روايات پيامبر وائمه (ع) و همچنين برخي پيشگوييهاي انجام شده ¸ بدونيم كه واقعا تو يك زمان حساسي قرار گرفتيم و بايستي خودمون رو اماده كنيم...

  متاسفانه با اينكه  ما روايات واحاديث بسياري از معصومين (ع) داريم و با بررسي اونا مي تونيم حتي وقايع خيلي نزديك اينده رو حدس بزنيم ...  ولي اكثر دوستان بنده و .... خيلي از ما شيعيان وايرانيها ¸ كاملا نسبت به اين روايات بي اطلاعند و متاسفانه خيلي از ماها نسبت به اين مسئله مهم ظهور اشتياقي نشون نميديم.... كه جاي بحث زيادي داره و شايد تو يه فرصت ديگه راجبش حرف بزنم...

انشالله اين وبلاگ با قدرت تمام به كارش ادامه خواهد داد و سعي ميكنم كه از مطالب و مقالاتي كه مفيد واقع ميشند استفاده بكنم ..البته ممكنه بعضي وقتها به خاطر درسهاي دانشگاه وپاياننامم نتونم اپديت كنم ولي سعيم اينه كه دوشنبه ها وپنجشنبه ها وبلاگ رو اپديت كنم....

در اخر از دوستاني كه به وبلاگ سر مي زنند ..مخصوصا دوستاني كه نظر مي دند وبه بنده قدرت بيشتري ميدند كه با روحيه بيشتر وحمايت ها ونظراتشون بهتر بتونم  وبلاگ رو ادامه بدم ...تشكر مي كنم ..

قطعا نظرات دوستان خيلي مهمه واگه مطلبي داشتين حتما تو وبلاگ خودتون قرار داده ميشه ...

در اخر از خدا مي خوام كه به من توفيق بده اين وبلاگ رو با قدرت تمام ادامه بدم و بتونيم روز به روز خودمون رو اماده ظهور اخرين منجي الهي بكنيم.... انشالله

 

اللهم عجل لوليك الفرج.