انتظار فرج و امید به آینده
اهتمام اسلام به این معناى عام از انتظار و امید به آینده
تا بدان حد بوده كه از یك سو امید به فرا رسیدن گشایش از سوى خداوند در زمره برترین
اعمال برشمرده شده و از سوى دیگر یاس و ناامیدى از رحمت خداوند از جمله گناهان كبیره
به شمار آمده است .
شاید بتوان گفت بسیارى از روایاتى كه در آنها به فضیلت «انتظار فرج» به طور كلى و بدون ذكر متعلق فرج اشاره شده، به اصل تقویت روحیه امید به آینده و مقابله با حالت ناامیدى و بدبینى نسبت به آینده نظر داشتهاند، كه از آن جمله مىتوان به این روایات اشاره كرد:
- از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است كه:
من رضى عن الله بالقلیل من الرزق رضى الله عنه بالقلیل منالعمل و انتظار الفرج عبادة (4) ؛ هر كس نسبت به رزق كمى كه خداوند به او داده خشنود باشد، خداوند نیز نسبت به عمل كمى كه او انجام مىدهد خشنود مىگردد و انتظار گشایش عبادت است .
ب- انتظار به معناى خاص: در این معنا، انتظار گشایش و امید به آینده از حالت امرى محدود، سطحى و فردى خارج شده و تبدیل به امرى گسترده، عمیق و اجتماعى مىگردد .
در توضیح این مطلب باید گفت: تعالیم ادیان الهى و به ویژه دین مبین اسلام، دقیقا بر گرایشهاى درونى انسانها تكیه دارد و اهداف و برنامههاى آنها بر اساس همین گرایشهاى درونى و ویژگیهاى فطرى سامان یافته است و در این میان نقش دین تنها جهت دهى، توسعه و تعمیق این گرایشهاست .
در موضوع مورد بحث نیز دین مبین اسلام با توجه به اینكه امید به آینده و انتظار یك گرایش فطرى و جوهره زندگى انسانهاست تلاش نموده كه این گرایش را از یكسو توسعه و از دیگر سو تعمیق بخشد.
به این بیان كه دین اسلام به همه انسانها مىگوید: اولا، شما فقط منتظر بهبود وضع زندگى خود و اطرافیانتان نباشید و تنها سعادت نزدیكان خود را طلب نكنید، بلكه این انتظار را نسبت به همه افراد جامعه گسترش دهید و چشمانتظار روزى باشید كه رفاه، سعادت، عدالت و معنویت نه تنها در شهر و دیار شما بلكه در همه جهان
گسترش دهید و چشمانتظار روزى باشید كه رفاه، سعادت، عدالت و معنویت نه تنها در شهر و دیار شما بلكه در همه جهان گسترده شود .
ثانیا، انتظار شما نباید تنها متوجه امور ظاهرى، سطحى و محدود زندگى گردد. شما باید انتظارتان را تعمیق بخشید و چشم به راه آیندهاى باشید كه حقیقت مطلق، عدالت مطلق و معنویت مطلق در جهان حاكم شود .
در این معنا، انتظار تنها به ظهور مردى تعلق مىگیرد كه اگر بیاید نهایت خوبیها براى همه انسانها در سراسر جهان فراهم خواهد شد. این انتظار به همان اندازه فضیلت و برترى دارد كه تحقق متعلق آن .
نگاهى اجمالى به روایاتى كه در فضیلت انتظار ظهور امام عصر (عج) وارد شدهاند ما را به سطح ارزش این انتظار واقف مىسازد:
الف- امام سجاد علیه السلام منتظران را برترین مردم همه روزگاران بر مىشمارند:
ان اهل زمان غیبته القائلون بامامته المنتظرون لظهوره افضل من كل اهل زمان (8) ؛ آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم كه امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند برترین مردم همه روزگاران هستند .
ب- امام صادق علیه السلام در فضیلت انتظار به معناى دوم مىفرماید:
المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبیلالله (9) ؛ كسى كه در انتظار تحقق امر ما (برقرارى حكومت اهل بیت) باشد همانند كسى است كه در راه خدا به خون خود غلتیده است .
ج- آن حضرت در روایت دیگرى منتظران ظهور را از زمره «دوستان خدا» برمىشمارند:
طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئك اولیاءالله الذین لاخوف علیهم ولا هم یحزنون؛ خوشا به حال شیعیان قائم ما كه در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او . آنان دوستان خدا هستند، همانها كه نه ترس به دل راه مىدهند و نه اندوهگین مىشوند .
د- امام صادق علیه السلام در بیانى دیگر منتظران ظهور را با شهیدشدگان در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله برابر دانسته، مىفرمایند:
من مات منكم و هو منتظر لهذا الامر كمن هو مع القائم فى فسطاطه . قال: ثم مكث هنیئة، ثم قال: لا بل كمن قارع معه بسیفه . ثم قال: لا والله كمن استشهد مع رسولالله، صلىالله علیه و آله (11) ؛ هر كس از شما بمیرد در حالى كه منتظر این امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم (عج) در خیمهاش بوده باشد . سپس حضرت چند لحظهاى درنگ كرده، آنگاه فرمود: نه، بلكه مانند كسى است كه در خدمت آن حضرت شمشیر بزند . سپس فرمود: نه، به خدا همچون كسى است كه در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید شده باشد .
نقش سازنده انتظار :
هر كس با مراجعه به خود و بررسى مصادیق مختلف انتظار در
مىیابد كه این مفهوم سه پایه اساسى دارد:
. ناخشنودى از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛
2 . امید و باور به آینده مطلوب؛
3 . تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب .
بدون تردید، انتظار، چه در معناى عام و چه در معناى خاص آن، زمانى فعلیت مىیابد كه سه ركن یاد شده محقق شود. كسى كه هیچ احساس ناخوشایندى نسبت به وضع موجود خود و شرایطى كه در آن به سر مىبرد ندارد، یا آینده روشنى پیش روى خود نمىبیند و از باور درستى نسبت به امكان تغییر شرایط موجود برخوردار نیست، یا هیچ تلاشى در راه تحقق آیندهاى كه آن را مطلوب مىداند و رسیدن به هدفى كه چشم انتظار رسیدن آن است، نمىكند، هرگز نمىتواند در زمره منتظران باشد .
حال اگر بخواهیم با توجه به سه ركن اساسى انتظار، به تحلیل مفهومى انتظار ظهور امام مهدى (عج) بپردازیم و
مشخص كنیم كه چه زمانى مىتوان فردى را واقعا منتظر ظهور دانست، باید به سه نكته اساسى اشاره كنیم:
1 . آگاهى نسبت به شرایط موجود و معرفت نسبت به شرایط عصر موعود؛
2 . باور به تحقق وعده الهى در مورد آینده جهان و حاكمیت نهایى دین خدا بر سراسر زمین؛
3 . حركت و تلاش در راه زمینهسازى و یا تحقق جامعه موعود .
كلام خود را با ذكر روایتى از امام صادق علیه السلام به پایان مىبریم؛ روایتى كه با تامل در آن مىتوان همه بایستههاى انتظار فرج را دریافت:
ان لنا دولة یجیىء الله بها اذا شاء . ثم قال: من سره ان یكون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم بعده كان له من الاجر مثل اجر من ادركه، فجدوا وانتظروا، هنیئا لكم ایتها العصابة المرحومة (12) ؛ براى ما دولتى است كه هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مىسازد. و آنگاه [امام] فرمود: هر كس دوست مىدارد از یاران حضرت قائم باشد باید كه منتظر باشد و در این حال به پرهیزكارى و اخلاق نیكو رفتار نماید، در حالى كه منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم، به پا خیزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این پاداش] اى گروه مشمول رحمت خداوند!
. دهخدا، علىاكبر، لغتنامه، ذیل كلمه «انتظار» / معین، محمد، فرهنگ فارسى ذیل كلمه «انتظار» .
2 . المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج77، ص173، ح8 .
3 . تنبیهالخواطر، ج1، ص272 . به نقل از: محمدى رىشهرى، محمد، میزانالحكمة، ترجمه حمیدرضا شیخى، ج1، ص184، ح675 .
4 . المجلسى، محمدباقر، همان، ج52، ص122، ح3 .
5 . همان، ج10، ص94 .
6 . همان، ص99 .
7 . همان، ج75، ص208، ح77 .
8 . همان، ج52، ص122، ح4 .
9 . الصدوق، محمدبن على بنالحسین، كمالالدین و تمامالنعمة، ج2، ص645، ج6 .
10 . همان، ص357، ح52 .
11 . المجلسى، محمدباقر، همان، ص126، ح18 .
12 . النعمانى، محمدبن ابراهیمبن جعفر، كتاب الغیبة، ص200، ج16/ المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص140، ح50 .
منبع:
فصلنامه موعود، شماره 38 ، ابراهیم شفیعى سروستانى
اهداف وبلاگ: