فرضیه زمان خروج سفیانی
امام صادق(ع) :
موقعی که مردم در سرزمین عرفات در حال وقوف می باشند سواری برشتری سبک سیر به آنجا وارد می شود و مرگ خلیفه را خبر می دهد و با مرگ او فرج آل محمد(ص) و گشایش کار تمام مردم فرا می رسد.(6) ( بحار ج 52 ص 240 ) .
شهادت نفس زکیه در ماه ذی الحجه 15 روز پیش از قیام امام و در حین قرائت پیام امام و دعوت از مردم برای بیعت با امام ، توسط عناصر امنیتی باقیمانده از حکومت حجاز .
و سرانجام قیام امام در 10 محرم و عاشورایی که در روز شنبه واقع شده پس از نماز صبح مابین رکن و مقام و ندای یا اهل العالم ...
تا اینجا شش ماه از خروج سفیانی در ماه رجب گذشته و دوازده ماه از زمان آغاز به کار در ماه صفر و بنابر حدیثی که بالاتر ذکر شد از ابتدا تا انتهای کار او پانزده ماه خواهد بود بنابراین او تنها سه یا چهار ماه زنده خواهد بود یعنی نهایتا در ماه ربیع الثانی او به 15 ماه می رسد.و موعد مرگش فرامیرسد .
اما اینجا یک مشکل وجود دارد و ان اینکه در حدیث زیر اشاره شده
عن أبی بصیر عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال سألته عن رجب، قال: (ذلک شهر کانت الجاهلیه تعظمه وکانوا یسمونه الشهر الأصم، قلت شعبان، قال: تشعبت فیه الأمور، قلت رمضان، قال: شهر الله تعالی وفیه ینادی باسم صاحبکم واسم أبیه، قلت شوال، قال: فیه یشول أمر القوم، قلت فذو القعده، قال: یقعدون فیه، قلت فذو الحجه، قال: ذاک شهر الدم، قلت فالمحرم، قال: یحرم فیه الحلال و یحل فیه الحرام، قلت صفر وربیع، قال: فیها خزی فظیع وأمر عظیم، قلت جمادی، قال: فیها الفتح من أولها إلی آخرها).( کتاب مهدی موعود صفحه ۱۰۵۶ )
از ابوبصیر نقل کرده که گفت: از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم ماه رجب، چا ماهی بوده است؟ فرمود: ماه رجب را مردم عهد جاهلیت بزرگ می داشتند و آنرا شهر اصم می نامیدند. سپس سایر ماهها را حضرت بدینگونه شرح داد. در ماه شعبان کارها از هم جدا شد، ماه رمضان ماه خداست، در آن ماه است که صاحب شما را بنام خود و پدرش صدا میزنند. در ماه شوال کار دشمنان ما بالا میگیرد، و در ذی العقده می نشینند ماه ذی الحجه ماه خون است که مسلمانان قربانی می کنند، و محرم ماهی است که در آن حلال حرام و حرام حلال میگردد، و در ماه صفر و ربیع خواری و رسوائی و امر عظیمی روی می دهد و جمادی ماهی است که از اول تا آخر پیروزی است.
که پس از قیام امام در ماه محرم ، ماه جمادی سراسر پیروزی بوده اگر فرض کنیم اوردن ماه جمادی به خاطر نبرد با سفیانی و شکست او در این ماه است این تناقض چگونه بر طرف میشود در جواب شاید بتوان گفت چیزی که در جمادی رخ خواهد داد حتی از مرگ سفیانی هم مهمتر بوده و الزاما خبر فتح وظفر در ماه جمادی مربوط به شکست سفیانی نیست .
.2. فرض دوم : خروج سفیانی در ماه رجب
در این فرض بر این موضع تاکید میشود که چون احادیث از خروج سفیانی در ماه رجب و اعلام مخالفت با او توسط سید خراسانی و سید یمنی در همان زمان صحبت شده پس شروع کار او هم در رجب بوده که اشکالاتی اساسی به این فرض وارد است
ایراد اول : چگونه ممکن است بدون هیچ پشتوانه و قدرتی و حرکتی به یکباره او در مسجد دمشق ظاهر شود و اعلام حکومت کند و از مردم درخواست بیعت کند و با او بیعت شود و جمع زیادی در اطراف او متمرکز شوند و چنان سپاهی به وجود اید که ظرف شش ماه به نبرد با مخالفین در 5 منطقه بپردازد و سپس در قرقیسیا شرکت کند.
عده ای دراینباره به حدیثی از امیرالمومنین استناد میکنند که میفرمایند " اولین منبری که سفیانی از ان بالا میرود منبر دمشق است"
این دوستان معتقدند این خطبه خواندن و بالا رفتن از منبر پس از اولین نبرد او در ماه رجب بوده. که اغاز کار او محسوب میشود و نبردهای شش ماهه تازه از اینجا کلید خواهد خورد
در پاسخ به این اشکال میتوان گفت سفیانی نیز همچون ابوبکرالبغدادی که تا لحظه حضور در مسجد موصل و خواندن اولین خطبه ناشناخته بود و پیش از ان در حال نبرد و تسخیر مناطق شام و عراق بود ، ناشناس خواهد بود و پس از موفقیت در نبردهای منطقه ای شام و کور خمس از منبر دمشق به عنوان اولین خطبه و منبرش بالا میرود و اعلان حکومت جدید میکند.
ایراد دوم : در این فرضیه سفیانی علاوه بر نبرد برای دستیابی به کور خمس و فتح این مناطق باید وارد قرقیسیا شود و هم گرفتن مناطق پنجگانه و هم نبرد قرقیسیا در همین شش ماهی باشد که او قرار است بجنگد .
در حالی که میدانیم نبرد قرقیسیا پس از شش ماه جنگ سفیانی برای تسلط بر مناطق پنجگانه خواهد بود نه همزمان و ظرف همین شش ماه.
(البته روایتی که مستقیما اشاره کند نبرد قرقیسیا پس از ششماه نبردهای کورخمس باشد نیافتیم اما منطقی نیست که هم بتوان اصهب و ابقع را شکست داد و هم در جنگ بزرگی چون قرقیسیا شرکت کرد که تاریخ نه مشابه آن را دیده و نه خواهد دیدو در آن پیروز شود و پس از آن نیز دو سپاه به سمت عراق و به سمت عربستان ارسال کند و همه ظرف شش ماه صورت پذیرد که بسیار دور از انتظار است )
در عقد الدرر نیز در همین زمینه روایتی از امام محمد باقر (ع) نقل شده که به قرار زیر است:
سه پرچم در شام برافراشته می شود; پرچم اصهب، پرچم ابقع و پرچم سفیانی، سفیانی ابتدا با ابقع درگیر می شود و او و همراهانش را به قتل می رساند، آنگاه اصهب را می کشد، سپس تنها چیزی که سپاهیان سفیانی به آن می اندیشند حرکت به سوی عراق است و سپاهیان او از قرقیسیا عبور می کنند ( المقدسی الشافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص 67 )
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند:
«هنگامی که سفیانی بر پنج منطقه (کُوَر خمس): دمشق، حُمْص، حلب، اردن، قنّسرین تسلط یابد، نه ماه برای او بشمارید.»
( غیبت نعمانی، ص 163؛ روزگار رهایی، ج 2، ص 1129. )
ابن حماد در روایت دیگری از امام علی(ع) نقل میکند:
«سفیانی بر شام غالب میشود، آنگاه در قرقیسیا نبردی بین آنان رخ میدهد، تا اینکه پرندگان آسمان و درندگان زمین از کشتههای آنان سیر میشوند.»[] ( الفتن، ابن حماد، ح۸۳۸، ص۲۰۸. )
در این نوع نگاه باید ظرف شش ماه هم کورخمس فتح شود هم نبرد قرقیسیا صورت گیرد و هم امام خروج کند و سپس سفیانی نه ماه نیز حکومت کند که در ان صورت اخر کار او ماه رمضان سال بعد خواهد بود که با هیچ منطق و روایتی سازگاری ندارد .
ایراد سوم : امام صادق (ع) : اگر سفیانی را ببینی او را پلیدترین مردمان می یابی که چهره ای گلگون ، چشمانی کبود، و موهای زرد دارد و بانگ می زند. اول انتقام و وانگهی آتش. او بقدری خبیث است که همسر و مادر و بچه هایش را زنده بگور می کند تا مخفیگاه او را به کسی نگویند!
( بحار الانوار ج ۵۲ - ص ۲۰۶ )
میشود کسی خروج کند و بعد برای شناسایی نشدن همسر و فرزندان و مادرش را بکشد اگر قرار باشد یک باره در ماه رجب خروج کند
اگر فرض کنیم مربوط به قبل از خروج در ماه رجب باشد به چه علت باید او چنین جنایتی مرتکب شود تا مورد شناسایی قرارنگیرد غیر از اینکه او همچون داعش و رهبرش ابوبکرالبغدادی به صورت زیرپوستی و مخفیانه در حال تصرف مناطق پنجگانه می باشد و تا لحظه لازم قصد نمایان شدن ندارد .
.3. فرض سوم : فاصله 18 ماه و اندی از خروج در ماه رجب تا قیام امام در محرم
در بعضی ازبرداشتها از احادیث نیز اشاره شده که فاصله خروج سفیانی در رجب تا خروج امام در محرم 18 ماه و اندی است
به اینصورت که سفیانی در ماه رجب خروج می کند و حضرت 15 ماه بعد (به مدت حمل ناقه) در ماه رمضان و در شب قدر (23 ماه رمضان)، ظهور می فرمایند. و سپس در دهم عاشورا ماه محرم، قیام و خروج خویش را به جهانیان اعلام می کنند؛
پس بین خروج سفیانی و خروج (قیام) امام مهدی علیه السلام، حدود 18 ماه و 17 روز فاصله است. (15 ماه + 3 ماه و 17 روز).
این نوع نگاه چندوقتی است که به شدت تبلیغ میشود و مورد تاکید واقع میشود و علت اصلی نگارش این مطلب هم گسترش این نگاه بود .
حال انکه فرض بالا با روایت طول مدت حرکت سفیانی از آغاز تا پایان مبنی بر 15 ماه بودن در تضاد است
و همچنین ایرادات بسیاری از نظر عقلی دارد فی المثل اینکه سفیانی 15 ماه تمام در حال کشورگشایی باشد و کسی جلودار او نباشد ؛ مسلمانان و شیعیان قتل عام شوند و پس از 18 ماه امامی که مدافع شیعیان و مسلمانان است برای دفع فتنه او قیام کند که از نظر روایی و منطق میدان جنگی کاملا دارای اشکالات اساسی است.
والله اعلم
لطفا با نظرات و انتقادات خود مارا یاری کنید
بازهم تاکید میکنم در جایگاهی تیستم که درباره صحت سند روایات یا میزان اعتبارشان اظهار نظر کنم
صرفا تلاشی برای پاسخگویی به یک سوالی است که مدتها ذهنم را مشغول کرده
اهداف وبلاگ: