امام باقر(ع) سه بشارت در این روایت می‌دهند:

1. پرچم به دست صاحب خواهد رسید، «وَ لایدفَعونَها إِلا إِلی صاحِبِکُم» که آیت الله جوادی آملی هم ذیل این روایت فرمودند: این یعنی وعده اتّصال انقلاب ما به انقلاب حضرت مهدی(عج).

2. کشته‌هایشان شهید است، «قَتلاهُم شُهَداءُ».

3. اگر من آن زمان را درک کنم، خود را برای صاحب این امر نگاه می‌دارم، «أما إِنّی لَو أدرَکتُ ذلِکَ لَاستَبقَیتُ نَفسی لِصاحِبِ هذَاالاَمر».

- آخرین روایت، روایت پیامبر اکرم(ص) است که فرمودند: «یخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَیوَطِّئونَ لِلمَهدی سُلطانَه»، مردمی از شرق قیام می‌کنند و زمینه را برای حرکت جهانی حضرت مهدی(عج) فراهم می‌سازند.

*تقابل صهیونیسم در سه جبهه مختلف/ فلسفه غیبت امام، مردم هستند

اوّلین سؤالی که مطرح می‌شود، این است: تفاوت این دوره با آن دوره چیست؟

مواردی است که ما به چند مورد آن اشاره می‌کنیم:

1. گستره تقابل، در هیچ یک از دوره‌ها تقابل حق و باطل این‌ قدر گسترده نبود. امروز ما بناست که نماد اسلام باشیم، در حالی که از جانب عربستان اسلام خشن و ساختگی و از جانب دیگر سلفی و اسلام سکولاریزه شده در ترکیه هست. امّا ما می‌خواهیم نماینده اسلام ناب باشیم. در مقابل صهیونیسم که در سه جبهه وجود دارد: یکی صهیونیسم بین‌الملل، یکی صهیونیسم مسیحی و یکی هم صهیونیسم وهابی است.

2. آنجا مدل اتمام حجّت به شکل توالی حجّت خدا بعد از حجّت دیگر بود، امّا الآن دیگر این مورد به پایان رسیده و امّت نوح اصلاً صلاحیّت ورود در ایجاد یک جامعه دینی را نداشتند و در همان ابتدا فقط بحث فردسازی بود، امّا امّت حضرت موسی توانستند انقلاب کنند. امّا در پاسداری آن انقلاب کوتاهی کردند و از بین رفت. امّا انقلاب صدر اسلام به انقلاب رسیدند و او را حمایت کردند تا انتقال رهبری. وقتی رهبری اوّل به رهبری دوم منتقل شد، سقوط کردند و مسیر منحرف شد. اگر معصومین نبودند، اثری از اسلام نبود.

3. تفاوت سوم: آنجا بحث شخص حاکم بود، اینجا حاکمیّت دینی است. حاکم دینی ویژگی‌هایی دارد که جز خدا نمی‌داند. لذا ما اعتقاد به نص داریم. امّا در اینجا حاکمیّت دینی است. یک شق در حاکمیّت دینی، رهبری الهی است. رکن دوم آن، آمادگی مردم است که فراهم نیست. لذا مایه رنج حضرت است. برای همین است که در آنجا می‌بینید که شخص حاکم و سه زن در تحقّق اراده الهی کافی بود. امّا اینجا رهبر آمده، «وجوده لطف و عدمه منّا». امام منتظر هست، امّا ایشان به دلیل اینکه ما آمادگی نداریم، غایب هستند. فلسفه غیبت امام، مردم هستند.

*روایات راجع به ایران مربوط به شرایط ظهور است نه علائم ظهور

لذا می‌بینیم که لحن روایات، دو گونه است، بخش عمده‌ای از روایات ناظر به علائم ظهور است و بخش دیگری ناظر به شرایط ظهور است. بزرگان بیش از 1200 مورد علائم ظهور بیان کردند که شامل حوادثی است که در مقاطعی از تاریخ اتّفاق می‌افتد که ممکن است فاصله‌های زیادی هم از یکدیگر داشته باشد. طبق نظر بزرگان و تاریخ‌شناسان اکثراً اتّفاق افتاده است. امّا علائم ظهور ربطی به ظهور ندارد. ولی شرایط ظهور ارتباط دارد و نزدیک است. شرایط ظهور وصل به ظهور است. اساسی‌ترین شرط ظهور، آمادگی مردم است. مردم باید اراده کنند و آماده باشند.

عرض کردیم که لحن روایات متفاوت است، برخی از روایات فقط علائم را می‌گویند و برخی دیگر شرایط را می‌گویند. آنچه راجع به ایران بیان شد، شرایط است، نه علائم، «یخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَیوَطِّئونَ لِلمَهدی سُلطانَه»، شرط ظهور است، نه علامت. شهادت شیخ شهید از شرایط ظهور است. «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ» و «کَانّی بِقَومٍ قَد خَرَجُوا بِالمَشرِقِ» نیز از شرایط ظهور است.

لذا من قاطعانه می‌گویم که این ملّت باید بار بلند تاریخ را بردارد. امّا ما با شرایطی که داریم، می‌توانیم این بار را حمل کنیم؟ به نظر می‌رسد 5 نوع آمادگی لازم است:

1. آمادگی فردی: در این بحث، یک آمادگی فردی غیر مرتبط با ظهور است و دومی آمادگی فردی زمینه‌ساز برای ظهور. لذا می‌بینیم افرادی، افراد خوبی بودند امّا هیچگاه برای ظهور گامی برنداشتند. امّا شما می‌بینید در مقطع حاکمیّت دینی از زمان شیخ طوسی تا آیت‌الله بروجردی خیلی تلاش برای ظهور کردند و بعد از آن هم پیوسته در حال مبارزه بودند تا حال.

آمادگی فردی باید قبل از ظهور باشد. قبل از ظهور با نظام طاغوت، مگر می‌شود آمادگی ایجاد کرد؟!

2. مهم‌ترین علّت و آمادگی، حاکمیّت ولایت فقیه بوده. لذا در مورد دوم، آن‌هایی که کمک به انقلاب و برچیدن نظام طاغوت کردند، زمینه‌ساز بودند. لذا مهمترین منکر، حکومت طاغوت بود که برداشتند.

3. سومین حالت که به بهترین معروف است، حاکمیّت دینی است که ما باید اسلام را به دنیا معرّفی کنیم. باید به جهان بگوییم که مکاتب غربی جوابگوی نیازهای مردم نیستند. فلذا باید در مقابل قلدرترین افراد دنیا بایستیم.

4. آمادگی منطقه‌ای که با وجود صدام در عراق و منطقه که همه دنیا با او متّحد شدند، امکان‌پذیر نبود. آمریکا هم شش جنگ مهم در تغییر جغرافیای خاورمیانه ایجاد کرد. جنگ 33 روزه، 22 روزه، عراق، 8 روزه، سوریه و ... . این جنگ‌ها برای تغییر نقشه خاورمیانه بوده که با اراده ملّت ایران مواجه شده است.

لذا استقامت و بردباری لازم است. باید تحوّل به وجود بیاید و زمینه پذیرش اسلام فراهم شود. ببینید در این زمینه سیّدحسن نصرالله چه نقشی در ارائه شفاف از اسلام ناب در دنیا نشان داده است! این‌ها تحوّلاتی است که دشمن را نگران کرده است. دشمن نگران نفوذ ماست. در ماجرای توافقنامه‌ها، ما به تیم مذاکره‌کننده اعتماد داریم، امّا نسبت به اهداف پشت صحنه نباید غافل ماند. بسیار دشمن خظرناکی داریم. ما تحریم شعب ابیطالب و عاشورا را تجربه کردیم. فلذا نباید از کید دشمن هراسید.

5. آمادگی پنجم، بین‌المللی است. باید دنیا آماده شوند. مردم آمریکا و اروپا باید بفهمند مشکلشان ائمّه کفر است تا نفهمند در مقابل آن نمی‌ایستند. صدای ما افشاکننده نظام استکباری است. مسأله ما با آمریکا، مسأله هسته‌ای نیست. یکی از مسائل است. لذا می‌بینید در مذاکرات اوّل می‌خواهند مقاومت درونی را بشکنند که مردم بگویند حل شد، لذا محکومیّت هلوکاست را از ما می‌خواهند. در مورد حزب الله از ما سؤال می‌کنند و ... .

امّا ما با این شرایط که باید آمادگی بیشتری داشته باشیم و این پنج نوع آمادگی را در خودمان ایجاد کنیم؛ آیا با این مصارف داخلی و اینکه سبک زندگی و شعار انقلابی‌مان با هم منافات دارد؛ می‌توانیم کاری از پیش ببریم؟! در نوع سیر و سلوک حرکت خود تجدید نظر کنیم، آمادگی بیشتری نیاز است. ادامه راه آسان نیست. برای اینکه به موعود برسیم، استقامت بیشتری لازم دارد. ما در مقابل آمریکا دو گزینه داریم، بنیه دفاعی و گزینه دیگر که مهمترین گزینه است، معنویت و ایمان است که در صدر اسلام و دفاع مقدّس تجربه کردیم و در جنگ نامتقارن، حرف اوّل را معنویت می‌زند. لذا روایت می‌گوید: شما می‌توانید برترین امّت‌ها باشید، امّا الزاماتی دارد، مهمترین آن، همراهی و هم‌سویی و تبعیّت از رهبری انقلاب اسلامی است.

لذا در روز  22 بهمن باید اراده ملّت متجلّی شود که بگوییم ما هم بر تیم مذاکره کننده نظارت داریم و از انقلاب صیانت می‌کنیم و همیشه در صحنه خواهیم بود.

 

فارس