و نیز فرمود :

" خروج سفیانى ، یمانى و خراسانى در یک سال ، یک ماه و یک روز و ترتیب آنها همچون رشتهمهره ها پشت سر هم خواهد بود . سختى از هر سو پدید آید ، واى بر کسى که با آنها مخالفت و دشمنى کند .

در میان درفش ها ، هدایت گرتر از درفش یمانى وجود ندارد ، چرا که درفش حق است و شما را بسوىصاحبتان دعوت کند . وقتى یمانى قیام کند ، فروش اسلحه به مردم حرام است . پس بسوى او بشتابید کهدرفش او درفش هدایت است . بر هیچ مسلمانى ، سرپیچى از او جایز نیست و اگر کسى چنین کند اهل آتشاست ، زیرا او مردم را به حق و به راه مستقیم دعوت کند . " ( 1 )

امام رضا ( علیه السلام ) در مورد کسى که ادعا مى کرد ، امام زمان است ، فرمود :

" قبل از ظهور ( مهدى ) ، سفیانى ، یمانى ، مروانى و شعیب بن صالح خواهند آمد ، پس او چگونه چنینادعائى مطرح مى کند ؟ " ( 2 )

منظور از مروانى در روایت ، احتمال دارد همان ابقع باشد یا آنکه در متن روایتخراسانى بوده و توسط نویسندگان اشتباهى رخ داده باشد .

از امام صادق ( علیه السلام ) روایت شده که فرمود :

" خروج این سه تن ، خراسانى ، سفیانى و یمانى در یک سال ، یک ماه و یک روز اتفاق مى افتد . ودرفش یمانى از همه هدایت کننده تر است زیرا که دعوت به حق مى کند . " ( 3 )

و از هشام بن حکم نقل شده که چون " طالب حق " خروج کرد به امام صادق ( علیه السلام )گفته شد : " آیا امیدوارید این شخص یمانى باشد ؟ حضرت فرمود : خیر ، یمانى پیرو على است و اینشخص از آن حضرت بیزارى مى جوید " ( 4 ) و در همین روایت آمده است که " یمانى و سفیانى

پاورقى ----------------------------------

( 1 ) بشارة الاسلام ص 93 به نقل از غیبت نعمانى .

( 2 ) بحار : 52 / 233 .

( 3 ) بحار : 52 / 210 .

( 4 ) بحار : 52 / 75 .





صفحه : 151



همچون دو اسب مسابقه هستند " یعنى هر یک مى کوشد از دیگرى سبقت گیرد .

و در بعضى روایات درباره حضرت مهدى ( علیه السلام ) وارد شده است :" او از یمن و آبادى اى به نام کرعه خروج مى کند . "

کرعه قریه اى در یمن از منطقه بنى خولان نزدیک صعده است . در صورتصحیح بودن این روایت ، باید گفت که منظور ، خروج یمانى است که قیام خود را ازاین منطقه آغاز مى کند و اگر در بعضى روایات آمده که آغاز حرکت حضرت ازمشرق است ; منظور آغاز حرکت یاران آن حضرت است . زیرا آنچه در روایاتثابت و مکرر آمده این است که امام زمان ( علیه السلام ) از مکه و مسجد الحرام قیام خود راغاز مى کند .

در کتاب بشارة الاسلام آمده است :

" آنگاه ، فرمانروائى بنام حسین یا حسن از صنعاء قیام کند و با قیام او فتنه هاى سخت از میان برود ،خجسته و پاک ظاهر شود و در پرتو ظهور او تاریکیها به روشنى تبدیل و حق بعد از پنهان شدن ، آشکارگردد . " ( 1 )

* *

اکنون به بررسى چند نکته درباره نهضت و قیام یمانى مى پردازیم :الف : نقش انقلاب و قیام یمانى : طبیعى است که نهضتى که زمینه ساز حضرتمهدى ( علیه السلام ) در یمن است ; نقش عمده اى در مساعدتِ نهضتِ آن حضرت و یارى او

در حجاز دارد . هرچند که در روایات به این نقش چندان اشاره نشده و شاید دلیلآن حفظ نهضت یمانى و جلوگیرى از آسیب هاى احتمالى به آن باشد . ما بزودى درمبحث نهضت آن حضرت خواهیم گفت که نیروهاى انسانى که در مکه و حجاز قیام

پاورقى ----------------------------------

( 1 ) بشارة الاسلام ص 187 .





صفحه : 152



مى کنند و سپاه حضرت را تشکیل مى دهند ، بطور عمده از یاوران حجازى و یمنىخواهند بود .

یمنى ها در عراقطبق بعضى روایات ، به دنبال ورود سفیانى به عراق ، یمانى هم وارد آنجامى شود . نیروهاى یمنى در جنگ با سفیانى نقش پشتیبانى نیروهاى ایرانى را دارند ،چرا که از لابلاى اخبار چنین فهمیده مى شود که طرف اصلى درگیر با سفیانى ، مردممشرق زمین یعنى یاران خراسانى و شعیب هستند .

از طرف دیگر ، یمنى ها علاوه بر حجاز ، نقش اساسى در منطقه خلیج خواهندداشت ، گرچه روایات آنرا خاطر نشان نساخته اند ، اما ممکن است فرمانروائى یمن ،حجاز و کشورهاى حوزه خلیج در دست نیروهاى یمنى باشد که پیرو حضرت اند .

ب : چرا پرچم یمانى از پرچم خراسانى هدایت بخش تر است ؟ با اینکه درفشخراسانى و بطور کلى درفش هاى اهل مشرق به درفش هدایت ، توصیف شده وکشتگان آنها شهید محسوب گشته و تعدادى از ایرانیان جزو وزیران ، مشاوران و از

یاران خاص حضرت اند . از جمله فرمانده نیروهاى ایرانى ، شعیب بن صالح کهتوسط امام به فرماندهى کل ارتش حضرت انتخاب مى گردد . و با آنکه نقش ایرانیان ،در آماده سازى قیام حضرت ، نقش وسیع و فعّالى است و فداکارى آنان آغازگرنهضتِ حضرت خواهد بود ، و ما آن را در فصل " نقش ایرانیان در دوران ظهور "بیان خواهیم کرد ، پس چرا انقلاب یمانى هدایت بخش تر از نهضت ایرانیان است ؟

دلیل این کار ممکن است به روش اداره حکومت توسط یمانى بازگردد یعنىروش ساده و قاطع اسلامى در رهبرى سیاسى و ادارى . در حالى که دولت ایرانیاناز پیچیدگى در مدیریت و نواقص دیگر رنج مى برد ، این تفاوت ریشه در سادگى وقبیله اى بودن جامعه یمن و وراثت تمدن کهن و چند گانه جامعه ایرانى دارد .



صفحه : 153



همچنین ممکن است انقلاب یمن بخاطر برخوردارى از سیاست هاى قاطع ، ودستگاه اجرائى واقع بین و بهره گیرى از نیروهاى مخلص و مطیع و نظارت مستمر برعملکرد کارگزاران خود ، داراى قدرت هدایت بیشترى باشد . و این همان دستورالعملى است که اسلام به متولیان امور مى دهد تا بر اساس آن با کارکنان حکومتىعمل نمایند همچنانکه در منشور امیر مؤمنان ( علیه السلام ) به مالک اشتر مى بینیم . در صفاترت مهدى ( علیه السلام ) نیز آمده است که " او نسبت به کارگزاران و کارمندان خود سختگیر و نسبت بهبینوایان مهربان است " .

در حالى که ایرانیان بر اساس چنین سیاستى عمل نمى کنند .و نیز احتمال دارد درفش یمانى از این جهت هدایت کننده تر باشد که در تعقیبطرح جهانى اسلام ، خود را ملزم به رعایت قوانین و مقررات بین المللى روز نداند ،در حالى که ایرانیان معتقد و ملزم و مجبور به رعایت آنها باشند .

اما بهتر آن است که بگوئیم انقلاب یمانى به دلیل بهره گیرى از رهنمودهاىمستقیم حضرت مهدى ( علیه السلام ) قدرت هدایت بیشترى دارد چرا که یمن جزء لاینفکقلمرو نهضت حضرت شمرده مى شود .

علاوه بر آن ، شخص یمانى به دیدار حضرت نائل مى شود و بطور مستقیم از آنحضرت کسب تکلیف مى کند .

نشانه هاى این ادعا ، روایاتِ مربوط به انقلاب یمنى هاست که رهبر انقلاب یمنیعنى شخص یمانى را مى ستاید و مى گوید : " بسوى حق هدایت کند و شما را بسوى صاحبتانبخواند . سرپیچى از فرمان او براى مسلمانان جایز نیست و کسى که چنین کند اهل آتش خواهد بود "

اما در روایات مربوط به نهضت ایرانیان ، بیش از ستایش رهبران ، از عموم مردمبه عنوان یاوران درفش هاى سیاه و اهل مشرق ، ستایش شده است . البته بجزشعیب بن صالح که با توجه به روایات ، نسبت به بقیه فرماندهان ، امتیاز و برترىویژه اى دارد و پس از او سید خراسانى و سپس مردى از قم در روایات مورد ستایش

قرار گرفته اند .

علاوه بر همه این موارد ، انقلاب یمانى به ظهور امام ( علیه السلام ) نزدیکتر از انقلابایرانیان است ، حتى اگر فرض کنیم یمانى قبل از سفیانى قیام کند یا آنکه یمانىدیگرى زمینه ساز یمانى موعود باشد .

در حالى که انقلاب ایرانیان بدست مردى از قم صورت مى پذیرد که سرآغازنهضت و قیام حضرت مهدى ( علیه السلام ) است " آغاز نهضت او از مشرق است " و فاصله بین شروعنهضت ایرانیان و بین خراسانى و شعیب ممکن است بیست یا پنجاه سال و یا آنچهخدا اراده کند ، بطول انجامد . . .

چنین نهضتى بر پایه اجتهادِ فقهاء و نمایندگان سیاسى آنان استوار است و ازامتیاز خلوص انقلاب یمانى که بطور مستقیم از ناحیه امام مهدى ( علیه السلام ) هدایتمى شوند ، بهره مند نیست .

ج : نکته دیگر اینکه ، ممکن است یمانى چند نفر بوده و مثلا دومین آنها ، یمانىمورد نظر باشد . در روایاتى که گذشت خروج یمانى موعود را با صراحت همزمان باظهور سفیانى ، یعنى سال ظهور حضرت بیان کردیم ولى روایت دیگرى با سند

صحیح از امام صادق ( علیه السلام ) وجود دارد که مى گوید :

" یک مصرى و یک یمانى قبل از سفیانى قیام مى کنند . " ( 1 )

بنابر این روایت ، یمانى اول ، زمینه ساز یمانى موعود خواهد بود ، همچنانکه" مردى از قم " و " اهالى مشرق " زمینه ساز خروج خراسانى و شعیب خواهند بود

که هر دو در روایات وعده داده شده اند .

پاورقى ----------------------------------

( 1 ) بحار : 52 / 210 .





صفحه : 155



این روایت ، زمان خروج یمانى اول را پیش از سفیانى تعیین کرده که ممکناست اندکى قبل از سفیانى و یا سالهاى طولانى قبل از او باشد . والله العالم .

د : مطلب دیگر ، روایتى است که عبید بن زرارة از امام صادق ( علیه السلام ) روایت نمودهکه گفت :

" نزد امام صادق ( علیه السلام ) از سفیانى سخن گفته شد . حضرت فرمود : او چگونه خروج کند در حالى که مرد

چشم شکسته در صنعاء هنوز خروج نکرده است . " ( 1 )

این خبر از روایات قابل توجه است که در منابع معتبرى همچون کتاب غیبتنعمانى آمده و شاید سند آن صحیح باشد .

و چنانچه گفتیم ، احتمال دارد مردى که قبل از سفیانى ظهور مى کند ، یمانى اولباشد که زمینه ساز یمانى موعود است . اما در اینکه منظور از " مرد چشم شکسته "

چیست ، چند احتمال وجود دارد . بهترین آن این است که بگوئیم ، این یک بیان رمزى از امام صادق ( علیه السلام ) است و معناى آن جز در وقت خود آشکار نمى گردد .

* *

پاورقى ----------------------------------

( 1 ) بحار : 52 / 245 .