ـ خورشيدگرفتگي و ماهگرفتگي در زمان غير عادي از علائم ظهور:
. چنين حادثهاي (كه دچار بدأ 3 هم نخواهد شد)
در زماني
غير از زمان عادي آن ـ بنا برگفته روايات ـ با فرض
احتمالات زير ممكن ميشود:
احتمال اول: اين قضيه معجزهگونه و از طريق
يكي از اسباب و علل عادي (وناشناخته) انجام شود.
البته با اختلافي ساده و آن هم آگاهي ما از
زمان وقوع آن است، كه البته طريقه حدوث اين اعجاز يا كيفيت شكلگيري را نميتوانيم تصور كنيم و همين قدر كافي است كه
بدانيم اين
معجزه انجام ميشود و آن هم معجزهاي كه از زمان
هبوط حضرت آدم(ع) تا كنون سابقه نداشته است و لذا محاسبات
ستارهشناسان را برهم ميزند.
احتمال دوم: به واسطة ممانعت جسمي بزرگ رخ ميدهد.
ممكن است يكي از اشياء سرگردان در فضا (بنا بر گفته دانشمندان) به منظومة شمسي نزديك شده و با قرار گرفتن در مقابل
خورشيد
مانع رسيدن آفتاب به زمين شود و كسوف پس از ده
روز پيش بيايد و همين شيء در اواخر ماه هم كه ماه
به شكل هلال ديده ميشود در برابر آن قرار گيرد و بر حسب سرعت
و حجم آن شيء خسوف كلي يا جزيي رخ دهد. از جمله نشانههايي كه براي ظهور ذكر شده است و بيارتباط با اين بخش از مطالب
نيست اين است كه نور خورشيد از زمان طلوعش تا 23 از
روز ناپديد ميشود كه اين به جهت آن است كه شيء
فضايي بين خورشيد و زمين قرار گرفته و به مدت 23 از طول روز مانع رسيدن آفتاب 4 به زمين ميشود كه بالطبع با كسوفي
كه از يك تا سه ساعت طول ميكشد، متفاوت است.
احتمال سوم: به جهت تغييرات دروني خود خورشيد.
تعبير علمي اين مطلب از اين قرار است كه ممكن است انفجارهاي عظيم يا تغييرات فيزيكي خاصي در خورشيد پديد آيد طوري
كه مدت
مشخصي
اشعه خورشيد به اطراف پراكنده نگردد و يا اينكه
انفجارهاي پشت سر هم ماه رمضان در خورشيد، كسوف
اواسط ماه را به دنبال داشته باشد و در آخر ماه كه
از ماه هلالي بيش پيدا نيست، خسوف را؛ كه اين احتمال نزديكترين و
جديترين احتمالات است خصوصاً اگر اين دو را به آيات و نشانههايي كه
از آسمان است و در بحث حوادث ماه رجب به آنها پرداختيم، ضميمه كنيم، ميتوان آنها را هم با اين احتمال توجيه كرد: توقف
خورشيد در
زمان سفياني ممكن است كه ناشي از انفجاري قوي در
خورشيد باشد كه مانع حركت كردن خورشيد شود يا حركت آرامي
كه مانند بازگشت عمل آن براي مدت دو يا سه ساعت
باشد يا ظاهر شدن بدني نمايان در قرص خورشيد (از جمله حوادث ماه رجب) هم ممكن است ناشي از انفجاري قوي در خورشيد باشد كه
وقتي در
سطح خورشيد گسترش يابد به شكل سينه و صورت انسان
به نظر برسد. دانشمندان متأخر به حدوث چنين جرياني در خورشيد
كه در حديث هم ميتوان تأكيد بر چنين مطلبي را يافت
اشاره كردهاند. اميرالمؤمنين(ع) طي حديثي طولاني پس از ذكر صيحه و نداي آسماني ماه رمضان (در بيست و سوم ماه) ميفرمايند:
از فرداي آن، هنگام ظهر خورشيد رنگارنگ
و سپس زرد شده و در نهايت سياه و تاريك ميشود.
5
تاريكي خورشيد خود دليل روشني است براي وقوع خسوف ماه در روز
(بيست و پنجم آن ماه رمضان)
و شايد اين تفسير بهترين تفسير علمي و نزديكترين
احتمال به واقعيت باشد كه احدي پيش از اين بدان اشاره نكرده است و پس از تفكر
جدي و عميق در باب نشانههاي ظهور و آيات آسماني كه الزاماً نبايد اين حوادث معجزه باشند، حاصل
شده است
سوال مهم اینه که : به نظرتون این کسوف غیرعادی با صیحه اسمانی تو یک ماه رمضان انجام میشه یا ممنکنه تو دو سال مختلف باشه؟
حتما نظر بدین...
ممنون
پی نوشت ها:
1. نعمانی، الغیبه، ص181.
2. بحارالانوار، ج52، ص275.
3. بشارهالاسلام، صص59 و 70.
4. امکان معجزه بودن این جریانات خالی از وجه نیست؛ چرا که اگر بنا بود به هر حال این مطالب به زودی تفسیر علمی آنها توسط دانشمندان آن عصر بیان شود که دیگر تعبیر کردن از آن به آیه (قرآن از معجزه به آیه تعبیر یاد میکند)، چندان موجه نمیباشد و مردم با اتکاء به گفته دانشمندان، هیجان خود را نسبت به این جریان از دست داده و مسلمانان هم به عنوان یک حادثه دهشتناک نماز آیات میخوانند و از آن روی میگردانند و این، با آنچه در ابتدای سخن درباره دو دلیل حدوث این دو حادثه گفته شد، متناقض است. به طور خلاصه باید گفت اگر بنا بود که این جریان فوراً تفسیر علمی آن بیان شود، نخواهد توانست آیه یا علامتی برای ظهور شمرده شود یا حداقل در احادیث دیگر لازم نبود این همه روی آنها تکیه شود و گذرا به آن اشارهای میکردند. ر.ک: ماهنامه موعود، ش 37، مقاله حوادث رمضان پیش از ظهور.
5. بحارالانوار، ج52، ص295.
.
اهداف وبلاگ: