بختُ نَصَّر از مشهورترین پادشاهان بابل است که در 605 ق.م طیّ نبردی بر فرعون مصر چیره شد و امپراتوری بزرگ کلدانی را از عراق تا سوریه و فلسطین و از آن جا تا کیلیکیّه (2) گسترش داد. ساخت باغهای معلّق بابل که یکی از عجایب هفت گانۀ دنیای قدیم به شمار می رفت، در زمان او به پایان رسید. بخت نَصَّر در سال 586 ق.م نیز به اورشلیم یا بیت المقدس حمله کرد و آنجا را با خاک یکسان نمود. در جریان این یورش، بسیاری از یهودیان کشته شدند و بیش از هفتاد هزار نفر از آنان و بزرگانشان به بابل برده و سالها طعم اسارت و بردگی را چشیدند .

این واقعه اگرچه در تاریخ نهفته است و بنا بر دلایلی مانند هولوکاست خیلی  آنرا در بوق و کرنا نمیکنند اما سر منشا بسیاری از وقایع آینده را میتوان در آن جستجو کرد ، از تبعات اسارت یهودیان میتوان به موارد زیر اشاره کرد :

الف- تاثیرگرفتن دین یهود از خدایان الحادی بابل قدیم .

ب- تلمودهای اورشلیمی و بابلی  که به عقیده بنده مجلدهای دوم و سوم تورات  (شاید هم ضمائم آن!) و دست نویس دانشمندان یهودی منحرف و متاثر از مناسک بابلیان است  با ذهنیت برگرفته از آداب و رسوم به جا مانده از دوران اسارت در بابل  سالها بعد نگاشته شده است ، جالب است بدانیم که تلمود کتابیست پویا و پس از چاپ اولین نسخه تدوین شده اش بتاریخ  1523 میلادی  در شهر ونیز (3)، هر از چند گاهی به فرآخور رخدادهای گوناگون نسخه جدیدی از آن به چاپ میرسد ! در حال حاضر کاملترین نسخه آن شامل حدود دو و نیم میلیون کلمه است و در 5900 صفحه دو رو به چاپ رسیده است. !!!(4) بماند که صهیونیان ، تلمود (به معنای معرفت در زبان عبری) را تفسیر تورات میدانند <= که به صورت شفاهی به حضرت موسی (علی نبینا و علیه السلام ) وحی شده => نه پی نوشتار آن !!!

به جهت اهمیت این کتاب در تفکرات نژادپرستانه صهیونیزم جهانی ،استدعا دارم مطلب ذیل را که در منابع و مآخذ آمده بخوانید (5) و اگر علاقمند بودید به موازات آن سوره مبارکه مریم را مطالعه فرمائید و به این سئوال پاسخ دهید که چرا مسیحیان علی رغم اعتقادات پوچ یهود در مورد حضرت مریم (س) قائل به تقدیس این قوم فاجر و فرضیه باطل ارض موعودند؟!؟!

ج- فراماسونها ، این شیطان پرستان داعیه دار تشکیلات نوین جهانی هم از بسیاری از نمادهای یهودیان بابلی استفاده میکنند !!!}

 این وضعیّت ادامه داشت تا آنکه کوروش پادشاه بزرگ ایران به بابل لشگر کشید و پس از تسخیر این شهر در سال 538 ق.م ، یهودیان را از بند اسارت آزاد کرد. او به ایشان اجازه داد به اورشلیم برگردند و به بازسازی پرستشگاه خود بپردازند .

 هر چند دیانت بابلی خود وارث دین باستانی مردم سومر است ولی به نوبه خود مراحل تکامل و ارتقا را پیموده است و وقتی به زمان عظمت بابل رسید حائز سبکی منظم و دستگاه فکری نسبتا پیشرفته ای گردیده بود. به عبارت دیگر، ریشه دیانت بابلی در ادوار تاریخ سومریها و اکدیها مخفی و مستور است. بدون شبهه می توان گفت که آن مبادی دینی از دیانت بدوی و عقائد ساده یعنی فتیشیزم (یادگارپرستی) و آنیمیزم (ارواح پرستی)ابتدائی آغاز شده و مراتب نشو و ارتقاء را طی کرده و چون تمدن بابل انتشار یافت به صورت کامل تعدد آلهه نمودار گردید. آثار الواح گلی با خطوط میخی که اخیرا در ویرانه های بلاد و معابد بین النهرین یعنی کشور بابل بدست آمده همه موید این مدعاست.

این سیر تکاملی دراز قریب چهار هزار سال ، در پرتو استقلال سیاسی بین النهرین و استقرار سلاله های سلاطینی که در آن زمان طولانی به نوبت خود پیاپی حکمرانی می کردند، طی درجات کرده است. نخست، اعتقاد به خدایان خاصی در شهرهای کوچک ظاهر شد. یعنی هر شهری خدای خاص خود را داشته است که حافظ آن شهر و معبود ساکنین آن بوده و ساکنین هر شهر مقام و اهمیت خدای خود را بالاتر و بیشتر از خدایان دیگر بلاد می دانسته اند و بر سر آن آلهه با یکدیگر رقابتها داشته اند.بنابراین عدد خدایان به اسامی مختلف در تاریخ دینی بابلی بین النهرین فراوان است، هم در الواح گلی اکتشافی به وسیله باستانشناسان و هم در متون و منابع کتب مورخین یونان مانند هرودوت و دیگران نام آن همه آلهه عدیده به تفصیل ذکر شده است.

بلاد بین النهرین مانند اوروک ، اوریدو ، لاکاش و بلاخره شهر اور مولد حضرت ابراهیم خلیل الله هر یک به نوبه خود خدای مخصوصی داشتند تا آنکه عاقبت نوبت به شهر بزرگ مرکزی یعنی بابل رسید پس خدای آن شهر در صدر آلهه سراسر مملکت قرار گرفت. وقتیکه سلطنت واحدی در کشور بین النهرین در پرتو سلطنت سلاله حمورابی تشکیل شد ، مردم آن خاک سر به آسمان بر افراشته و خدایان خود را در آسمانها جستجو کردند و و روشنان فلکی و کواکب و نجوم آسمانی را مظاهر آلهه شمردند. همانطور که مجسمه ها و تماثیل آن خدایان در معابد روی زمین افراشته می شد. به زعم ایشان ارواح لطیفه آلهه در آسمانها زندگی می کردند و با یکدیگر گاهی به صلح و گاهی به جنگ و زمانی به محبت و دوستی و وقتی با خصومت و دشمنی به سر می بردند . تعداد این خدایان به شماره کواکب آسمان می رسید. در مجموعه آلهه اعصار سومری و اکدی افزون از چهار هزار اسم خدا به نظر می رسد که هر یک مظهر نیروئی از مظاهر طبیعت بوده اند.

در حفاریهایی که در اماکن مختلف عراق صورت گرفته ، مجسمه خدایان بیشماری از زیر خاک بیرون آمده و به موزه های جهان منتقل شده است. این خدایان صورت تکامل یافته آنیمیسم ابتدایی بوده اند. بنابراین بابل نیز تحول و تکامل دین از فتیشیسم تا اعتقاد به خدایان را تجربه کرد. این سیر تقریبا چهار هزار سال طول کشید و در پایان خدایانی که نماینده ارواح ماه و خورشید و سیارات بودند، در شهرهای مختلف مورد پرستش قرار گرفتند . مردوخ در بیشتر زمانها برترین خدا بود.
عراق  کنونی با نام رسمی جمهوری عراق کشوری در خاورمیانه و جنوب باختر آسیا است که بر ویرانه های بابل بنا نهاده شده است . این کشور با نقشه ای که میشناسیم  از جنوب با عربستان سعودی و کویت، از باختر با اردن، سوریه و از خاور با ایران و از شمال با ترکیه همسایه است. عراق در جنوب مرز آبی کوچکی با خلیج فارس دارد و دو رود مشهور دجله و فرات که منشأ تمدن‌های باستانی میان‌رودان (بین‌النهرین) در طول تاریخ کهن این کشورند از شمال کشور به جنوب آن روان هستند و با پیوستن به رود کارون اروندرود (شط العرب) را تشکیل می‌دهند و به خلیج فارس می‌ریزند.

پهناوری عراق ۴۳۸،۳۱۷ کیلومتر مربع، حدود یک چهارم ایران  است. بیشتر سرزمین عراق پست و هموار و گرمسیری است. غرب عراق کویر است و شرق آن جلگه‌های حاصلخیز. ولی بخشی از کردستان عراق (شمال شرق) کوهستانی و سردسیر می‌باشد. همچنین عراق یکی از بزرگترین کشورهای دارای منابع نفت می‌باشد.

جمعیت عراق حدود ۳۰ میلیون تن (به آمار سال 86) است. حدود ۷۵ درصد مردم عرب، ۲۰ درصد کرد و ۵ درصد آشوری، ترکمن و سایر اقوام هستند. همچنین حدود 63 درصد مردم عراق شیعه، ۳4 درصد سنی و 3 درصد مسیحی و پیروان سایر ادیان هستند. عراق محل زندگی و شهادت ۵ امام همام شیعه است و شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا به واسطه مدفن این ائمه معصومین (ع) ، زیارتگاه شیعیان جهان است.

 
در دوران پیش از اسلام، عراق کنونی جزئی از ایران بود. پس از اسلام و حمله اعراب ، عراق مرکز حکومت درازمدت خلافت عباسی شد. از میانه سده دهم تا پایان سده سیزدهم هجری خورشیدی، عراق تحت حکومت امپراتوری عثمانی قرار داشت. عراق در سال ۱۲۹۸ (۱۹۱۹) از عثمانی جدا شد و به سرپرستی بریتانیا درآمد و در سال ۱۳۱۱ (۱۹۳۲) استقلال یافت.




عراق در طول تاریخ با فراز و نشیبهای گوناگونی مواجه بوده و مردم این سرزمین ویرانیها و گرفتاریهای بزرگی را به چشم دیده اند و آخرین گرفتاری آنان در سال پیش از ظهور امام مهدی (علیه السلام) خواهد بود.

جویریّه در بارۀ بابل از امام علی(علیه السلام) نقل کرده است:

ای مردم، این سرزمین نفرین شده... و یکی از مناطق زیر و رو گشته است...(6).

همچنین، جویریّه می گوید:

علی(علیه السلام) شبانه ما را از کربلا به سوی فرات برد. چون به بابل رسیدیم ،

به من فرمود: ای جویریّه، این مکان چه نامیده می شود؟ گفتم: ای امیر مؤمنان،

اینجا بابل است. فرمود: آگاه باش، همانا برای هیچ پیامبر و وصیّ پیامبری

روا نیست در سرزمینی که دو بار عذاب شده است، نماز بخواند. گفتم:

ای امیر مؤمنان، الآن عصر و نماز، واجب گشته است! فرمود: به تو

خبر دادم  که همانا برای هیچ پیامبر و وصیّ پیامبری روا نیست

در سرزمینی که دو بار عذاب شده و انتظار سومین عذاب را می کشد،

نماز بخواند... هر گاه ستاره ای دنباله دار طلوع کند

و پلِ بابل ساخته شود، بر سر آن صد هزار نفر کشته می شوند؛

به طوری که اسبها تا انتهای سمِ خود، در خون آنان فرو می روند(7).

 
 ان شا الله در قسمت بعدی پازل عراق  به بررسی روند اتفاقات منتهی به ظهور حضرت حجت (عجل الله فرجه) در این سرزمین خواهیم پرداخت .

 

 

منابع و مآخذ

1.           اعوذ بالله من الشیطان الرجیم  . واَتَّبَعُوا مَا تَتْلُواْ الْشّیَطِینُ عَلَى‏ مُلْکِ سُلَیْمَنَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَنُ وَلَکِنَّ الشَّیَطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَآ أُنْزِلَ عَلَى‏ الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَرُوتَ وَمَرُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى‏ یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ َیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ وَمَا هُمْ بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلّاَ بِإِذِنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَریهُ مَالَهُ فِى الأَخِرَةِ مِنْ خَلَقٍ وَلَبِئسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنْفُسَهْمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ(آیه 102 سوره مبارکه بقره)

2 - ناحیه ای قدیم در جنوب شرقی آسیای صغیر که در ساحل مدیترانه و جنوب کوههای توروس واقع است (لغت نامۀ دهخدا، «کیلیکیا»).

3 -   http://www.jewishencyclopedia.com/view.jsp?artid=32&letter=T

4 -   http://www.answers.com/topic/talmud

5 – متنی که در پی می آید نمونه برگزیده ای از این کتاب آسمانی (!) است که به عقیده صهیونیستهای متوهم و  افراطی ، برگرفته از گفتگوهای شفاهی حضرت حق با پیامبرش موسی (ع) است !!! :

 خداوند ، از این که یهود را به چنین حالی گذاشته سخت پشیمان است و هر روز لطمه به صورت خود می زند و زار زار گریه می کند ، گاهی از چشمانش دو قطره اشک به دریا می چکد … ارواح یهود ، از ارواح دیگران افضل است ، زیرا ارواح یهود جزء خداوند است! … نطفه غیر یهودی، مثل نطفه بقیه حیوانات است… بهشت مخصوص یهود است و هیچ کس به جز آنها داخل آن نمی شوند ، ولی جهنم جایگاه مسیحیان و مسلمانان است… بر یهود لازم است که املاک دیگران را خریداری کند تا آنها صاحب ملک نباشند و همیشه سلطه اقتصادی برای یهود باشد… کشتن مسیحی از واجبات مذهبی ما است  و پیمان بستن با او یهودی را ملزم به ادا نمی کند..یسوع ناصری (حضرت مسیح علیه السلام) که ادعای پیامبری کرده ونصاری (مسیحیان) گولش را خوردند، با مادرش مریم که او را از مردی به نام باندار به زنا آورده بود، در آتش جهنم می سوزند… سلام کردن بر کفار (غیریهودیان) اشکال ندارد، به شرط آنکه سراً او را مسخره کرده باشد…تعدی کردن به ناموس غیریهودی مانعی ندارد، زیرا کفار مثل حیوانات هستند و حیوانات را زناشوئی نیست… ملت برگزیده خداوند مائیم و لذا برای ما, حیوانات انسان ‌نمایی خلق کرده است, زیرا خدا می‌دانست که ما احتیاج به دو قسم حیوان داریم، یکی حیوانات بی‌شعور و غیرناطقه مانند بهائم و دیگری حیوانات ناطقه و باشعور مانند مسیحیان و مسلمانان و بودائیان   . . . ( به نقل از کتاب « الکنز المرصود فی قواعد التلمود »، تالیف دکتر رو هلبخ، ترجمه یوسف نصر الله، چاپ بغداد)

6 - من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 228، ب 29، ح 12.

7 -  بحار الأنوار، ج 41، ص 9- 178، ح 14.  

با امید رضایت و تعجیل در فرج حضرت حجت (عجل الله فرجه)


منبع: http://soorezohoor.tk/