ادعاهای عجیب در خصوص سیدخراسانی و شعیب بن صالح و داستان تخيلي یک اردنی سنی
اخيراً ملاحظه مي گردد كه يكي از محققين، سيد خراساني را اهل چين و يار او شعيب بن صالح را از چين يا سمرقند معرفي نموده است.
قبل از هرگونه سخني در تاييد يا رد اين مطالب، ابتدا توجه عزيزان را به چند نكته جلب مي كنم:
1 – در بين كتب حديث شيعي، احاديث متعددي وجود دارند كه همه ي آن ها قابل اعتماد نيستند. در بين كتب حديث شيعه، چهار كتاب الاستبصار، من لا يحضره الفقيه، تهذيب الاحكام، الكافي تنها كتبي هستند كه نزديك به تمامي احاديث آن ها اسناد صحيح و قوي دارند و به كتب اربعه معروفند. بقيه ي روايات و كتب روايي موجود، در صورتي سند صحيح دارند كه سلسله رجال راوي آن ها، همگي موثق و مطمئن باشند. در غير اينصورت اين احاديث قابليت اتكاي قطعي و صد در صد ندارند و بسته به تواتر، دلالت، وجود احاديث مشابه و ... در طيفي بين ضعيف و قوي قرار مي گيرند. بنابراين احاديثي كه خارج از كتب مذكور باشند و يا سلسله ي رجال آن ها نامطمئن باشد، توانايي استناد قطعي را ندارند و همواره بايد نسبت به صحت يا عدم صحت آنان احتياط كرد. به همين دليل است كه اين حقير در مقالات خود همواره ذكر كرده ام كه مطالب ذكر شده تنها يك احتمال است و هيچ موقع قطعي سخن نگفته ام. چرا كه بسياري از احاديث آخرالزمان قابليت اتكاي قطعي ندارند.
2 – در مورد سيد خراساني تنها دو روايت كاملاً قوي و مورد اعتماد وجود دارد كه آن دو نيز به شرح زير هستند:
الف) روايت موثقه ي جابر: « سفياني سپاهي به كوفه مي فرستد كه شمار آن ها هفتاد هزار نفر است. آن ها اهالي اين شهر را به قتل مي رسانند و به صليب مي كشند و برخي را به اسارت مي گيرند، در حالي كه آنان بر اين حالند، پرچم هاي سياه از جانب خراسان نزديك مي شوند. آن ها منازل و منزلگاه راه ها را شتابان در مي نوردند، و تعدادي از ياران حضرت قائم با آن ها هستند، سپس مردي از موالي اهل كوفه در (ضعفاء) شورش مي كند فرمانده سپاه سفياني در منطقه اي ميان حيره و كوفه او را بقه قتل مي رسانند. » الغيبة، نعماني، ص187؛ بحارالانوار ج52، ص238.
ب) امام باقر(ع) فرمودند:
« گويي قومي را ميبينم كه از مشرق خروج كردهاند، خواهان حق ميشوند اما حق به آنها داده نميشود. پس بار ديگر آنها خواهان حق ميشوند اما به آنها داده نميشود. هنگامي كه آنها اين را ميبينند، شمشيرهايشان را بر دوش ميگذارند و آنچه كه خواستهاند به آنها داده ميشود و آنها نميپذيرند تا آنكه قيام ميكنند و آن را فقط به صاحب شما ميدهند. كشتهشدگان آنها، شهيداند، اما اگر من آن زمان را درك ميكردم، خود را براي صاحب اين امر نگه ميداشتم.» الغيبة نعماني، ص 182، بحار الانوار، ج 52، ص 243.
بقيه ي روايات مربوط به پرچم هاي خراسان، سيد خراساني و قيام او اعتبار 100 درصد و قطعي ندارند. بنابراين احاديث فراوان پيرامون خراساني وجود دارند كه مطالب متناقض و نامناسبي در تعدادي از آن ها يافت مي شود. در بين اين احاديث غير قطعي بايد احاديث مذكور را با احاديث ديگري كه در اين زمينه وجود دارند مقايسه كرد و نقاط اشتراك را مورد تاكيد قرار داد و از مطالب غير منطقي و نامناسب پرهيز كرد. در هيچ يك از دو روايت صحيح فوق، سخن از چين، شيلا (منطقه اي در كره) و سين كيانگ! وجود ندارد. بنابراين پافشاري محقق مذكور در چيني بودن سيد خراساني بي مورد و بدون ادله ي كافي مي باشد، آن هم در حالي كه شواهد و قراين خلاف اين مسئله را نشان مي دهند. چرا كه تلاش هاي عمده و درگيري هاي اصلي كه در چين و توسط مسلمانان سين كيانگ به وجود آمده، به رهبري جريان هاي سكولار (نه مذهبي) بوده است و همين امر نيز موجب حمايت آمريكا از تحركات گروه هاي سكولار ظاهراً مسلمان سين كيانگ چين و رهبر آنان خانم ربيعه قدير بوده است. البته اين نوشتار به معناي حمايت از دولت هاي بسيار سفاك چين و روسيه نيست. بلكه هدف از آن يادآوري اين نكته است كه مسلمانان سين كيانگ چين آن كه عمده ي آنان را اهل سنت تشكيل مي دهند و جريان هاي جدايي طلب آنان نيز سكولار هستند و مورد حمايت آمريكا مي باشند، نخواهند توانست شخصيت بزرگي همچون سيد خراساني را پرورش بدهند. حمايت آمريكا از جريان هاي جدايي طلب سين كيانگ ميزان صحت ادعاي محقق نامبرده را در مورد خروج سيد خراساني از سين كيانگ مشخص مي كند. سيد خراساني كه احتمالاً به كمك آمريكايي ها و با پشتيباني اهل سنت به روي كار مي آيد!!!
3 – محقق نامبرده در مقاله اي ديگر در وبلاگ خود اشاره كرده است كه پادشاه فعلي 87 ساله ي عربستان « ملك عبدالله » را همان آخرين پادشاه حجاز مي دانند. گرچه ما هم مثل ايشان احتمال زيادي براي اين ادعا قايليم، اما بايد از ايشان بپرسيم كه ما با اين ادعا بايد نشانه هايي از تشكيل دولت سيد خراساني را ببينيم، زيرا چيزي به پايان عمر عبدالله عربستان نمانده است، اما در همين حال، در سين كيانگ چين هيچ دولت مقتدر شيعي شكل نگرفته و نبض حركت هاي استقلال طلبانه در دست اهل سنت آن جا، گروه هاي سكولار به رهبري ربيعه قدير و دولت آمريكا مي باشد. اما در خاورميانه دو جمعيت شيعه ي اثني عشري امتحان پس داده در ايران و لبنان وجود دارند كه بيني استكبار را به خاك ماليده اند. بسيار عجيب است كه محقق مذكور كه ظهور را بسيار نزديك مي داند، به جاي كنكاش در اين جمعيت شيعيان در كشورهاي ايران و لبنان، به فكر يافتن خراساني و شعيب در چين و ماچين افتاده است؟!!! آن هم در حالي كه هيچ روايت صحيح السندي در اين رابطه نداريم و رواياتي كه ايشان در وبلاگشان ذكر كرده همه ضعيف السند هستند!!! از اين محقق بايد بپرسيم كه حال كه ايشان سيد خراساني را يكي از اهالي سين كيانگ مي دانند و عمده ي ياران ايشان را اهل سنت آن منطقه مي دانند، آيا بهتر نبود كه ايشان نيز از نظر اعتقادي به اهل سنت متمايل مي شدند؟!!! حال كه قرار است پرچم اهل سنت چين يكي از پرچم هاي هدايتگر باشد و پرچم هدايتگر ديگر را زيديان يمن بلند كنند، چرا ايشان كماكان بر اثني عشري بودن خود پايبندند؟!!! اين چگونه تناقضي است؟!!!
4 – متاسفانه محقق مذكور در وبلاگ خود هر حديثي را كه مي توانسته و با منظور وي موافق بوده است، ذكر نموده است، تا جايي كه در يكي از احاديث، مطالب را از حسن بصري مورد لعن ائمه نقل نموده و براي ماستمالي كردن ماجرا از عبارت حسن بصري « معروف » استفاده نموده است! اين توسل به احاديث افراد مورد لعن ائمه براي اثبات مدعا، شيوه ي ناپسند ونادرستي است. (امام علي (ع) درباره ي حسن بصري فرمود: و برادرت ابليس بود، و تو را تصديق كرد ... )
- محققين كاركشته ي متعددي بر روي روايات آخرالزماني كار مي كنند كه تقريباً همگي آن ها بر انطباق قيام پرچم هاي خراسان بر ايراني ها تاكيد دارند. قطعاً اين محققين احاديث متعدد را در اين خصوص بررسي كرده و سپس نظر خود را اعلام كرده اند. اين حركت نامناسب محقق نامبرده كه بر خلاف اجماع بقيه ي محققين نيز است، جاي تامل دارد.
6 - در يكي از دو حديث موثقي كه در سطور بالا به آن ها اشاره شد، امام معصوم (ع) اشاره كرده اند كه پرچم هاي سياه خراسان زمينه ساز ظهورند. اگر نگاهي مجدد به احاديث كمتر موثق نيز پيرامون پرچم هاي سياه بيندازيم، مطالب بيشتري روشن خواهند شد:
حديث زير در منابع مختلف شيعه و اهل سنت آمده است، هر چند كه سلسله ي رجال آن به اندازه ي دو حديث قبلي محكم نيست:
» پرچمهاي سياهي از خراسان براي نبرد بيرون ميآيد كه هيچ چيز نميتواند جلوي آنها را بگيرد تا اينكه در (ايلياء) بيتالمقدس نصب ميشود «. ملاحم و فتن ابن طاووس صص 43 و 58، سنن ترمذي ج 3 ص 362، مسند احمد حنبل و ....
پرچم هاي سياه ذكر شده قطعاً مربوط به قيام ابومسلم خراساني و بني عباس نيست، بلكه مربوط به قيام سپاه خراسان در آخرالزمان است. زيرا پرچم بني عباس هدفشان دمشق بوده است نه بيت المقدس.
از سوي ديگر، قرآن كريم در سوره ي اسراء وعده ي نابودي ستمكاران بني اسراييل را به دست ياران حضرت مهدي (عج) در آخرالزمان داده است و روايات نيز تصريح كرده اند كه نابود كنندگان بني اسراييل در آخرالزمان ايرانيان (اهل قم) هستند:
از امام محمّدباقر(ع) دربارة این قوم رزمنده و پیكارجو كه بنیاسرائیل را سركوب میكند، پرسیدند:
امام فرمود: «به خدا قسم آنها اهل قم هستند.»
امام صادق(ع) نیز فرمودند: «سوگند به خدا آنها اهل قم هستند.»
بحار، ج 5، ص 16؛ ج 6، ص 216.
بنابراين با يك تحليل ساده مي توان فهميد كه پرچم هاي سياه آخرالزمان كه از خراسان به پا مي خيزند و مقصد آن ها بيت المقدس است، همان ياران حضرت مهدي (عج) مي باشند كه به رهبري ايشان قدس را فتح مي كنند و روايات نام ديگر اين ياران را اهل قم مي نامد. خوشبختانه برخلاف طالقان و خراسان كه نويسنده ي مذكور تلاش كرد تا آن ها را بر طالقان افغانستان و خراسان ماوراء النهر و شرق چين منطبق كند، شهر قم مختص ايران است و نمي توان به هيچ وجه آن را به خارج از ايران چسباند! بنابراين با نگاه به احاديث فراوان مربوط به قم نيز مي توان دريافت كه مقصود از احاديث مربوط به پرچم هاي سياه خراسان، قيام ايرانيان است نه چيز ديگر. بسيار جاي تاسف است كه نويسنده تلاش كرده تا با استفاده از احاديث ضعيف و آشفته، اهل قم را نيز زير سوال ببرد، به نحوي كه اين اهالي بايد توسط سيد حسني كشته شوند و براي تاكيد بر اين موضوع دست به دامان روياي صادقه نيز شده است!!!
7 – در مورد شعيب بن صالح، هيچ روايتي كه سند قطعي و 100 درصد داشته باشد، در دسترس نيست، ولي تعداد زيادي از احاديث با درجه ي قوت سند بين ضعيف و قوي به وي اشاره مي كنند كه به همين دليل مي توان تا حدود زيادي به وجود اين فرد در آخرالزمان معتقد بود، اما قطعيت وجود شعيب و تحركات وي همانند خراساني، يماني و سفياني نيست، چرا كه سه شخصيت اخير حداقل يك يا دو حديث قطعاً صحيح دارند. به هر حال برخي از محققين مثل آقاي كوراني نقشي قوي و موثر براي وي قايلند و برخي ديگر مثل محمد فقيه نقشي براي وي در احاديث قايل نيستند كه اين اختلاف نيز به همان دليل عدم وجود سند قطعي درباره ي شعيب مي باشد. اين حقير نيز معتقدم بنابر وجود احاديث متعدد و البته ذكر نام وي در كنار خراساني، به احتمال بسيار زياد اين فرد در آخرالزمان نقش مهمي در تحركات سپاه خير باز ي خواهد كرد، اما اين نقش همچون خراساني قطعي نيست. در مورد شعيب بايد گفت كه برخلاف ادعاي محقق مذكور، اكثر روايات او را اهل ري مي دانند و تنها تعداد كمي از روايات او را اهل سمرقند مي دانند، حال آن كه محقق نامبرده در كتاب خود با اعتماد به نفس بسيار وي را سمرقندي ناميده است!!!
اما سواي بحث روايات، متاسفانه نحوه ي نگارش مطالب توسط محقق مذكور، نشان از اوج بي بصيرتي وي و يا نشناختن وضعيت منطقه جهان دارد. زيرا او حتي نتوانسته وزنه و معادلات سياسي بين المللي و نقش شيعيان ايران و لبنان را در اين بين بشناسد. در حالي كه مسلمانان سين كيانگ هنوز درباره ي اهل بيت (ع) شناخت مناسبي ندارند، محقق مذكور آن ها را برپا كننده ي يكي از مهمترين قيام هاي زمينه ساز ظهور مي شمارد و از همه جالب تر اين كه ايران اسلامي را كه هزاران شهيد تقديم اسلام كرده را رودرروي سيد خراساني يار امام زمان (عج) قرار مي دهد و شهر مقدس قم را كه مطابق روايات، در زمان غيبت، تمام كننده ي حجت خدا بر مردم مي گردد، به عنوان دشمن خراساني معرفي مي نمايد!!!
ان شاء الله گذر زمان همه چيز را مشخص خواهد كرد.
خادم الامام عج
داستان تخيلي یک اردنی سنی
همانا رسول خدا صلی الله علیه واله و سلم ما را بشارت داده به خلافت هاشمیان در آاخر الزمان و فتح قدس و این امر به دست عبدالله است که به صفات زیر موصوف است
* امیر
* قائم
* ملک
* مهدی ( مهدی به معنای هدایت شده است و لقب دو خلیفه هاشمی است که یکی عبدالله و دیگری محمد بن عبدالله است و او آخرین مهدی است ومراد از آخرین مهدی ، مهدی موعود است)
کارهای عبدالله در زمان خلافت :
• بین او و اتحادیه اروپا آتش بس ( آتش بس سوم) برقرار می شود بری جنگ با دشمن مشترک
• با یهود م یجنگد و بر آنان پیروز می شود و آنها را به دخول به اسلام دعوت می کند و هزاران نفر یهودی به دست او مسلمان می شوند .
• مسجد الاقصی را بازسازی می کند و بیت المقدس را آباد می سازد
• شبه جزیره عربی به دست او فتح می شود و حکومت مکه و مدینه به خاندان هاشمی بازمی گردد
• بلاد فارس و روم را هم فتح می کند
• با فارس ( ایران) می جنگد و بر آنان پیروز می شود و یکی از افراد خانواده خود را به پادشاهی ایران برمی گزیند و از بلاد خراسان تا شام و تا مغرب ( مغرب اسلامی ) و شبه جزیره عربی تحت حکومت خاندان هاشمی قرار خواهند گرفت
• بین او و روم ( امریکا و اروپا) آتش بس و آرام سازی برقرار می شود و به سبب ان اسلام منتشر می گردد
• مال بسیاری بدست می آورد و آن را نمی شمارد ( بی حساب خرج می کند و می بخشد)
• فتنه احلاس در زمان او واقع می شود و در زمان مرگ او پایان می یابد
***
پس از عبدالله یکی از فرزندانش که لقب او در کتب اهل سنت جابر است به خلافت می رسد و صفات او عبارتند از:
• فتح شبه جزیره به دست او تکمیل می شود
• مردی ضعیف و سست تصمیم است و کارها بدست او اصلاح نمی شود
• فتنه سراء در زمان او واقع می شود
• مردی از ایران علیه او خروج می کند و دو نفر ( خراسانی و یمانی ) برای یاری او قیام خواهند کرد
• نفراول ( خراسانی )هاشمی سفاح است و او پسر عموی جابر است و با مجاهدان افغانی ( صاحبان پرچمهای سیاه) قیام می کند ( نکته در این مرحله ایران و شرق اسلامی به دست عبدالله دوم فتح شده و پسر عموی جابر با برادر زاده عبدالله بر این دیار حکومت می کند )
• نفر دوم ( یمانی ) هاشمی منصور است که از یمن برای یاری جابر قیام می کند و شاید از حوثیین باشد که در یمن مبارزه می کنند و هر سه اینها یعنی جابر و خراسانی ( سفاح) و یمانی ( منصور) پس از جنگهای عظیم بر ایرانی ( کسی که از ایران علیه جابر قیام کرده ) پیروز می شوند و پس از تکمیل فتح بلاد فارس خلافت هاشمیان در این منطقه مستقر می شود.
• سپس مردی از دمشق خروج می کند که به او سفیانی می گویند و جابر را به قتل می رساند ( نام سفیانی عبدالله است و ادعا می کند فردی از خاندان هاشمی است )
• سپس فتنه دهیماء واقع می شود
• در شرق و غرب زمین خسف روی می دهد
• دو صخره عظیم ( شهاب سنگ ) از آسمان فرو می افتد یکی در آمریکا و دیگری در شرق
• آسمان را دود فرا می گیرد و دولت امریکا فرو می پاشد
• نهر فرات کوهی از طلا را آشکار می سازد و اطراف بسیاری بر سر آن وارد جنگ می شوند ( قرقیسیا) . در این نبرد طرف اول منصور یمانی و سفاح خراسانی و فرزندان عبدالله هاشمی هستند و از جمله فرزند او محمد ( محمد در روایات اهل سنت مهدی موعود است) و طرف دوم در این جنگ سفیانی دوم و سوم و ترکها و اصهب اموی و ابقع مصری است در ابتدا سفاح خراسانی و منصور یمانی پیروز می شوند ولی سفاح خراسانی در این جنک می میرد . سپس منصور شکست می خورد و به همراه محمد ( محمد بن عبدالله " مهدی موعود" از جرش اردن که مقر خلافت هاشمی است) به خراسان (افغانستان ) می گریزند و در آنجا دولت هاشمی را برای بار دوم بر پا می کنند و محمد بن عبدالله هاشمی امیر خراسان خواهد شد.
• جنگ شدیدی در مکان کوه طلا بین فارسها و ترک و روم ( امریکاو اروپا) و افغان و هاشمیان و باقی کسانی از اولاد هاشمی که در این جنگ هستند روی می دهد و سفیانی در این جنگ انها را شکست می دهد و بر طلا دست می یابد و طلاها را با روم تقسیم می کند و با انها مصالحه میکند و بین انها صلح برقرار می شود و سپس سفیانی با اتحادیه اروپا اخرین آتش بس را برقرار می کند تا با کمک آنها به جنک محمد هاشمی ( مهدی ) برود.
• امیر محمد هاشمی بعد از جنگهای خونین با سپاه سفیانی شکست میخورد و سفیانی در خراسان پیروز می شود و بین سفیانی و روم بر سر توزیع غنائم جنگی اختلاف می افتد رومیان می گویند ما با صلیب در این جنگ پیروز شدیم و سفیانی می گوید ما با الله در این جنگ پیروز شدیم .
• سپس گروهی از مسلمانان مسیحیان لبنان را قتل عام می کنند و باقی مسیحیان از لبنان فرار میکنند و بخاطر این موضوع اروپاییان به مسلمانان خیانت می کنند و پیمان شکنی می کنند
• محمد ( مهدی) و یمانی پس از شکست از سفیانی و روم ، از خراسان به مدینه فرار می کنند و سپس سفیانی سپاهی را برای دستگیری محمد ( مهدی) و منصور ( یمانی) به سوی مدینه گسیل میکند و سپاه او مدینه منوره را تخریب و ویران می سازند. محمد ( مهدی ) و منصور ( یمانی) به سوی مکه فرار می کنند و سپاه سفیانی در تعقیب آنها در بیدا خسف می شود.
• از شام گروه " ابدال" قیام میکنند ( اینها گروهی از ارتش اسرائیلی هستند ه به دست ابوالمهدی عبدالله هاشمی فاتح قدس مسلمان شده اند)
• از عراق نیز " عصائب الحق" خروج می کنند که اینها مابقی پرچمهای دوازده گانه ای هستند که برای یاری هاشمیان خروج کرده اند .
• گروهی از مجاهدین یمن هم خروج می کنند
• سفیانی دوم پس از خسف سپاه اول خود در بیدا، سپاه دوم را به سوی مکه ارسال می کند و سفیانی دوم می میرد و سفیانی سوم با محمد (مهدی ) در مکه بیعت می کند
• روم ( امریکا و اروپا) وارد فلسطین می شوند و بیت المقدس را ویران می سازند و سفیانی سوم به سوی مدینه فرار می کند و سپاه روم نیز او را محاصره میکنند تا اینکه به جبل سلع می رسند .
• جنگ بین محمد هاشمی و یارانش از یک سو و سپاه سفیانی از سوی دیگر در میگیرد و سفیانی شکست می خورد و با محمد بن عبدالله هاشمی به عنوان خلیفه بیعت می کند . سپس محمد ( مهدی) و منصور (یمانی ) پس از بازگرداندن خلافت هاشمی به مکه ، به سوی مدینه می روند در این زمان روم با سپاه سفیانی سوم مدینه را محاصره نموده است.
• اهل مدینه با محمد بن عبدالله هاشمی بیعت میکنند و او را خلیفه می خوانند و مسلمانان در مدینه تجمع میکنند و باقی مسلمانان بین مدینه و یمن جمع می شوند و همراه با محمد بن عبدالله با روم نبرد میکنند و آنها را تا دمشق عقب می رانند و در دمشق جنگی عظیم رخ می دهد .
• سفیانی اموی سپس از بیعت خود با محمد بن عبدالله خارج می شود و خیانت میکند و خلیفه او را به قتل می رساند .
• محمد بن عبدالله ( مهدی ) روم را فتح می کند و پس از سه سال خورشید از مغرب خود طلوع می کند و دجال خروج میکند و دابه الارض هم خروج میکند و یهود برای آخرین بار بر قدس مسلط می شوند با کمک دجال و سپس عیسی بن مریم نزول میکند و مسلمانان با یهود وارد جنگ می شوند و در این هنگام درخت و سنگ به مسلمانان کمک می کنند و می گویند ای مسلمان در اینجا یک یهودی پنهان شده بیا او را به قتل برسان و سپس دجال به دست عیسی بن مریم کشته می شود.
خلاصه روایات دلالت دارد بر قیام سه خلیفه هاشمی و آنها عبارتند از :
1- عبدالله ( و او پدر مهدی محمد است ) و شاهی است که خدا او را برای جنگ با یهود و بازسازی مسجد الاقصی و احیای هلافت هاشمی هدایت نموده است .
2- جابر بن عبدالله که یکی از فرزندان پسر عبدالله است ( و منصور یمانی و سفاح خراسانی و هاشمیان بلاد مغرب عربی او را یاری میکنند )
3- محمد بن عبدالله ملقب به مهدی برادر کوچکتر جابر است
اینها از نسل حسن بن علی ابن ابیطالب هستند و از نسل حسین نیستند و مدت حکومت انها جمعا می شود :
1- عبد الله المهدی 40 سال
2- جابر 18 سال و بعد از مرگ او سفیانی دوم و سوم سه سال حکومت می کنند
3- محمد ملقب به مهدی ( آخرین مهدی و مهدی موعود ) 7 سال مجموع حکومت اینها 70 سال استهنگامی که نص روایات را با واقعیت تطبیق بدهیم می بینیم که شخصی که در روایات به نام عبدالله از او یاد شده همان عبدالله دوم شاه اردن است :
• هاشمی و از نسل حسن بن علی بن ابیطالب است
• بر اردن حکومت می کند و اردن سرزمینی است که در شرق نهر اردن واقع است
• هنگامی که به حکومت می رسد حدود 40 سال سن دارد و این صفت تنها در عبدالله هاشمی دیده شده است و بر اساس رویات 40 سال حکومت می کند
• هیچ خاندان هاشمی حاکم در منطقه شام به این نام و در زمان حکومت یهود در اسرائیل دیده نمی شود
• بر اساس روایات عده زیادی از یهودیان به دست او مسلمان می شوند و این عده زیاد از یهودیان تنها در زمان دولت اسرائیل در یک جا جمع شده اند
• در روایات است که او مسجد الاقصی را بازسازی میکند پس از آنکه به دست یهود تخریب می شود و می بینیم که به تخریب مسجد الاقصی نزدیک شده ایم
• در روایات این مرد نظامی است و قوی بنیه است و اعمال نیک انجام می دهد و همه این صفات در عبدالله جمع شده و تنها دو امر باقی مانده که تاکنون محقق نشده است.
• باید با یهود بجنگد و این امر مرتبط به ویران ساختن و تخریب مسجد الاقصی به دست یهود است و اگر این واقعه رخ بدهد آن وقت مردم اردن و فلسطین نیروهای جهادی حماس و مقاومت لبنان و عراق و مقاومت اسلامی در افغانستان و شیشان ( چچن) و مقاومت یمن ( حوثی های شریف) و گروههای جهادی در سرزمین شام همه با هم برای نبرد با یهود متحد شده و در زیر پرچم عبدالله هاشمی قرار خواهند گرفت و از او حمایت گسترده ای را در هنگام اعلان جهاد ضد اسرائیل خواهند کرد.
• عبدالله هاشمی باید فرزندی بدنیا بیاورد و نام او را ( محمد) بگذارد و او مهدی است و این امر ممکن است در زمان حکومت 40 ساله او اتفاق بیفتد . عبدالله در 80 سالگی می میرد و 30 سال فرصت دارد که فرزندی بیاورد و نام او را محمد بگذارد و محمد در اواخر حکومت او قبل از سیطره بر مسجد الاقصی متولد می شود.
• همانا بشارتهای خیر در حال آشکار شدن است و از جمله پیروزی حماس در غزه و شیخ حسن نصرالله درلبنان است و اسرائیل جهان عرب را وارد جنگ با ایران و هم پیمانانش می سازد
• اتحادیه اروپا وارد همراه با روسیه وارد جنگ با چین و هم پیمانانش خواهند شد
• از شما می خواهیم صدای خود را برای یاری عبدالله و تبین وجوب همراهی با او و ایستادن در کنار او بلند نمایید
در روایت است که میگوید هنوز گروهی از امت من حق را آشکار میکنند و برای حق نبرد میکنند و اینها در بیت المقدس ( قدس) و اطراف آن ( عمان و پیرامون آن یعنی دمشق و شام ) هستند
اما نتایج این روایات اهل سنت و سید خراسانی چینی و افغانی !
1- محمد بن عبدالله بن انطوانیت گاردنر انگلیسی همان مهدی موعود است که البته هنوز متولد نشده و بعد از فتح قدس به دست عبدالله دوم در قدس، متولد می شود(!)
2- رویای نبرد با ایرانیان و شیعیان و خطاب بی ادبانه شیعیان به عنوان فرس رافضی مجوسی صفوی نشان از حقد و کینه اینها نسبت به شیعیان دارد و رویای غلبه بر ایران و شیعیان و بدست گرفتن حکومت همه منطقه عربی و اسلامی تا شمال افریقا و تا اقصی نقاط شرق ، عقده ای است که از زمان رانده شدن شریف حسین از مکه در دل خاندان هاشمی باقی مانده و تا این حق خود را از ال سعود و ایرانیان و عراقی ها نگیرند زمین نخواهند نشست . این خاندان حکومت بر همه خاورمیانه را ملک حقه خود می داند و اصرار او بر هاشمی بودن و اصل و نسبش به خاندان پیامبر (ص) برای این نقشه یعنی احیای خلافت اسلامی هاشمی در سراسر خاورمیانه است
3- به نقش بارز و برجسته افغانستان و طالبان در این روایات دقت کنید می بینید که اینها از سالها قبل بر طبق احادیث اهل سنت تربیت و پروش یافته اند تا در وقت موعود به رویای خاورمیانه بزرگ صهیونیستها و کمک به آخرین فتنه اسلام که همان خروج سفیانی است کمک نمایند. جنگجویان با پرچم سیاه در افغانستان از عناصر اصلی قیام سفیانی هستند که در این روایات بر آنها تاکید شده و بی دلیل نیست که در این چند روز اخیر سرو کله صهیونیستها از لباس تنکابنی نامی بیرون امده و سعی در معرفی کردن طالبان افغانستان به عنوان سید خراسانی دارد!!!
4- هدف اصلی روایات بافته شده توسط صهیونیستها که در بالا ذکر شد این است که ایرانیان و نقش انها را منفی نشان داده و بگویند که در هنگام ظهور مهدی با شیعیان می جنگد . هدف جابجا کردن حق و باطل و زمینه چینی برای فتنه سفیانی و طرح تشکیل خاورمیانه بزرگ در زیر پوشش خلافت اسلامی هاشمی به دست خاندان هاشمی منتسب به اهل بیت است .( امریکا و اسرائیل و غرب می دانند که نمی توانند مستقیما خاورمیانه و منابع ان را ببلعند و بر منطقه تسلط یابند لذا باید شخصیتی را به عنوان منجی طراحی کنند که قابل قبول باشد) در این بین تنها مزاحمان این طرح شیعیان و ایرانیان هستند که فریب این فتنه را نمی خورند و لذا اولین جنگ باید با ایران باشد تا این مانع از سر راه برداشته شود.
5- در این روایات آتش بس طولانی مدت با روم و امریکا به بهانه خدمت به اسلام و مسلمین و دو دستی تقدیم کردن نفت و گاز خاورمیانه برای ضمانت عدم حمله به مسلمانان !!! و در نتیجه رشد و شکوفایی آنان !!! به دقت و ظرافت گنجانده شده . خیلی جالب است که مهدی موعود اهل سنت هم از امریکا و اروپا و اسرائیل می ترسد و در مقابل انها دست به سینه ایستاده است !
6- حالا شما خودتان حدس بزنید جناب تنکابنی در کدام زمین در حال بازی است؟ آیا تحقیقات ایشان بر مبنای پیروی از ولایت و امامت است یا پیروی از برادران صهیونیست و وهابی؟
فتنه فلسطین یا تخریب مسجد الاقصی بدست یهود در راستای تثبیت خلافت هاشمی اردنی بر سرزمینهای اسلامی از شرق تا غرب است
این همان فتنه ای است که امام خامنه ای در ابتدای سال جاری به آن اشاره کردند و لذا باید بسیار مراقب اوضاع باشیم .
این فتنه بسیاری را درگیر خواهد کرد و عده کمی از ان جان سالم بدر خواهند برد و گوش به فرمان ولی فقیه باشیم و در فتنه های اخر الزمان و سفیانی گرفتار نشویم .
اردن سالهاست که متولی ابادانی مسجد الاقصی است و همواره در برابر طرحها و نقشه های صهیونیست ها در یهودی سازی قدس و تخریب مسجد الاقصی از قسمتهای زیرین آن سکوت کرده . اگر کسی واقعا مدافع مسجد الاقصی باشد آیااین همه سال تا تخریب کامل آن صبر خواهد کرد؟؟؟
منطقی نیست مگر انکه توطئه ای در راه باشد که تخریب مسجد الاقصی یکی از زمینه های آغاز ان است....
سخنی را جناب شفیعی فرمودند بدین مضمون که تحلیل وقایع سیاسی روز بدون در نظر گرفتن روایات اخر الزمان بی فایده است. این گفته را باید با طلا نوشت و بر سر در اینترنت نصب کرد .
با تشكر از وبلاگ آخرالزمان و ظهور مهدی موعود عج و استاد خادم الامام (عج)
اهداف وبلاگ: