حوادث �جغرافیای ظهور�، قطعه‌های مختلف �پازل واحد�

 

در مباحث مهدویت، باید به نکته بسیار مهمی توجه کرد و آن اینکه: حوادث متتهی به نشانه‌های حتمی ظهور در مثلث �کوفه، مکه، قدس�، قطعه‌های مختلف یک �پازل واحد�، محسوب می شوند و جدا از هم، نباید بررسی شوند و اگر مستقل از یکدیگر بررسی شوند، نتایج واقعی و مطلوب حاصل نخواهد شد؛ همان مشکلی که برخی از نویسندگان با تحلیل صرفا �تاریخی� در بررسی مباحث مهدوی بدان گرفتار شده‌اند. زیرا اگر به بررسی تنها یک نشانه ظهور بسنده کنیم، ممکن است به این نتیجه دست یابیم که این نشانه در گذشته و تاریخ، واقع شده و یا ممکن است شبیه آن در آینده به طور متعدد، تکرار شود. اما اگر مجموعه علامت‌ها و نشانه‌ها را به عنوان قطعه‌های مختلف پازل واحد توجه کنیم، به نتیجه‌ای واقعی‏تر دست خواهیم یافت.

 

فتنه شام (سوریه) قبل ظهور

 

و از جمله آن �فتنه منطقه شام� قبل از ظهور و تاثیر آن بر امنیت کشورهای شیعی می‏باشد. تبیین احتمالات مختلف در فتنه شام از آن جهت ضرورت دارد که به عنوان حادثه منحصربفرد، خود نشان از حوادثی بسیار مهم در ابعاد منطقه‌ای و جهانی دارد که موجب به حکومت رسیدن حاکم موقت[9] دمشق و حاکی از به قدرت رسیدن شخصیت مخالف حکومت‌های شیعی ایران و عراق در آستانه ظهور دارد و تاثیر منفی بر امنیت مناطق شیعی در خاورمیانه از جمله امنیت مراکز مقدسه شیعی دارد.

 

اما نکته مهم اینکه: هرگاه احادیث �فتنه شام�[10] به تنهایی و منفصل از سایر وقایع مرتبط با ظهور بررسی شود، ممکن است فورا استنباط شود که این حوادث در گذشته نیز واقع شده است؛ اما اگر با مجموع رخدادهای دیگر -که در تراث مهدوی ذکر شده است- در قالب قطعه‌های مختلف �پازل واحد� بررسی شود، آنگاه نتیجه فرق خواهد کرد.

 

توضیح بیشتر اینکه: در شطرنج پیچیده فتنه �طولانی� شام[11] قبل از ظهور، قدرت های منطقه‌ای و بین‌المللی اعم از عرب و عجم[12]، ترک‌ها[13]، رومی‏ها[14] و یهود[15] در آن دخیل هستند و حاکی از تضاد منافع و تنازع بلوک شرق و غرب در حوادث فتنه �طولانی� شام دارد.

 

بازیگران داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی فتنه شام

 

در فتنه شام قبل از ظهور، سلسله حوادثی[16] طبق احادیث معتبر[17] رخ می‌دهد از جمله:اختلاف رمحان (اختلاف دو جبهه نظامی)، و سرانجام رجفۀ (جنگ و قتل) در منطقه شام رخ خواهد داد[18] و در ادامه ورود رایات الصفر (دخالت نظامی پرچم‌های زرد رنگ) در صحنه تحولات میدانی فتنه شام، و سپس خسف (فرو رفتن زمین) در محور جابیه- حرستا دمشق در کشور سوریه[19]، سپس اعلام خودمختاری �مارقۀ الشام� و متعاقب آن حمله �اخوان الترک� به شرق سوریه -در غیاب قدرت‌های غربی که قبل از آن دچار �هرج و مرج� شدند- و بعد تسلط سفیانی -اولین نشانه حتمی ظهور- بر دمشق و سایر مناطق الکورالخمس.[20]

 

محدوده اختلاف رمحان و جنگ بین حکومت و معارضین در فتنه شام با تعیین کلیدواژه‌هایی همچون: �دمشق�[21] پایتخت سوریه، �حمص� در جنوب سوریه و �حلب� در شمال سوریه[22]، �وادی یابس، درعا�[23] در جنوب سوریه، �قرقیسیاء�[24] (دیرالزور) در شرق سوریه، به روشنی نشان می‏دهد که فتنه شام قبل ظهور بیشتر بر کشور سوریه، متمرکز شده است.

 

تمرکز فتنه شام قبل ظهور بر سوریه

 

آنگاه سفیانی با ورود از منطقه �وادی یابس� در جنوب غربی سوریه (منطقه حوران واقع در درعا در مرز اردن و سوریه)[25] و بعد از غلبه بر جریان اصهب (حاکمیت)[26] و جریان ابقع (معارضین)[27] در فتنه طولانی شام که پیش از او بر سر قدرت و حکومت، منازعه و جنگ داشته‌اند[28] و تسلط بر سوریه[29] به عنوان آخرین حربه یهود[30] و همپیمان غربی‌ها[31]، در واقع تنفس مصنوعی به منظور جلوگیری از فروپاشی اسرائیل و رژیم صهیونیستی خواهد بود

 

سفیانی، مورد حمایت غربی‌ها

 

و البته سفیانی[32] -به عنوان اولین نشانه حتمی[33] -نیز بیش از 15 ماه بر منطقه شام (کمتر از دو سال) حکومت نخواهد کرد[34] و بعد از حمله به عراق[35]، در آخرین روزهای منتهی به ظهور و قیام امام عصر و در جهت حمایت از همپیمانان خویش (حکومت آل فلان) به عربستان نیز لشکرکشی نظامی خواهد داشت.[36]

 

ایران قبل ظهور

 

در باورداشت مهدویت، ظهور امری تصادفی، تلقی نمی‌شود؛ بلکه واقعه‌ای است که با  تمهیدات زمینه‌سازان (ممهدون) شکل می‌گیرد[37] از اینرو در منابع فریقین، قیام‏‌های حق قبل از ظهور (رجل من اهل قم، خراسانی و یمانی) معرفی شده و اوصاف �زمینه‏سازان ظهور� در احادیث فریقین شیعه و اهل سنت نیز ذکر شده است.[38]

 

و از جمله: تشکیل حکومت زمینه‌ساز در ایران به رهبری مردی از قم (رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ)، پرچم هدایت وی و مشروعیت قیام (يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ)، خصوصیات یاران وی و صلابت و استواری آنان در پیشبرد اهداف انقلاب (يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ)، ایستادگی در برابر فتنه‌ها و طوفان‌های سخت (لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ) و خسته نشدن از جنگ (وَ لَايَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ) و سرنوشت انقلاب ایران (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ) به روشنی سخن به میان آمده است.[39]

 

انقلاب ایران قبل ظهور

 

همچنین در گزارش معتبر[40] الغیبۀ نعمانی[41]، از مهم‌ترین مراحل قیام ایرانیان قبل از ظهور نیز سخن به میان آمده است که دو مرحله حق خویش را از دشمنان طلب می‌کنند (يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ) اما وقتی خواسته آنان برآورده نمی‌شود (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ) این‌بار از راه قدرت‌ نظامی، حق خویش را از دشمن طلب می‌کنند (وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ) آنگاه دشمن مجبور به پذیرش مطالبات حق ایرانیان خواهد شد (فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) اما ایرانیان آماده رویارویی نظامی شده و جنگ با دشمن رخ خواهد داد (يَقُومُوا ... قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء) و سرانجام انقلاب ایران به طلوع فجر حکومت جهانی مهدوی متصل خواهد شد (وَ لايَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ)[42] که عبارۀ اخری تعبیر قرآنی �وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين� در سرنوشت انقلاب �قیام مردی از قم� است که ذکر گردید.

 

و با توجه به عبارت �قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء�، وصول به مقام شهید و شهادت در عصر غیبت، باید با اجازه نائب عام امام عصر باشد. از اینرو احتمال دارد رهبر ایرانیان، مرجع و نائب عام نیز است که اذن جهاد و جنگ توسط وی صادر می‏شود کما اینکه احتمال دارد قاطبه مرجعیت شیعه به عنوان نائبان امام عصر، اذن جهاد و قتال با دشمن و جبهه سفیانی را صادر نمایند.

 

و سرانجام با رهبری �خراسانی و یمانی� به عنوان پرچم‌های هدایت در تقابل با جبهه �سفیانی� در جغرافیای ظهور، این مواجهه نظامی بین جبهه حق و باطل در �کشور عراق� به اوج خواهد رسید:[43]

خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ وَ الْيَمَانِيِّ وَ الْخُرَاسَانِيِّ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ[44]؛ السُّفْیانِی‏ ... یبْعَثُ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً إِلَى الْكُوفَة[45]؛ فَبَینَمَا هُمْ عَلَى ذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی‏.[46]

عراق قبل ظهور

 

 و اما سناریوی که برای آینده عراق قبل از ظهور، متصور است: عراق �واحد� اما �ضعیف�[47] که هرچند �حکومت� در اختیار شیعیان است اما خود نیز دچار �اختلاف و تشتت� هستند[48] و به دلیل �نفوذ� جریان مخالف (صاحب البرقع)[49] و ضعف حکومت مرکزی در اثر �اختلاف و فتنه در عراق�[50] بویژه فتنه در �مناطق شیعی� عراق (فتنه شیصبانی)[51] آنگاه با سوءاستفاده از خلاء حکومت مرکزی، �سیاسیون و نظامیان اهل سنت� عراق در بخش‌هایی از �مناطق سنی‌نشین� ایده تجزیه عراق را دنبال خواهند کرد

 

تجزیه عراق به سه اقلیم

 

و بر مناطقی همچون موصل و تکریت نیز مسلط خواهند شد (فتنه عوف سلمی)[52] و زمینه برای حمله نظامی لشکر متخاصم خارجی- لشکر سفیانی که مورد حمایت ائتلاف مثلث �عربی، غربی و عبری� است- تا عمق خاک عراق و مناطق شیعی فراهم خواهد شد.[53]

 

 آنگاه با تهدید اماکن و مراکز مقدسه شیعی توسط لشکر متخاصم خارجی، امنیت و ژئوپلتیک شیعه به خطر افتاده، از اینرو، سرانجام زمینه‌سازان ظهور برای دفع خطر دشمن متجاوز که تا نزدیکی مرزهای ایران نیز پیشروی نظامی داشته، وارد عراق خواهند شد و جنگ شدیدی رخ می‌دهد[54] و لشکر نظامی ایران[55] با همکاری محور مقاومت شیعی[56] (به رهبری خراسانی و یمانی)، دشمن متجاوز را در عراق شکست خواهد داد.[57]

 

بنابراین حکومت ضعیف شیعی در عراق که در برابر تهاجم نظامی، تاب مقاومت نداشته و شهرهای شیعی عراق، صحنه تاخت‌وتاز لشکر سفیانی موردحمایت غربی‌ها قرار خواهد گرفت اما بعد از حمله لشکر متخاصم خارجی به عراق[58] -توسط لشکر سفیانی که موردحمایت مثلث �روم، یهود و خاندان آل فلان حاکم بر عربستان� است- و قتل و کشتار شیعیان در نجف[59] و کوفه[60]، آنگاه لشکر نظامی یمانی و خراسانی در هدفی مشترک[61] همزمان[62] با سفیانی نیز به سمت کوفه پیشروی می‏کنند[63]؛ آنگاه یمانی و خراسانی با سفیانی -که مشغول قتل و کشتار شیعیان است[64]- درگیر جنگ خواهند شد[65] و شکست را بر نماینده مثلث �غربی، عبری، عربی� تحمیل خواهند کرد.[66]

 

لازم به ذکر است لشکر سفیانی[67] - به عنوان دشمن اصلی امام عصر- نماینده رومی‌ها و غربی‌ها (السُّفْيَانِيُّ مِنْ بِلَادِ الرُّومِ فِي عُنُقِهِ صَلِيبٌ)[68] و حامی رژیم اسرائیل (إِنْ عُدْتُمْ الیهود بِالسُّفْيَانِيِّ عُدْنَا بِالْقَائِمِ)[69] و نیز هم‌پیمان حاکمان مکه و مدینه در عربستان (آلِ بَنِي فُلَان‏)[70]، در جبهه مقابل ایرانیان زمینه‌ساز و محور مقاومت شیعی قرار دارد.

 

مارقة الشام و اخوان الترک

 

البته قبل از به قدرت رسیدن نماینده غربی‌ها (سفیانی) بر حکومت سوریه و قبل از حمله نماینده غربی‌ها به عراق، منطقه شاهد اقدامات تخریبی گروه‌های تکفیری �پرچم‌های سیاه� و همچنین تحرکات �مارقة الشام� (جدایی‌طلبان منطقه شام) و متعاقب آن حمله �اخوان الترک� به شرق سوریه است که فضای پُرالتهاب غرب آسیا را طوفانی ترسیم می‌کند.

 

اهل‌سنت تکفیری در عراق و سوریه

 

توضیح اینکه: در کتب معتبر آینده‌پژوهی مهدوی از وجود �اهل‌سنت تکفیری� در منطقه شام قبل ظهور به رهبری شخصی سنگدل و از خاندانى بى‏اصل و نسب كه نیروهای تحت امر او، داراى موهاى بلند و لباس سياه و صاحبان پرچمهاى سياه هستند، سخن به میان آمده است که هر شخصی با ايشان دشمنى ورزد، بى‏قانون و بی‌ملاحظه، بویژه اعراب ساکن مناطق فرات را در شهرهای خودشان به قتل می‌رساند:

عَبْداً عَنِيفاً خَامِلًا أَصْلُه ‏أَصْحَابُهُ الطَّوِيلَةُ شُعُورُهُمْ أَصْحَابُ السِّبَالِ سُودٌ ثِيَابُهُمْ أَصْحَابُ رَايَاتٍ سُودٍ وَيْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُمْ يَقْتُلُونَهُمْ هَرْجاً وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ إِلَى أَفْعَالِهِمْ وَ مَا يَلْقَى الْفُجَّارُ مِنْهُمْ وَ الْأَعْرَابُ الْجُفَاةُ يُسَلِّطُهُمُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ بِلَا رَحْمَةٍ فَيَقْتُلُونَهُمْ هَرْجاً عَلَى مَدِينَتِهِمْ بِشَاطِئِ الْفُرَاتِ الْبَرِّيَّةِ وَ الْبَحْرِيَّة.[71]

البته قبل از حمله لشکر نظامی سفیانی مورد حمایت غربی‌ها به عراق، مطالبه تجزیه‌طلبانه در جغرافیای کشورهای �هلال شیعی� نیز وارد فاز جدی شده است که داعیه �مارقۀ الشام� شاهدی بر این امر خواهد بود؛

 

در واقع نقشه محور �غربی، عبری، عربی� چنین است: با قطع محور مواصلاتی زمینه‌سازان ظهور از �کربلا تا قدس� از حرکت جبهه حق برای آزادی فلسطین ممانعت شود؛ زیرا در اینصورت، مرزهای غرب عراق و شرق سوریه کاملا در اختیار دشمنان قرار خواهد گرفت.

 

راه قدس از کربلا می‌گذرد

 

واقعه �مارقة الشام� نشان از این دارد در اواخر جنگ داخلی سوریه، اقدامات و فعالیت‌های ساکنان ناحیه هم‏مرز با ترک‌ها شدت خواهد گرفت و �جدایی‌طلبان شام� در شرق سوریه آرزوی خودمختاری از حکومت مرکزی را دارند:

مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِیةِ التُّرْك.[72]

البته با تفسیر مفردات این بخش از حدیث، معنای آن واضح‌تر نیز خواهد شد:

المارقة: الخارجین؛[73] المروق عن الشیء: الخروج منه؛[74] مَرَقَ السَّهْمُ مِن‏ الرَّمِیة: وقتی تیر از کمان خارج می‏شود، به گونه‌ای که دیگر به آن تعلق ندارد را گویند؛[75] الناحیة: الجانب[76] و الجهة؛[77] مِن ناحیه الترک: ای مِن جهة الترک. مارقة تمرق مِن جهة الترک = خروج مارقة از سمت ترک‌ها.

بنابراین عبارت �مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِیةِ التُّرْك� یعنی ساکنان ناحیه هم‏مرز با ترک‌ها در منطقه شام خروج خواهند کرد هم‌چون جدا شدن تیر از کمان (مَرَقَ السَّهْمُ من الرَّمِیة) که گویا دیگر به آن تعلق ندارد. و اگر عصر، عصر ظهور باشد، بر آرزوی کُردهای سوریه شباهت دارد.

 

مارقة الشام، نقشه آمریکا برای قطع محور مواصلاتی مقاومت شیعی

 

اما جدایی‌طلبان (مارقة الشام) با حمله نظامی گسترده �اخوان الترک� به شرق سوریه مواجه خواهند شد:

سَیقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْكِ حَتَّى ینْزِلُوا الْجَزِیرَة.

آن‌چه نیاز به توضیح است، تفسیر کلمه "ارض الجزیرة"، است؛ هرگاه �جزیرة� بدون اضافه شدن واژه عرب استعمال شود، مراد مناطق مابین دجله و فرات می‏باشد:

الجزیرة: و هی التی بین دجلة و الفرات.[78]

و بدون ذکر قرینه، هیچ اشاره‌ای به جزیرة العرب ندارد:

إذا أطلقت الجَزِیرَةُ فی الحدیث و لم تضف إلى العرب فإنّما یراد بها ما بین دجلة و الفرات.[79]

در کتب تاریخی و حدیثی نیز مناطق غرب عراق و شرق سوریه بین دجله و فرات را جزیرة گویند:

بَعَثَ عَلِیّ، الْأَشْتَرَ عَلَى الْمَوْصِلِ .. وَ سِنْجَارَ ... وَ مَا غَلَبَ عَلَیهِ مِنْ تِلْكَ الْأَرَضِینَ مِنْ أَرْضِ الْجَزِیرَةِ وَ بَعَثَ مُعَاوِیةُ بْنُ أَبِی سُفْیانَ الضَّحَّاكَ بْنَ قَیسٍ عَلَى مَا فِی سُلْطَانِهِ مِنْ أَرْضِ الْجَزِیرَةِ وَ كَانَ فِی یدَیهِ حَرَّانُ وَ الرَّقَّةُ وَ الرُّهَا وَ قَرْقِیسِیا.[80]

ارض جزیرة، همان‌طور که از کتب جغرافیا، تاریخ و لغت، نیز مستفاد است به مناطق ما بین دجله در عراق و فرات در سوریه اطلاق می‏شود[81]؛ از اینرو جزیرة الشام، مناطق شرق سوریه اعم از الحسكة، الرقة و دیرالزور، گفته می‌شود.

حال اگر ایده �اقلیم سنی� در مناطق سنی‌نشین موصل و تکریت عراق  و آرزوی مارقۀ الشام (کُردهای سوریه) تقویت شود، دمینوی تجزیه کشورهای منطقه وارد مرحله خطرناک شده و به تبع آن سپس ایران در خطر تجزیه قرار می‌گیرد. خواب آشفته‌ای که دشمنان قبل ظهور، در تلاش برای تحقق آن در بخش‌هایی از مناطق سنی‌نشین عراق (فتنه عوف سلمی)[82] و کُردنشین سوریه (مارقۀ الشام)[83] هستند.

اما آروزی �مارقة الشام� محقق نخواهد شد و �اخوان الترک� به مناطق شمال شرقی سوریه حمله نظامی خواهند کرد. و البته �اقلیم سنی� نیز در حد هدف غربی‌ها (آمریکا) و اسرائیل، عقیم می‌ماند اما تحت اختیار خارج شدن موصل، تکریت و برخی شهرهای سنی عراق در اثر بروز فتنه در عراق، در واقع تلاشی است برای قطع مسیر مواصلاتی مقاومت شیعی در جغرافیای ظهور از �کربلا تا قدس�.

 

راهبرد محور �غربی، عبری، عربی�: تجزیه عراق، فتنه در سوریه، حمایت از اسرائیل

 

با تحرکات سیاسی نظامی در مناطق سنی‌نشین عراق مثل موصل و تکریت، و احتمال ایجاد فتنه و آشوب در مناطق شیعه نشین عراق[84]، آنگاه حکومت عراق در بین دو آتش جنوب عراق (مناطق شیعی) و شمال غرب عراق (موصل و الانبار و تکریت) متحیر خواهد شد. و با قدرت گرفتن تشکیلات سیاسی نظامی در مناطق سنی عراق، طبیعتا پتانسبل محور مقاومت شیعی در این مناطق، تضعیف شده و سرانجام برخی شهرهای عراق همچون تکریت تا حدودی از اختیار حکومت مرکزی خارج شده و بدین شکل، آتش فتنه دیگری در عراق، شعله‌ور خواهد شد.

 

بنابراین، سناریوی �حوادث عراق قبل از ظهور� و تاثیر منفی آن بر امنیت شیعه، به اجمال چنین خواهد بود:

 

1. تحرکات سیاسی نظامی در مناطق سنی نشین عراق مثل موصل و تکریت

2. تضعیف قدرت نظامی محور مقاومت

3. فتنه و آشوب در مناطق شیعی عراق

4. تحیر و تردید حکومت عراق در بین دو آتش فتنه جنوب عراق (مناطق شیعی) و شمال غرب عراق (موصل و الانبار و تکریت)

5. اجرای برنامه جبهه باطل برای عراق: تلاش برای خارج کردن اختیار مناطق سنی‌نشین عراق از سلطه حکومت مرکزی و قطع ارتباط محور مقاومت شیعی با منطقه شام و فلسطین که سرانجام با به قدرت رسیدن سفیانی (حاکم موقت دمشق که مورد حمایت غربی‌ها است)، این فرایند تکمیل خواهد شد و با حمایت غربی‌ها به عراق نیز حمله خواهد کرد.

 

راهبرد جبهه مقاومت شیعی قبل از ظهور: دفاع از عراق، آزادی فلسطین و تشکیل خاورمیانه اسلام

 

اما در شطرنج پیچیده تحولات خاورمیانه در مثلث �کوفه، مکه، قدس�، محور مقاومت شیعی با �صبر استراتژیک�، رخدادها و حوادث را به دقت رصد نموده تقابل نظامی و ضربه به منافع یکدیگر (مرحله سیوف) رخ خواهد داد اما جنگ فراگیر با دشمن بعد �هرج الروم� است؛ توضیح اینکه:ایرانیان بعد از دو مرحله تلاش برای احقاق حق (يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ) و بعد از ناامیدی از اخذ حق خویش (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ)، سرانجام وارد مرحله سیوف (تقابل نظامی) با دشمن شده (وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ) و البته نتیجه این تقابل نظامی، پیروزی ایرانیان خواهد بود زیرا دشمن که در دو مرحله از اعطای حق خودداری کرده بود، مجبور به پذیرش بخشی از خواسته‌های ایرانیان خواهد شد (فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ).[85]

 

تقابل نظامی جبهه �مقاومت شیعی� با مثلث �غربی، عبری، عربی�

 

لازم به ذکر است �مرحله سیوف�، ممکن است اشاره به تهدید دشمن و قدرت‌نمایی نظامی باشد کما اینکه احتمال حمله به منافع مثلث �غربی، عبری، عربی� و درگیری نظامی محدود با دشمن از جمله واقعه �آتش مشرق� نیز است[86]؛ مطابق گزارش اهل‌سنت، �عمود آتش مشرق� در ماه رمضان است و بعد از آن نیز سنة الجوع (سال قحطی) در پیش است[87]، اما مصادر شیعی به زمان آن تصریح ندارند. در صورت وحدت محتوایی گزاره �آتش مشرق� در فریقین، نشانه و علامت �سنة الجوع� و وقوع �جنگ جهانی، هرج الروم� قبل ظهور است.[88]

 

بعد واقعه �هرج الروم�[89]، محور مقاومت شیعی از فرصت استفاده نموده و حملات پی‌درپی را بر منافع دشمن در �جغرافیای ظهور� وارد خواهد ساخت. بویژه در آستانه ظهور، با ورود قدرتمند سپاه زمینه‌ساز به عراق[90] برای دفاع از مراکز مقدسه و خط مقدم شیعی در برابر لشکر متجاوز خارجی و شکست سختی که بر آنان در عراق وارد خواهد شد[91]، زنجیره مثلث �غربی، عبری و عربی� در منطقه، گسسته خواهد شد و شکست‌های �جبهه استکبار� یکی پس از دیگری، رقم خواهد خورد.