مواریث انبیای الهی در دست باكفایت امام مهدی(ع)

مواریث انبیای الهی در دست باكفایت امام مهدی(ع)

وجود مبارك امام عصر(ع) علاوه بر صحف انبیای الهی، علم انبیا و اسم اعظم، ودایع و آثار انبیای الهی را نیز به ارث برده است كه در اینجا با بهره ‏گیری از روایات معصومین(ع) به برخی از این ودایع اشاره می‏كنیم:

1. عصای موسی(ع)

2. سنگ حضرت موسی(ع)

3. تابوت الشهاد\ (تابوت سكینه)

4. پیراهن حضرت یوسف(ع)

5. طشت حضرت موسی(ع)، انگشتر حضرت سلیمان(ع)، شمشیر، پرچم و زره پیامبر اكرم(ص)


1. عصای موسی(ع):

امام باقر(ع) فرمود:
عصای موسی از آن آدم(ع) بود كه به شعیب رسید و سپس به موسی‏بن عمران رسید، آن عصا نزد ماست و اندكی پیش نزدم بود؛ مانند وقتی كه از درختش جدا شده سبز است و چون از او سؤال شود جواب گوید و برای قائم ما (حضرت مهدی(ع)) آماده گشته است، او (حضرت مهدی) با آن، همان كار كه موسی می‏كرد انجام دهد. آن عصا هراس‏آور است و ساخته‏‌های جادوگران را می‏بلعد و به هر چه مأمور شود انجام دهد؛ چون حمله كند هر چه به نیرنگ ساخته‏اند می‏بلعد و برایش دو شعبه باز شود كه یكی در زمین و دیگری در سقف باشد و میان آنها (میان دو فكش) چهل ذراع باشد و نیرنگ ساخته‏‌ها را با زبانش می‏بلعد. (به‏طوری كه در زمان حضرت موسی(ع) سحر ساحران را بلعید)2.
امام صادق(ع) نیز فرمود:
الواح موسی(ع) (تورات) و عصای او نزد ماست و ما وارث پیامبرانیم3.
با توجه به این روایت می‏توان گفت: عصای حضرت موسی(ع) و تورات دست به دست به حضرت صادق(ع) و پس از ایشان هم دست به دست به سایر ائمه رسیده است و اكنون نیز این عصا در اختیار امام مهدی(ع)كه خداوند ظهورش را نزدیك گرداند قرار دارد.
عصای حضرت موسی چندین معجزه داشته كه قرآن به آنها اشاره كرده است:
1. مار شدن عصا هنگام مبعوث شدن حضرت موسی(ع) به پیامبری: در سورة قصص، آیة 31 می‏فرماید:
و [فرمود:] «عصای خود را بیفكن». پس چون دید آن مثل ماری می‏جنبد، پشت كرد و برنگشت. «ای موسی، پیش آی و مترس كه تو در امانی».
2. اژد‌ها شدن عصا نزد فرعون: در سورة شعراء، آیة 32 می‏فرماید:
پس عصای خود بیفكند و به ‏ناگاه آن اژد‌هایی نمایان شد.
3. بلعیدن سحر ساحران توسط عصا: در سورة شعراء، آیات 45 و 46 می‏فرماید:
پس موسی عصایش را انداخت و به ‏ناگاه هر چه را به دروغ برخاسته بودند بلعید. در نتیجه، ساحران به حالت سجده در افتادند.
4. زدن عصا به دریا و باز شدن راه برای نجات قوم بنی‏اسراییل: در سورة شعراء، آیة 63 می‏فرماید:
پس به موسی وحی كردیم: «با عصای خود برین دریا بزن». تا از هم شكافت، و هر پاره‏ای همچون كوهی سترگ بود.
5. زدن عصا به سنگ و بیرون آمدن دوازده چشمه آب برای اسباط بنی‏اسراییل: در سورة بقره، آیة 60 می‏فرماید:
و هنگامی كه موسی برای قوم خود در پی آب برآمد، گفتیم: «با عصایت بر آن تخته سنگ بزن». پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت... .
این عصا، در ابتدا متعلق به حضرت آدم(ع) بوده و سپس به حضرت شعیب(ع) رسیده و آنگاه كه موسی(ع) به خدمت حضرت شعیب(ع) درآمد آن عصا به او رسید. در كتاب‌های تاریخ انبیا برای این عصا حوادث و وقایع گوناگونی نقل شده است.

ادامه نوشته

  توقعات امام زمان (عج) از شیعیان

توقعات امام زمان (عج) از شیعیان

اول : تحصيل و شناخت صفات و اداب و ويژگيهاي آن جناب
دوم : رعايت ادب نسبت به ياد او
سوم : از وظايف بندگان نسبت به ان حضرت (ع) محبت او به طور خاص
چهارم : محبوب نمودن او در ميان مردم
پنجم انتظار فرج
ششم : اظهار اشتياق به ديدار آن بزرگوار
هفتم : ذكر مناقب و فضايل و مناقب آن حضرت
هشتم : اندوهگين بودن مومن از فراق ان حضرت
نهم : حضور در مجالس فضايل و مناقب آن حضرت
دهم : تشكيل مجالس ذكر مناقب و فضايل آن حضرت
يازدهم و دوازدهم : سرودن و خواندن شعر در فضايل و مناقب آن حضرت
سيزدهم : قيام ، هنگام ياد شدن نام يا القاب آن حضرت
چهاردهم : و پانزدهم و شانزدهم : گريستن و گريانيدن و خود را به گريه كنندگان شبيه نمودن بر فراق آن حضرت
هفدهم : در خواست معرفت امام عصر از خداوند
هجدهم : تداوم در خواست معرفت آن حضرت
نوزدهم : مداومت به خواندن دعاي غريق
بيستم : دعا در زمان غيبت آن حضرت
بيست يكم : شناختن علامتهاي ظهور آن حضرت
بيست دوم : تسليم بودن و عجله نكردن
بيست سوم : صدقه دادن به نيابت آن حضرت
بيست چهارم : صدقه دادن به قصد سلامتي آن حضرت
بيست پنجم و بيست ششم : حج رفتن به نيابت از آن حضرت و فرستادن نايب كه از طرف آن جناب حج كند
بيست هفتم و بيست هشتم : طواف بيت الله الحرام به نيابت از امام و نايب ساختن ديگري تا از طرف آن حضرت طواف نمايد
بيست نهم : زيارت مشاهد رسول خدا و ائمه معصومين به نيابت از مولايمان صاحب الزمان
سي ام : استحباب اعزام نايب براي زيارت از سوي آن حضرت
سي يكم : سعي در خدمت كردن به آن حضرت
سي دوم : اهتمام به ياري آن جناب
سي سوم : تصميم قلبي بر ياري كردن در زمان حضور و ظهور او
سي چهارم : تجديد بيعت با آن حضرت بعد از فرائض همه روزه و هر جمعه
سي پنجم صله آن حضرت به وسيله مال
سي ششم : شله شيعيان و دوستان صالح اامامن به وسيله مال
سي هفتم : خوشحال كردن مومنين
سي هشتم : خير خواهي براي آن حضرت
سي نهم : زيارت كردن آن حضرت
چهلم : ديدار مومنين صالح و سلام كردن بر آنان....................

ادامه نوشته

راز عدد ۳۱۳ و ظهور

راز عدد ۳۱۳ و ظهور

در روایات آمده که ولی عصر(عج) زمانی ظهور می‌کند که زمین پر از ستم شود، اما معنای این روایت‌ها چنین نیست که پر شدن جهان از ظلم و ستم، علت ظهور است، بلکه می‌فرماید: هنگام ظهور وضع جهان چنین خواهد بود.


معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسان‌هاست، اعتقاد به بشارت‌های پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه می‌تواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتی‌هاست و از جنبه اجتماعی باعث هم‌دلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان می‌شود، کارکرد وسیع و عمیق آموزه‌های مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان می‌دهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسش‌های بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آن‌ها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست.

پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ می‌دهد:

***در چه شرایطی می‌توان انتظار ظهور داشت؟

-امام زمان(عج) آمدنی است یا آوردنی؟ چرا امام زمان(عج) ظهور نمی‌کند؟

باید توجه داشت که اصل ظهور و آمدن امام مهدی(عج) و پر کردن زمین از عدل و داد، از وعده‌های الهی است و خداوند هرگز بر خلاف وعده‌اش عمل نمی‌کند،

بنابراین ظهور حتماً اتفاق خواهد افتاد، چیزی نمی‌تواند مانع شود؛ پس تا این حد را نمی‌توان آمدنی دانست و کسی نمی‌‌تواند آن را تغییر دهد.

اما اینکه امام زمان(عج) چه وقت ظهور می‌کند، زود یا دیر، این به دست مردم و بسته به شرایط است، هر چه شرایط زودتر فراهم شود، امام سریع‌تر ظهور می‌کند.

همین طور با تأخیر شرایط، ظهور نیز به تأخیر می‌افتد، از این لحاظ می‌توان گفت حضرت آوردنی است و برای تعجیل ظهورش باید تلاش کرد.

اما کی و چه وقت مردم به این عقیده و بینش می‌رسند؟ وقتی به این نتیجه می‌رسند که تمام حکومت‌ها و گرایش‌ها ‌را تجربه کنند و همه مدعیان با انواع تفکر، به مرور زمان بر سر کار آیند و نارسایی و ناتوانی همگی آن‌ها برای مردم آشکار شود.

از این رو در روایات آمده است: «دولت مهدی آخرین دولت است» تا عده‌ای نگویند اگر قدرت دست ما بود ما هم می‌توانستیم، وقتی مردم از تمام مکتب‌ها و حکومت‌ها قطع امید کردند (چنان که این اتفاق در غرب در حال وقوع است)، خواهان منجی الهی می‌شوند و این ظرفیت را در خود ایجاد می‌کنند که هر چه منجی الهی گوید، با جان و دل بپذیرند و به جا آوردند، چنین جامعه‌ای، جامعه منتظر است و با چنین شرایطی می‌توان توقع ظهور داشت.

*راز ۳۱۳ و نقش آن در تحقق ظهور........

ادامه نوشته

امام خمينی و نقد غرب

امام خمينی و نقد غرب

امام از مصلح موعود سخن گفت، و عصر ظهور را مطرح كرد و مردم را با امام عصر(عج) آشنا نمود. او به جاي اين كه عمر خود را در تبيين دست پنهان بازار آدام اسميت و هايك صرف كند، به تبيين دست آشكار الهي در ربوبيت و سرپرستي جهان هستي پرداخت و ولي خدا را مجرا و طريق اين ربوبيت معرفي كرد.

احمد رهدار

چكيده:
مهمترين چالش دنياي اسلام از يك و نيم قرن پيش تاكنون، نفوذ انديشه غرب در درون عالم اسلامي مي‏باشد. از آن زمان تاكنون مدل‏هاي رفتاري ـ نظري متفاوتي از جانب انديشمندان رشته‏هاي مختلف علمي براي حل بحران مذكور ارايه شده است كه نافذترين، كارآمدترين و با دوام‏ترين آن‏ها متعلق به فقيهان و متكلمان شيعي مي‏باشد. مهمترين ويژگي اين نوع نظريه‏هاي برون پارادايمي بودن آن‏ها مي‏باشد كه به بهترين وجه به آن‏ها رنگ اثباتي و ايجابي داده است.
نوشتار حاضر در صدد است تا به تبيين يكي از اين نوع نظريه‏هاي فقهي ـ كلامي كه متعلق به حضرت امام رحمه‏الله مي‏باشد از دو منظر سلب و ايجاب بپردازد.



1) مقدمه
اگر از محتواي كتاب «كشف الاسرار» امام خميني بگذريم، بايد اذعان نمود كه رويارويي حضرت امام با غرب، در بستر تحولات مربوط به انقلاب اسلامي (چه قبل و چه بعد از پيروزي انقلاب) رخ داده است. از آن‏جا كه موج انقلاب اسلامي بسيار قوي و گسترده بوده است، غرب‏شناسي حضرت امام نيز به تبع آن، به گونه‏اي خاص و نوين تبلور يافته و از ابعاد و سطوح گسترده‏تر و عميق‏تري برخوردار مي‏باشد. البته مسلّم است كه غرب‏شناسي به مفهوم امروزي آن، و با مكاتب و جريان‏هاي مختلف آن از قبيل اگزيستانسياليسم، پوزيتيويسم، پست‏مدرنيسم، فمينيسم و... توسط حضرت امام صورت نگرفته است. درباره امام بيش از هر چيز ديگر، مي‏توان واژه «اسلام‏شناس» را به كار برد. او اگر چه غرب را به طور تفصيلي مطالعه نكرده بود، اما اسلام را به گونه‏اي فهميده بود كه قادر بود تمايز و تفاوت اسلام و غرب را به راحتي تبيين كند. به عبارت ديگر، حضرت امام غرب را از دريچه اسلام نگريسته بود نه از دريچه خويش. در حقيقت، دغدغه وي اسلام بود و نه غرب. او اسلام را در زمانه‏اي شناخت كه غرب، در تار و پود جوامع اسلامي از جمله جامعه ايراني تنيده شده بود. با نگاه به مجموعه معارفي كه از ايشان به يادگار مانده است، به روشني مي‏توان دريافت كه بخش اساسي و مهم سخنان ايشان مربوط به اسلام و احكام اسلامي است و تنها بخش اندكي از آن به غرب اختصاص دارد كه آن نيز به منظور تبيين حوزه‏اي از مسايل ديني بوده است.

از سوي ديگر، همان مقدار كم از سخنان حضرت امام درباره غرب، از وجوه متعدد قابل توجه، كارگشا و راهبر مي‏باشد و بايد آن‏ها را با توجه به نكات ذيل درك نمود:

ادامه نوشته

آيا زنان می توانند جزء ياران امام عصر(ع) باشند؟

آيا زنان می توانند جزء ياران امام عصر(ع) باشند؟

در برخي از روايات به طور مشخص از تعدادي از زنان كه هر كدام در مقعطي از تاريخ نقش مهم و تعيين كننده‌اي در گسترش و تحكيم دين حق داشته‌اند، به عنوان رجعت‌كنندگان ياد شده است كه از آن جمله مي‌توان به «صيانه» همسر «جزقيل»، پسر عموي فرعون و گنجينه‌دار وي كه در برخي روايات آمده است، مؤمن آل فرعون همين فرد بوده است




آيا در قيام و انقلاب جهاني امام مهدي(ع) زنان نقشي دارند و آيا زنان مي‌توانند جزء ياران امام عصر(ع) باشند در پاسخ اين سوال، نكاني را يادآور مي‌شويم:

1. تفاوت نكردن زن و مرد در ياري امام عصر(ع)

همة روايات، ادعيه و زيارت‌هايي كه در آنها از موضوع‌هايي چون ويژگي‌هاي ياران امام عصر(عج)، چگونگي دست‌يابي به مقام ياري و نصرت آن امام، تمناي حضور در زمرة ياري‌كنندگان حضرت، درخواست زنده شدن دوباره در زمان ظهور و يافتن توفيق درك آن زمان و ... سخن به ميان آمده است، بي هيچ تفاوتي مردان و زنان را در بر مي‌گيرد و هركس بتواند ويژگي‌ها و خصايصي را كه براي يافتن به مقام‌هاي ياد شده، ضروري است دارا شود، مي‌تواند به اين مقام‌ها برسد. به بيان ديگر چنان‌كه در رسيدن به مراتب عالي كمال انسان جنسيت دخلي ندارد و همة انسان‌ها به شرط داشتن ايمان، انجام عمل صالح و مراقبت بر اوامر الهي مي‌توانند به اين مراتب دست يابند1، در دست يافتن به مقام ياي و نصرت امام عصر(ع) نيز جنسيت مطرح نيست و مهم عمل به وظايف و تكاليفي است كه منتظران واقعي براي رسيدن به اين مقام بايد آنها را انجام دهند.2

توجه به بخشي از دعاي عهد كه همة شيعيان، اعم از زن و مرد مأمور به خواندن آن شده‌اند، نكته ياد شده را روشن مي‌سازد:

بارخدايا! من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگانيم، عهد و پيمان و بيعتي را كه از آن حضرت بر گردن دارم با او تجديد مي‌كنم؛ كه هرگز از آن عهد و پيمان برنگردم و بر آن پايدار بمانم. بارخدايا! مرا از ياران و هواداران و مدافعان آن حضرت و شتابندگان در پي انجام خواسته‌هاي او و اطاعت كنندگان از اوامر و نواهي او و حمايت‌كنندگان از وجود او و پيشي گيرندگان به سوي خواسته‌هاي او و شهيد شدگان در حضور او قرار ده. 3

2. حضور تعدادي از زنان در ياران خاص امام زمان(ع)

ادامه نوشته

خانه مهدى(ع) كجاست؟

خانه مهدى(ع) كجاست؟

پنهان زيستى حضرت مهدى(ع) نه تنها چگونگى زندگى آن حضرت را در هاله اى از اسرار فرو برده كه بسيارى از موضوعات مربوط به حيات آن حضرت را نيز جزو امور پنهان نظام هستى قرار داده است.
يكى از مهم ترين اين امور پنهان، محل زندگى آن حضرت در طول غيبت ايشان است. از اين رو بسيارى علاقه مندند بدانند كه خورشيد پنهان در كدامين بخش از اين كره خاكى به گذران عمر مى پردازد و به بيان ديگر كدامين قسمت از زمين اين منزلت را دارد؟




ميليونها انسان عاشق و شيفته صدها سال است كه در هر پگاه آدينه زبان به ندبه مى گشايند و اين گونه مى‌سرايند:
ليت شعرى أين استقرّت بك النّوى بل أىّ أرض تقلّك اوثرى: أبرضوى أو غيرها أم ذى طوى؟ عزيز علىّ أن أرى الخلق ولاترى.1
اى كاش مى‌دانستم در چه جايى منزل گرفته‌اى و چه سرزمين و مكانى تو را دربر گرفته است! آيا در كوه رضوايى و يا جاى ديگرى و يا در ذى‌طوى هستى؟ دشوار است بر من كه مردمان را ببينم و تو ديده نشوى.
حال براى روشن شدن اين موضوع، پاى به گلستان كلام معصومين(ع) مى‌گشاييم و با سيرى در كلام نورانى ايشان از آن انفاس قدسى براى حل اين معما استمداد مى طلبيم.
با يك نگاه كلى در اين بوستان پر طراوت به چهار دسته روايت در اين موضوع برمى خوريم كه هر يك، محل زندگى آن حضرت را در دوره‌اى از حيات پربركت ايشان به تصوير كشيده است. اگر چه در مورد برخى دوره‌ها صراحت و روشنى بيشترى وجود دارد و برخى از دوره‌ها بنا بر عللى به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.
اين دوره‌ها عبارتند از:

1. دوران زندگى با پدر بزرگوار خود امام حسن عسكرى(ع) (260-255ق)
شكى نيست كه آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسكرى(ع) ديده به جهان گشود و تا پايان عمر شريف پدر خود در كنار آن حضرت مى زيست.
اين دوران بنا بر قول مشهور از نيمه شعبان سال 255ق آغاز و در هشتم ربيع الاول سال 260ق پايان يافت.
علاوه بر نقل موثق تاريخى، افراد فراوانى از اين حادثه بزرگ پرده برداشته اند:
شيخ صدوق(ره) در كتاب شريف كمال الدين و تمام النعمه - كه يكى از مهم ترين كتابهاى نگاشته شده در موضوع مهدويت است - داستان ولادت حضرت مهدى(ع) را اين گونه نقل كرده است:
حكيمه، دختر امام جواد(ع) گويد: امام حسن عسكرى(ع) مرا نزد خود فراخواند و فرمود: اى عمه! امشب افطار نزد ما باش كه شب نيمه شعبان است و خداى متعال امشب حجت خود را كه حجت او بر روى زمين است ظاهر سازد. گفتم: مادر او كيست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فداى شما شوم اثرى در او نيست. فرمود: همين است كه به تو مى گويم. آمدم و چون سلام كردم و نشستم نرجس آمد كفش مرا بردارد و گفت: اى بانوى من و بانوى خاندانم، حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوى من و بانوى خاندان من هستى. از كلام من ناخرسند شد و گفت: اى عمه جان! اين چه فرمايشى است؟ بدو گفتم: اى دخترجان! خداى متعال امشب به تو فرزندى عطا فرمايدكه در دنيا و آخرت آقاست...2 .
آن گاه به صورت مفصل داستان را ذكر كرده است. اين روايت از مهم ترين روايات درباره ولادت حضرت مهدى(ع) است و دلالت بر ولادت حضرت مهدى(ع) در خانه امام عسكرى(ع) در سامرا دارد.

ادامه نوشته

احید تورات، احمد انجیل، محمد قرآن

احید تورات، احمد انجیل، محمد قرآن

بررسی اسامی و نامهای رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)
یکبار، یکی از دوستانم به من گفت، چرا کنیه ی امام رضا (علیه السلام)، «اباالحسن» است، در حالی که تنها پسرشان، امام جواد (ع)، نامشان محمد بود، نه حسن. هر چند در تاریخ عرب، کنیه، با امّ و اب + نام فرزند ارشد ساخته می شد امّا در طول تاریخ، غیر از امامان معصوم (علیهم السلام)، کسانی بوده اند که کنیه شان، ربطی به فرزندانشان نداشت. مثلاً ابولهب، عموی ستمگر پیامبر (ص)، به علت زیبایی و سرخی گونه هایش به این نام، خوانده می شد. (1)



کنیه ی رسول خدا (ص)، «ابوالقاسم» بود و فقط به خاطر این نبود که فرزندی به نام قاسم داشتند. حسن بن فضال، از یاران امام رضا (ع)، از ایشان پرسیدند: «چرا كينه پيغمبر «أبو القاسم‏» است؟» امام فرمودند: «زيرا پسرى به نام «قاسم» داشت و از اين جهت به او كنيه‏ ابو القاسم دادند.»

گفتم: «اى فرزند پيامبر آيا مرا شايسته مى ‏دانيد تا بيش از اين برايم توضيح فرمائيد؟»
فرمودند: «بلى. مگر نمى‏دانى كه پيامبر خدا (ص) فرمود: من و على هر دو پدر اين امّت هستيم؟» گفتم: آرى مى ‏دانم. فرمودند: «آيا پيغمبر خدا پدر همه ی امّت، و على (ع) هم يكى از افراد امّت ايشان نبوده كه پس از او جانشين وى است؟» عرض كردم: بلى بوده‏اند؛ فرمودند: «على (ع) قسيم بهشت و جهنّم است! بنابراين پيامبر (ص) را بدين جهت ابو القاسم گويند كه ايشان پدر قسيم دوزخ و بهشت است.» (2)

ادامه نوشته

تبریک ولادت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق(ع)

شما بهار، شما آسمان

حضرت محمد

شما زمان شروع من ابتدای منید                                        مسیر سبز نجاتِ در انتهای منید

اگر چه "اسهد" لحنم مرا بلال نکرد                                       ولی همیشه شما اشهد صدای منید

به شوق روی شما هست وقف محرابم                                 شما تهجدمید و شما دعای منید

شما برای خدایید و من برای خودم                                       نه من برای شما نه شما برای منید

گل اضافیتان بودم و اضافه شدم                                          به آفرینشتان پس شما خدای منید

شما بهار، شما آسمان، شما برکات

به خاندان شما اهل بیت حق صلوات

بهشت را تو ظهور مصوّرش بودی                                         خدای آینه ها را تو دلبرش بودی

تو حق محضی و در خلوت خداوندی                                     کسی نبود فقط تو، تو در برش بودی

برای آن که خدا ناظر خودش باشد                                       شبیه آیینه ای در برابرش بودی

در آن زمان که درختی نبود و برگی هم                                 خدای بود و تو هم سیب نوبرش بودی

قرار نیست چهل سال بگذرد از تو                                         تو قبل از آمدنت هم پیمبرش بودی

مدینه تا که تو را داشت تا محمد داشت

خدا همیشه در آن شهر رفت و آمد داشت

بهشت باغچه ی روشن سرای تو بود                                   گل محمدی دست بچه های تو بود

سلام اول صبح و غروب این خانه                                          مسیح خانه ی زهرای تو صدای تو بود

کمال روح تو با وحی پا نمی گیرد                                         نزول آیه نزول خودت برای تو بود

فقط نسیم خوشی شد نصیب جبرائیل                                 همین که مدت کوتاهی آشنای تو بود

تو را کمال نوشتند یا رسول الله

بزرگ آل نوشتند یا رسول الله

تو آفتابی و انوار آفتاب علی ست                                         کتاب سرّی و اسرار این کتاب علی ست

قرار شد همه عقد برادری خوانند                                         برای سهم شما حسن انتخاب علی ست

اگر تو خضر رهی مرتضاست موسایت                                   اگر تو آب بقایی بقای آب علی ست

اگر سوال کنند از تو حضرت حق کیست                          قسم به ذات تو محکم ترین جواب علی ست

برای فخر تو این بس یگانه دامادت                                        جناب حضرت حیدر ابوتراب علی ست

«به ذره گر نظر لطف بو تراب کند

به آسمان رود و کار آفتاب کند»

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان- علی اکبر لطیفیان

سر تا قدم پیغمبری

امام صادق

ای به صدقت تا صف محشر سلام از صادقان

وی درخشیـده کـلامت در کـلام صادقان

نـام زیبـایت عیـان در صـدر نـام صادقان

هم امـام صـادق استـی هـم امام صادقان

مکتب علم تـو بـا طی زمان پر نورتر

در صداقت از تمام صادقان مشهورتر

بوسه‌های علـم، گل کردنـد بر لعل لبت

آسمان پیچد به خود در لحظه تاب و تبت

می ‌بـرد دل از دعــا آوای یـا رب یـا ربت

بحر نامحدود رحمت حاصل اشک شبت

کرسی درس تو را جبریل، دربانی کند

حضرت باقـر تو را بایـد ثناخوانی کند

آسمـان بـا وسعتش زیر پـر و بال شماست

ذوالجلالید و جهان مبهوت اجلال شماست

روزهـا روز شمـا و سال‌هـا سال شماست

علم، هر چه پیشرو گردد به دنبال شماست

طلعت زیبایتـان مـرآت حُسـن ابتــداست

هر کلام از حرفشان یک جلوه از نور خداست

ای مسیحا جاری از لعل لب خندان تو

عالمـان دهر، خـاک راه شاگردان تو

آفتاب فضل و دانش چهره حمران تو

علـم شیمـی یادگـار جابـر حیـان تو

ای دو عالم در کنار صحن بی‌زوّار تو

آفـرینش در پنــاه سایـه دیـوار تو

ای پیـام خـون ثـارالله در آثـار تو

شب ‌پرستان هر چه کوشیدند در آزار تو

هر چـه در حق شما کردند طغیان بیشتر

عزت و قدر و جلالت یافت عنوان بیشتر

امام زمان مظلومم....

يکي از بندگان صالح خدا، از دوستان و شيعيان مخلص حضرت مولا صاحب الزمان‌ سلام الله علیه، كه چندي پيش به محضر مقدس آقا شرفياب شده بود نقل مي‌کرد:

به حدّي وجود مقدس آقا سلام الله عليه را افسرده و ناراحت ديدم که همين طور از چشمان مبارک شان اشک جاري بود و از شيعيان و دوستان شان گله‌ مند بودند، که چرا اين‌قدر در حقّ ما جفا و کوتاهي مي‌کنند و براي ما دعا نمي‌کنند. در صورتي که اگر شيعيان و محبان ما، با اخلاص دعا و استغاثه كرده، و از خداوند طلب فرج کنند، خداوند به آنها فرج داده، از اين گرفتاري روز افزون دنيا آنها را نجات مي‌دهد؛ ولي افسوس که اينها در دعا کردن کوتاهي مي‌کنند.

اين نکته را همه شنيده و مي‌دانيم که بني اسراييل از فشار‌ها، گرفتاري‌ها و سختي‌هايي که فراعن مصر بر سر آنها مي‌آوردند به تنگ آمده بودند. عده اي از خواصّ آنان، چهل روز سر به بيابان‌ها گذاشتند و به گريه و ناله و استغاثه پرداخته، پيشاني بر خاک نهادند. خداوند هم بر آنان ترحّم کرد و بنابر برخي روايات 120 سال و بنابر برخي ديگر 180 سال قيام حضرت موسي را جلو انداخت وبا آمدن موسي، بني اسراييل را از شرّ فرعون و فرعونيان نجات داد. مولای عزیز ما امام صادق سلام الله علیه فرمودند: اگر آنچه را قوم موسي انجام دادند شما هم انجام دهيد (با همان کيفيت و شيوه‌اي که آنها عمل کردند و انقلاب به پا نمودند و از همه چيز گذشته و دعا کردند) براي شما هم فرج حاصل مي‌شود.

ولي متأسفانه تا به حال در بين ما شيعيان چنين اتفاقي نيفتاده و نبوده‌اند کساني که آنها را به اين سمت تشويق و حتّي اجبار کنند که فرج را از خدا بخواهند. در حالي که در زمان حضرت موسي عده‌اي از خواص بودند که مردم را تشويق کردند که از زندگي و کسب و کار دست برداريد و برويد استغاثه کنيد. خدای متعال مرحوم شرفي، نبوي و جوادي را رحمت کند. حدود 43 سال قبل؛ سي - چهل نفر از منتظران درمشهد ـ که الآن دو سه نفر بيشتر از آنان زنده نيستند ـ روزي از مشهد خارج شده و به کوهي در دو سه فرسخي شهر رفتند. ظاهراً هوا هم سرد بوده ... نيمه‌هاي شب که سرما آزارشان مي‌داده به داخل غاري در ميانه کوه رفته و آتش روشن مي‌کنند. در تمام مدت هم گريه و فرياد ميکرده‌اند. شب‌هاي دوم و سوم چند نفر از اينان به حالت غش مي‌افتند و در شرف مرگ قرار مي‌گيرند. اينها از ابتدا هيچ چيزي با خود نبرده بودند و بسيار جدي عزم کرده بودند که يا بمیرند و يا اينکه فرج مولا صاحب الزمان سلام الله علیه را بگيرند. مرحوم آقاي شرفي نقل می کردند: ما وقتي ديديم نيمه شب سرما شدت گرفت و شرايط اينجور شد، چند نفري با هم نشستيم و شور کرديم. در جلسه درباره اين بحث کرديم که اگر چند نفر از ما بميرند و دولت بفهمد، سراغ ما مي‌آيند و دچار مشکل مي‌شويم. از همين رو به هر زحمتي بود بيماران جمع را که شبيه جنازه بودند، از آنجا منتقل کرديم و بي آنکه هيچ نتيجه اي از آن ماجرا به دست بياوريم برگشتيم.

اين يک حرکت کوچک مذبوحانه و غلطي بوده است. شکل حرکت اصلاً درست نبوده است. بايد يک حرکت کلّي اتفاق بيفتد و عموم شيعيان بخواهند و کار را از روي اساس و منطق درست و حسابي انجام بدهند، نه اينکه هيچ چيزي با خود نبرند و به اين اميد باشند که جبرئيل براي ما از بهشت مائده مي‌آورد. هر کسي براي خودش يک کوزه آب و سفره ناني بردارد و بعد به گريه و استغاثه بپردازند. مهم آن ناله و گريه و استغاثه و از خداوند خواستن است؛ خداوند هم بالاخره فرج را مي‌رساند.

اگر "ما" بخواهيم مي‌شود ؛ علتش هم اين است که از ما خواسته‌اند دعا کنيم و بخواهيم؛ و الّا اگر بنا بود خواستن ما بي ثمر باشد اين همه سفارش و تأکيد نمي‌شد. نخواسته‌اند كه ـ نستجير بالله ـ ما را گول بزنند. امام عصر‌ سلام الله علیه فرموده‌اند «هرچه مي‌توانيد براي فرج من دعا کنيد، که فرج شما در فرج من است». يعني تا براي من فرج نشود براي شما هم فرجي رخ نمي‌دهد. مگر ـ نستجير بالله ـ ايشان مي‌خواسته اند شيعيان خود را فريب بدهند؟! آيا اساساً اين تصوّر منطقي است؟

پس دعا کردن اثر دارد. دعا خواستن است. بايد از خدا خواست تا او اجابت کند. بسياري از افراد بوده‌اند و در کتاب‌ها هم آمده که استغاثه کرده‌اند و حاجتشان را گرفته‌اند، و ما هم اگر استغاثه کنيم قطعاً جواب مي گيريم. متأسفانه هنوز اين دعا و خواستن، جمعي و عمومي‌ نشده است. شهري و روستايي، تاجر و بازاري و اداري و... باید بخواهند. بايد همه با هم بخواهند تا اجابت شود.

شما نگاه کنيد همين الآن دنيا در آتش فتنه و فساد در حال سوختن است. هر کس قوي تر است ضعيف را مي‌زند، و هرکس پولدارتر است به زيردستان خود بيشتر ستم مي‌کند. توجه نداريم که مُصلِح همه اين گرفتاري‌ها، بدبختي‌ها، بيچارگي‌ها، فسادها، تعدي‌ها و فحشاها و... کسي جز امام عصر سلام الله عليه نيست و فقط امام عصر و حجت و وليّ خداست که چنين قدرتي دارد. تا اين آقا نيايد دنيا اصلاح نمي‌شود. نور پروردگار، وجود مقدس مولا صاحب الزمان سلام الله علیه است که مي‌تواند همه چيز را اصلاح کند. ما دنبال چه هستيم؟

آن شخص مي‌گفت : ديدم امام عصر سلام الله عليه آن‌ قدر ناراحت هستند که اشک‌هاي مبارک شان همانند دانه‌هاي مرواريد روي محاسن شان مي ريخت و از من و شما و امثال ما و خلاصه همه و همه گله و شکايت داشتند...

خدا به آبروي آن عزيز، همه ما را به وظايف مان آشنا کند و ما را به خواسته‌هاي ايشان نزديک کند تا بدانيم چه بايد بکنيم.

يکي از اين بندگان خدا برگه اي به دستم داد که وقتي بعضي عبارات آن را خواندم گريه‌ام گرفت. در اين برگه آمده که حضرت فرمودند:

"به مردم بگوييد که براي من به اندازه یک زنداني يا لااقل يک مريض دعا کنند."

يعني شما ببينيد وقتي يکي از نزديکان تان، پدر یا مادر و يا اولادتان بيمار می شود، چطور نذر و دعا مي‌کنيد؟ آيا وجداناً براي امام عصر‌سلام الله علیه هم ما همين‌طور دعا مي‌کنيم؟!
کسي كه براي ( برآورده شدن) حاجت خود نذر مي‌کند چهل شب چهارشنبه به مسجد مقدس جمکران برود؛ اگر به قصد ظهور من اين کار را انجام دهد زودتر حاجت اش روا مي‌شود.

يعني اگر همگي دست از کار و زندگي و همه چيز خود مي‌کشيدند، و جز ظهور مولا صاحب الزمان‌ عجل الله تعالی فرجه الشریف هيچ چيز دیگری براي آنها اهميت نداشت، و از خداوند ظهور حضرت را طلب مي‌کردند، فرج مي‌رسيد.

آن شخص به حضرت عرضه مي‌دارد: اکثر مردم شما را مي‌خواهند و هميشه دعاي تان مي‌کنند. حضرت هم در جواب او فرمودند:

"از هر صد نفر که دعا مي‌کنند فقط يک نفر خالص است و براي فرج من دعا مي‌کند و بقيه همه هواي نفس است."

يعني نود و نه درصد از آنها که «اللهمّ عجلّ لوليّک الفرج» مي‌گويند مصداق اين صحبت هستند. اينجاست که انسان آتش مي‌گيرد. حضرت ادامه دادند:

"شيعيان ما به اندازه آب خوردني هم ما را نمي‌خواهند. اگر مي‌خواستند، از صميم قلب و جدّي دعا مي‌کردند، فرمان ظهور از جانب پروردگار مي‌رسيد."

سپس حضرت رو به سيد الشهداء‌(ع) نموده و فرمودند:

"يا جدّاه!... شما در کربلا تنها مانديد و من هم در اين زمان تنها مانده ام! من هم درصحراها تنها هستم. کسي به نداي من توجه نمي‌کند. من خيلي تنها هستم. مردم در طرف ديگر براي خود زندگي مي‌کنند و من در طرف دیگر تنها مانده‌ام."


حضرت، مجدداً رو به آن دوست نموده، فرمودند:

"چرا به مردم نمي‌گوييد من مظلوم هستم. مردم مرا فراموش کرده‌اند. برو به مردم بگو امام زمان تان مظلوم وغريب است. من مظلوم‌ترين فرد عالم هستم. دلم خون است. براي ظهورم دعا کنيد. اگر براي ظهورم دعا کنيد به سرعت يک چشم برهم زدن امر ظهور، اصلاح و درست مي‌شود."

اين بيان طبق همان روايت است که فرمودند: ظهور «بغتة» ( ناگهاني) اتفاق مي‌افتد. اگر شما دعا کنيد، و با اخلاص درخواست کنيد، بي آنکه کسي خبر و اطلاع داشته باشد، ظهور به طور ناگهاني اتفاق مي‌افتد. شب همه در خوابند و ناگهان نداي حضرت جبرئيل بلند مي‌شود. اين معناي «بغتة» است.

"خدايا آنچه را به من وعده داده‌اي عنايت بفرما. قيامم را محقق و گام‌هايم را استوار کن و به واسطة من جهان را از عدل و داد لبريز فرما. وقتي خداوند به ما اجازة سخن و قيام بدهد، حق به طور کامل آشکار و باطل به طور کامل نابود، و پريشاني به طور کلّي از ميان شما محو مي‌شود. بهره بردن مردم از وجود من در دوران غيبتم، همانند بهره بردن آنان از خورشيد است، هنگامي‌که هوا ابري است. ظهور من پس از ساليان دراز و تاريک شدن قلب‌هاي مردم و حکم‌ فرما گرديدن ستم و بيداد در سراسر دنيا خواهد بود."

حضرت ولي عصر‌ سلام الله علیه فرمودند:

"به شيعيان و دوستان ما بگوييد خداوند را به حقّ عمه‌ام حضرت زينب سلام الله علیها قسم بدهند که فرج مرا نزديک بفرمايد."حضرت مهدي‌ سلام الله علیه در عالم خواب به آيت الله سيد محمد‌هاشم گلپايگاني فرمودند:

"برشما شيعيان است که در همه حال دعاي فرج را بخوانيد، و فرج مرا از خداوند بخواهيد."
ادامه نوشته

اثرات غفلت از حضور امام زمان(عج)

اثرات غفلت از حضور امام زمان(عج)

خبرگزاری فارس: معرفت به امام زمان(عج) از آن جهت که خداوند ایشان را حجت خود در زمین قرار داده، لازم است، چرا که غفلت از آن حضرت(عج) موجب خروج از جاده صحیح زندگی و نرسیدن به سعادتی که خداوند برای انسان رقم زده می‌شود.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، هنگامی که دوران غیبت امام زمان(عج) از نیمه شعبان سال 329 هجری آغاز و تا کنون ادامه دارد، برخی از عوامل دست به دست هم داده است که حضور امام(عج) به فراموشی سپرده شود، به همین منظور حجت‌الاسلام محمودرضا قاسمی کارشناس عرفان‌های نوظهور و عضو هیئت مدیره مؤسسه بهداشت معنوی، یادداشتی را با موضوع «عوامل غفلت از حضور امام زمان(عج) و آثار فردی و اجتماعی این غفلت چیست؟» در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که در ادامه می‌آید:



نخستین و مهم‌ترین وظیفه انسان، شناخت پروردگار و آفریننده خویش است و از نظر روایات راه معرفت خدا و اوصاف او شناخت اولیای خدا و امامان معصوم(ع) است، چون آن‌ها مظهر اسما و صفات الهی و آینه جمال و جلال پروردگارند.

معصومین(ع)انسان‌های کاملی هستند که خداوند آنان را خلیفه و نماینده خود در زمین قرار داده و اراده کرده است که با آنان شناخته شود و از مسیر اطاعت آن‌ها، اطاعت شود و ثواب و عقاب را نیز بر مدار اعتقاد و اطاعت آنان قرار داده است.

وقتی از امام حسین(ع) درباره معرفت خدا و چگونگی آن سؤال شد، حضرت فرمود: «مراد از شناخت خدا شناخت اهل هر زمانی نسبت به امام خویشتن است، آن امامی که اطاعت او بر آنان واجب است».(1)

*عوامل غفلت از حضور امام زمان(عج)

بنابراین معرفت و آگاهی به امام زمان(عج) لازم است و غفلت از آن حضرت نیز موجب خروج از جاده صحیح زندگی و نرسیدن به سعادتی که خداوند برای انسان رقم زده و گمراهی و شقاوت می‌شود و این غفلت در اثر برخی عوامل ایجاد می‌شود که به قسمتی از آن عوامل می‌پردازیم:

ادامه نوشته

سالروز آغاز امامت امام زمان (عج)

سالروز آغاز امامت امام زمان (عج) 
الهي  هر شادي كه بي توست اندوه ست ، وهر منزل كه نه در راه توست زندانست
قبل ازهر كلامي بايد يه تبريك گرم و صميمي بگم . آخه امروز آغاز امامت و زعامت امام زمان (عج)مي باشد . اين روز بزرگ را به همه اونهايي كه چشم انتظاران مولايشان مي باشندو در فراقش هر صبح جمعه ندبه مي كند و ظهورش را از حي سبحان طلب مي نمايند تبريك و تهنيت باد.


سلام دوستان سلامي به بلندي آفتاب ، به وسعت دلتنگيهاي عاشقان گل نرگس به گرمي دل اميدواران و به زلالي اشك منتظران يوسف فاطمه (س)
نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.
روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.
عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن الحسن علیه السلام متصدی غسل و كفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.
حكومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل كرده بود. پس از شهادت امام كم كم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید.
عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود كه شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناك غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان كه به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌كه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احكام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند. سؤالات [كتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وكالتی، كه از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازة ایشان مصرف می‌كردند] آنان جمعی بودند كه امام حسن عسكری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی كرد و بعد از خود، ناظر املاك و متصدی كارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.

سر خوش آن عیدی که آن بانی نور
از کنار کعبه بنماید ظهور
قلب ها را مهر هم عهدی زند
از حرم بانگ اناالمهدی زند


آغاز امامت حضرت مهدی مبارک

چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی


چه اشکها که در گلو رسوب شد نیامدی


خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن


خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی


تمام هفته را همی به انتظار جمعه ام


دوباره صبح ، ظهر، نه غروب شد نیامدی