عبدالله دوم بشار اسد را سرنگون خواهد کرد و .....

عبدالله دوم بشار اسد را سرنگون خواهد کرد و ایران را از خلیج بیرون انداخته و فلسطین را آزاد خواهد کرد

المستقبل العربي- شیخ سلفی اردنی یاسین العجلونی در جدیدترین اظهارات خود که بطور گسترده در سایتهای اردنی و عربی و نیز شبکه یوتیوب منتشر شده مدعی شد که عبدالله دوم به همراه ارتش اردن به سوی سوریه حرکت خواهد کرد ومردم سوریه را از دست این طغیانگر مجرم – بشار اسد- نجات خواهد داد.

عجلونی همچنین در این کلیپ تاکید کرده که ملک عبدالله در نبرد خود در مقابل اسد و لشگریانش ،پیروز خواهد شد.

این شیخ سلفی در ادامه پیشگویی هایش ادعا نموده که پس از شکست اسد و سرنگونی وی به دست ملک عبدالله ، ایران به جنگ با خلیج ع ر ب ی پرداخته  و به سوی مکه لشگر کشی کرده و کعبه را ویران خواهد کرد ، و بر همین اساس ارتش اردنی به سوی جنوب حرکت کرده و به آزادسازی این مناطق خواهد پرداخت و سپس با کمک هم پیمانانش یعنی غرب و امریکا به سوی ایران تاخته و ایران را فتح خواهد کرد.

یاسین العجلونی بطور موکد زمان اتفاق این حوادث را امسال و سال بعد پیش بینی نموده و خطاب به ملک عبدالله می گوید: " با لطف و برکت و عنایت الهی به پیش برو همانا که تو و ارتش تو یاری شده از سوی خداوند و پیروز هستید"!

عجلونی سپس در ادامه غیبگویی های خود می افزاید اسرائیل در این زمان به دلیل مشغول بودن ملک عبدالله به فتح ! ایران، اقدام به تخریب مسجد الاقصی می کند و هیکل سوم را بر خرابه های مسجد الاقصی خواهد ساخت و در این زمان ملک برای فتح فلسطین و آزاد سای آن از دست یهود به قدس روی می آورد .

شیخ سلفی در قسمتی از این کلیپ می گوید:" امت اسلامی را بشارت میدهیم به اینکه موعد برپایی خلافت نزدیک است ، خلافتی که بر قدس نزول خواهد کرد و خلیفه کسی است که فلسطین و بیت المقدس را فتح خواهد کرد، " فاذا جاء وعد الاخرة ليسوءوا وجوهكم وليدخلوا المسجد كما دخلوه اول مرة وليتبروا ما علو تتبيرا".

العجلونی تاکید کرد: این خلیفه کس است که شبه جزیره عربی و ایران را فتح خواهد نمود و با او در فلسطین بیعت خواهد شد ، ما یقین داریم و با چشمان خود می بینیم که او همین عبدالله پادشاه اردنی است .

سیخ سلفی سپس افزود " این مرد – ملک عبدالله دوم- که خداوند او را هدایت خواهد کرد برای این فتح عظیم ، و به چشمان خود شاهد خواهیم بود که ان شاالله این امر در سال 1446 اتفاق خواهد افتاد ، مسجد الاقصی را دوباره بازسازی خواهد کرد و بهتر از قبل خواهد ساخت و در این زمان قلوب فاتحین را جمع خواهد کرد و لشگریانی که فلسطین را فتح نموده اند همگی بر خلافت عبدالله دوم اجتماع خواهند کرد تا اینکه زمینه خلافت هاشمی وعده داده شده شکل خواهد گرفت. و البته این خلافتی نیست که ما منظورمان است و بر شیوه رسول الله (ص) است، زیرا خلافتی که در روایات وعده داده شده که بر شیوه خلافت نبوی است ان شاء الله به دست محمد بن عبدالله خواهد بود که ما تصور میکنیم فرزند همین عبدالله دوم خواهد بود.

المستقبل العربی شیخ یاسین العجلونی را چنین معرفی می کند :  لازم به ذکر است که عجلونی متولد " اربد" سال 1969 میلادی است و به مدت 7 سال در دانشگاه یرموک در رشته فیزیک تحصیل نموده و دانشجویی کوشا و منضبط در طول زمان دانشجویی خود بوده و علاوه بر آن در دانشکده علوم اسلامی " الشریعه" حضور فعال داشته است. این شیخ سلفی هم اکنون در یکی از مدارس آموزش و پروش به تدریس فیزیک مشغول است.

وقتی شاهزادگان در انتظار مرگ شاه هستند !

وقتی شاهزادگان در انتظار مرگ شاه هستند !

 خبرگزاری فارس: انتظار در طبقه حاکم در عربستان این روزها طاقت‌فرسا شده است. پس از مرگ دو ولی‌عهد اکنون سوال این است که «شاه» تا کی هست؟

خبرگزاری فارس: وقتی شاهزادگان در انتظار مرگ شاه هستند !

به گزارش فارس، «نایف» هجدهمین پسر عبدالعزیز آل سعود شنبه 27 خرداد (16 ژوئن) بر اثر بیماری و کهولت سن درگذشت تا برای دومین بار طی 8 ماه گذشته زنگ خطر اختلافات را در عربستان سعودی به صدا در آورد.

از 36 پسر عبدالعزیز نیمی جان سپردند و نیمی دیگر در قید حیاتند. یکی شاه است و یکی (سلمان بن عبدالعزیز) ولی‌عهد است و باقی در انتظار.

انتظار در طبقه حاکم در عربستان این روزها طاقت‌فرسا شده است. هر چند مرگ نایف بن عبدالعزیز امید را در دل برخی شاهزادگان زنده کرد. شاهزادگانی که برخی شاید پس از مرگ دو ولی‌عهد، این بار به مرگ خود شاه چشم دوخته باشند.

قطعا این برای عبدالله بن عبدالعزیز اصلا احساس خوشایندی نیست که شاه باشی و طی هشت ماه دو برادر و ولی‌عهد خود را به دلیل کهولت سن و بیماری از دست بدهی و خود نیز در آستانه 90 سالگی آنچنان بیمار باشی که زمام امور را به زحمت حفظ کنی، حال آنکه اطرافیان در انتظار یکسره شدن کار یعنی مرگ خود شاه باشند.

هر چند این انتظار فقط داخلی نیست و در سطح منطقه و بین‌المللی این انتظار بخصوص در آمریکا و همچنین قطر در جریان است، اما نکته مهم این است که اختلافات فرزندان کهنسال عبدالعزیز که همه آنها جز شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز بالای 70 سال سن دارند، مانند آتش زیر خاکستر در انتظار شعله‌کشیدن است. شاید این شعله که در انتظار رسیدن «زمان جرقه مرگ شاه» باشد، حتی کوتاه‌تر از عمر ولایت‌عهدی نواف بن عبدالعزیز باشد.

خبرهای رسیده از نزدیکان عبدالله بن عبدالعزیز، حاکی است که حتی حرکت عادی برای وی دشوار شده است. سال گذشته او دو بار در آمریکا زیر تیغ جراحان آمریکایی رفت تا کمر خود را عمل جراحی کند. وضعیتی که شاه سعودی دارد، نه تنها طبقه حاکم در عربستان و البته سران بسیاری از کشورها بخصوص آمریکا را در انتظار مرگ قریب‌الوقوع قرار داده است، بلکه نشان از آغاز مرحله‌ای جدید در عربستان دارد. مرحله‌ای که نوادگان عبدالعزیز، در آن آشکارا پا به صحنه خواهند گذاشت.

اما اکنون، با انتصاب سلمان بن عبدالعزیز که بر خلاف آنچه اعلام شد، ملک عبدالله او را ولی‌عهد خود کرد نه شورای بیعت، اوضاع وارد آرامش قبل از طوفان شد. شاید اکنون شورای بیعت به ریاست مشعل بن عبدالعزیز برادر ناتنی عبدالله به احترام برادر بزرگ‌تر و مصالح کشور سکوت کرد و به ولایت‌عهدی سلمان تن داد و آشکارا اعتراض نکرد، اما مسلما در صورت مرگ شاه، این سکوت لحظه‌ای دوام نخواهد آورد. همچنانکه شاهزاده طلال (بن عبدالعزیز) پس از مرگ ولی‌عهد قبلی (سلطان بن عبدالعزیز) و اختلافات پیش‌آمده، از شورای بیعت استعفا کرد.

ملک عبدالله در سن 89 سالگی وضعیت جسمانی خوبی ندارد. تصاویر منتشر شده از او در مراسم تشییع نایف گواه این ادعاست. وی در بیشتر مراسم با حالی نزار بر روی صندلی خود نشسته بود و حرکتی نمی‌کرد. اطرافیان حتی به هنگام تسلیت برای اینکه او به زحمت نیفتد به دست‌کشیدن بر کتف یا دست او یا بوسیدن کتف او بسنده می‌کردند.

ملک عبدالله پس از عمل جراحی سال گذشته

ملک عبدالله بر خلاف معمول، این بار خیلی سریع و تنها یک روز پس از تشییع نایف، ولی‌عهد جدید را معرفی کرد. هدف وی این بود که اعلام کند عربستان قادر است این مشکل را بسرعت پشت سر بگذارد. این یعنی اینکه شورای بیعت عربستان انعطاف زیادی از خود نشان داده است. اما سوال این است که این انعطاف‌پذیری تا کی ادامه خواهد داشت؟. مسلما پس از دو بار انعطاف‌پذیری، بعد از مرگ دو ولی‌عهد، صبر شاهزادگان به سر آمده است.

خصوصا اینکه پس از مرگ ولی‌عهد نخست شاه (سلطان بن عبدالعزیز)، شاه در حکمی برادر کوچک‌ترش شاهزاده عبدالرحمن را از معاونت وزارت دفاع برکنار کرد. شاه بر خلاف معمول در حکمش نگفت که «بنا بر درخواست وی» این جابه‌جایی صورت گرفته است. عبدالرحمن همیشه از اینکه از مناصب مهم دور بوده است گله‌ دارد. او می‌گوید که سنش از نایف و سلطان کمتر بوده است و باید به مناصب مهم گماشته می‌شد. اما سرانجام این اختلاف نظر، حتی معاونت وزارت دفاع را هم از او گرفت.

آنچه در پایان می‌توان گفت، این است که اختلافات در درون خاندان حاکم سعودی با مرگ دو ولی‌عهد آنقدر جدی شده است که ملک عبدالله با تعیین سریع سلمان تلاش کرد زبانه‌های آن را مهار کند. اما باید پرسید که با مرگ شاه که دور از انتظار هم نیست و ممکن است از زمان ولایت‌عهدی نایف هم کمتر باشد، آنگاه چه کسی مانع علنی شدن این اختلافات و سبب مهار آن در عربستان می‌شود؛ عربستانی که با ضرب‌وزور لطایف‌الحیل مانع بروز اعتراضات گسترده مردمی در خود شده است.

مبعث حضرت رسول (ص)

برخیز و فرود آی


بشکاف آسمان! اینک تمام رحمت حق را در یک زمان با هم فرو بریز.

با ابرهای مشتعل عشق، بارانِ آگاهی بباران بر فراز پیکر مردی که خود، عصاره آسمان است و آگاهی.

خود عصاره عشق است.     هان ای حرا!  ای غار پُرشکوه! 


ای نقطه تلاقی خورشید و کهکشان، آن گاه که جبرییل، خورشید گونه، آسمان را شکافت و ابرها را کنار زد تا به کهکشانی در خاک بپیوندد؛ کهکشانی که دیرگاهی است خفته بود و منتظر؛ منتظرِ شکفتن، منتظر نورانی بودن و روشن کردن. سرزمینی را که در ظلمانیِ شبانِ بی پایان به اسارت نشسته بود.

مردی در انتظار لحظه حادثه، لحظه ای برای گسیختن زنجیرها از روح آن همه انسان که برده وار، در زیر بارِ سنگ های تراشیده به دست خویش، لِه می شدند.

مردی در انتظار لحظه موعود، آن گاه که آسمان، تبر ابراهیم را بار دیگر به دست فرزند ابراهیم دهد تا لرزه ای بر پیکر بتخانه ها افکنده شود.

مردی در انتظار که دست دختران خردسال عرب را بگیرد و از گورهای تازه آب خورده بیرون کشد؛ پس آن گاه، دیگر هیچ مادری دختر نوزادش را از ترسِ گورهای از پیش کنده شده، پنهان نخواهد کرد.

اینک ای بزرگ مرد! برخیز که لحظه حادثه فرا رسیده است:

«اِقْرَأْ» یا محمّد!    بخوان به نام پروردگارت که تو را آفریده است.

پروردگاری که دختران خردسال را برای زنده به گور شدن خلق نکرده است و نیز سنگ ها را برای پرستیده شدن.

پروردگارت که ظلمات جهل را از تو و از قوم تو خواهد زدود و بی شک، همین است رسالت عظیم تو.


پس اقراء یا محمّد!

این است همان لحظه ای که غار حرا، عمری ناله های شبانه تو را در انتظارش شنیده بود. پس خلوت خود را بشکن و از کوه فرود آی که اینک گاهِ توست.

برخیز و فرود آی که جهانی اینک تو را فریاد می زند.

برخیز و فرود آی که کعبه ای که یادگاه خداوند یگانه تو و نیای توست، اینک از بت های سنگی به ستوه آمده است؛ بت هایی که در جامه خدای یگانه، سال هاست که نقش گرفته اند و اگر تبر ابراهیمی دوباره، در کار نباشد، همچنان هر روز در این نقش، ماندگارتر خواهند شد؛

پس تبر بردار و به یقین «بسم اللّه » بگو و پا بر گرداب این توفان هرزه بگذار. در توفان این سرزمین که موج جهل، هر لحظه ویران می کند و فرازمندتر بر می آید.

پس ایمان می آورم به تو، و به خدای یگانه ای که به فریاد می خوانی اش.

ایمان می آورم که تویی برگزیده خداوند عشق و آسمان و آن که آفرید، پس می خوانم:

إقراْ بِسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَق ...            مهدی میچانی فراهانی

 

درادامه مطالب...   چه کار کنیم تا امام زمان عج ظهور کنند ؟ ( رمز نهایی فرج )


هنگامی عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد، در پیشگاه الهی دست به دعا برداشتند
و چهل روز ضجه و گریه داشتند تا اینکه خدای تعالی به موسی و هارون وحی فرمود تا آن ها را
از دست فرعون نجات دهند و با این کارشان خدا از 170 سال باقیمانده غیبت صرف نظر فرمود
بعد امام صادق می فرمایند:" : همچنین اگر شما(شیعیان) چنین کنید[توبه کنید و به درگاه خدا
تضرع و دعا نمایید] خدای تعالی حتماً فرج ما را خواهد رساند[قبل از رسیدن به انتهایش]
و اگر این کار را نکنید امر ظهور به انتهایش موکول خواهد شد!
بحار الأنوارجلد52صفحه 131،حدیث
۱۳۴


ادامه نوشته

دومینوی مرگ شاهزادگان فرتوت و تشدید جنگ قدرت در آل سعود

دومینوی مرگ شاهزادگان فرتوت و تشدید جنگ قدرت در آل سعود

به گزارش فارس، نایف بن عبدالعزیز دومین ولی‌عهد عبدالله بن عبدالعزیز شاه سعودی و وزیر کشور عربستان سعودی امروز درگذشت.

شبکه خبری العربیه با اعلام این خبر به نقل از دفتر عبدالله بن عبدالعزیز اعلام کرد که شاهزاده نایف امروز در سفر درمانی خود در شهر ژنو درگذشته است.

بنا بر این گزارش، قرار است نماز میت فردا بعد از نماز مغرب در مسجد الحرام برگزار شود.



معارضان سعودی با اشاره به مرگ نایف و جنگ قدرت در بین خاندان این رژیم تاکید می‌کنند که با تشدید بیماری سران درجه اول حاندان سعودی از جمله پادشاه عربستان و وزیر خارجه وی باید در انتظار تشدید جنگ قدرت بین شاهزاده‌های سعودی برای به دست گرفتن قدرت در این کشور نیز بود.

این معارضان می‌گویند که این موضوع به شدت و بیش از هرکس آمریکایی‌ها را نگران آینده این کشور نفت‌خیز جهان عرب کرده است.

این در حالی است که هفته نامه فلسطینی المنار نیز در خبری تاکید کرده بود،‌ هیئتی که برای حل اختلافات شاهزادگان سعودی به عربستان سفر کرده بود، پس از چند ماه اقامت در این کشور بدون دست یافتن به نتیجه‌ای به آمریکا بازگشته است.

المنار به نقل از منابع نزدیک به خاندان حاکم درباره اوضاع جاری در داخل خاندان سلطنتی حاکم بر عربستان سعودی نوشته بود:‌ "سعود الفیصل"، وزیر خارجه عربستان سعودی نیز بیماریش تشدید شده و احتمال فلج شدن وی و از کار افتادن قدرت حرکتی بدنش افزایش بسیاری پیدا کرده است.

به گفته این منابع، "عبد الله بن عبد العزیز"، پادشاه عربستان نیز به آلزایمر دچار شده، به گونه‌ای که اصلا نمی‌داند که در اطراف او چه می‌گذرد.

برخی گمانه زنی‌ها از احتمال تعیین شاهزاده "سلمان بن عبدالعزیز" به ولیعهدی عربستان سعودی خبر می دهند.

موانع انتخاب ولی‌عهد جدید عربستان

الف: کارشناسان معتقدند که این بار انتخاب ولی‌عهد جدید در عربستان با مشکلات بسیار بیشتری از دور قبل همراه خواهد بود، یکی از این مشکلات این است که رقبای ولی‌عهدی در این دوره از وزن و برتری خاصی نسبت به دیگران برخوردار نیستند، اگر در زمان مرگ سلطان بن عبدالعزیز بسیاری پیش بینی می کردند که امیر نایف به عنوان جانشین وی انتخاب شود و در نهایت با تاخیری زیاد این اتفاق روی داد، اما الان دیگر هیچ پیش بینی در این زمینه با درصد بالا نمی توان داشت، چرا که رقبای تصدی این سمت در یک رده قرار دارند.

ب: موضوع جانشینی و ولی‌عهدی در عربستان با دیگر کشورهای سلطنتی دنیا تفاوت دارد، زیرا عبدالعزیز بن سعود مقرر کرده که در صورت زنده بودن پسرهایش هیچکدام از نوه‌هایش نمی‌توانند به حکومت برسند، این سنت تا امروز حفظ شده و پادشاهی عربستان به پسران عبدالعزیز رسیده است، اما با افزایش سن فرزندان عبدالعزیز و احتمال مرگ آنها در فاصله های زمانی کوتاه شاید خاندان حاکم سعودی به این نتیجه برسد که ولی‌عهدی را به نوه های عبدالعزیز منتقل کند، این موضوع خطرات بیشتری برای آل سعود خواهد داشت، چرا که از یک طرف این اقدام با مخالفت فرزندان قدرتمند عبدالعزیز مواجه خواهد شد و از سوی دیگر دایره رقبا برای تصدی این پست را بیشتر و انتخاب ولی‌عهد را سخت تر خواهد کرد.

رقبای جنگ قدرت آینده در خاندان آل سعود

پس از نایف، "سلمان بن عبدالعزیز" (حاکم مکه) از قدرت سنتی بیشتری در میان خاندان سعود برخوردار است و می‌تواند یکی از گزینه‌های احتمالی برای ولی‌عهدی باشد. بویژه آن‌که او طبعی جاه طلب و قدرت دوست دارد. سلمان بیست و پنجمین پسر عبدالعزیز، موسس حکومت آل سعود عربستان است که از ارکان این خاندان نیز محسوب می‌شود.

وی پس از ملک عبدالله، پادشاه عربستان و نایف بن عبدالعزیز که فوت کرد، فرد شماره سه خاندان آل سعود محسوب می‌شد و پس از مرگ "سلطان بن عبدالعزیز"، وزارت دفاع عربستان که همواره در دست ولی‌عهد بود، به وی سپرده شد. امیر سلمان در طول زندگی سیاسی خود مشاور مخصوص پادشاهان عربستان بوده و نقش ویژه‌ای در اداره امور داخلی این کشور داشته است.

در جنگ قدرت کنونی در خاندان سعود نباید از نقش "بندر بن سلطان" - پسر سلطان بن عبدالعزیز - غافل شد. بندر بن سلطان که سال‌ها سفیر عربستان در آمریکا بود، پس از مرگ فهد و به قدرت رسیدن عبدالله به ریاست شورای امنیت ملی عربستان رسید. گفته می‌شد که او خواهان سهم بیشتری از قدرت است. با توجه به ارتباطات بسیار تنگاتنگ بندر با آمریکا به نظر می‌رسد که آمریکا و غرب، از تلاش‌های بندر برای تصاحب قدرت در آینده حمایت خواهند کرد، زیرا او که مدت زیادی در آمریکا بوده، دیدگاهی سکولار و غربی دارد و خواهان تغییر بافت سنتی جامعه عربستان است.

پسر ملک عبدالله، "متعب بن عبدالله" هم که به ریاست گارد ملی عربستان رسیده، از چهره‌های مدعی به حساب می‌آید. در میان بقیه نوه‌های عبدالعزیز، "خالد بن سلطان"، "سعودالفیصل" و "محمد بن نایف" از بقیه قدرتمندتر هستند.

سناریوهای فراروی سعودی ها بعد از مرگ ولی‌عهد

مرگ قابل پیش بینی امیر نایف بار دیگر درگیری‌های خاندان آل سعود یعنی نسل جدید به رهبری بندر بن سلطان و نسل قدیم "حاکمان فعلی"' به رهبری عبدالله بن عبدالعزیز را برای بدست گرفتن قدرت افزایش داد، اگرچه خاندان سعودی تلاش می‌کند، اوضاع داخلی عربستان را آرام نشان دهد، اما در واقع باید گفت، عربستان در آستانه انقلابی بزرگ قرار دارد. در این میان قدرت طلبان محافظه کار عربستان خواهان عمل به وصیت عبدالعزیز در رسیدن قدرت به فرزندان وی هستند و آمریکا و برخی قدرت های غربی از نسل جدید برای رسیدن به قدرت حمایت می‌کنند.

این درگیری ها در حالی با مرگ نایف شدت می گیرد که نسیم های بیداری اسلامی در عربستان نیز شدت گرفته و در ماههای گذشته تنها با تمرکز بالای مقامات سعودی و ایجاد خفقان و سرکوب شدید در این کشور بوده که تاکنون این روند کند شده است، در این شرایط به نظر می رسد مردم تلاش زیادی برای تحمیل مطالبات مشروع خود بویژه داشتن حق تعیین سرنوشت و انجام اصلاحات و آزادی های مختلف بکنند.

با وجود تمام این اوصاف پیش بینی می شود اوضاع نابسامان عربستان سعودی و خاندان حاکمه این کشور قدرت تحمل این فشارهای همه جانبه و هم‌زمان‌ را نداشته باشند و کنترل اوضاع را از دست بدهند، اما چیزی که باید منتظر روشن شدن آن بود، این است که آیا در این شرایط این مردم انقلابی هستند که ابتکار عمل را در دست خواهند گرفت یا اینکه آمریکا و غرب خواهند توانست دیکته های خود را بر خاندان فرسوده سعودی تحمیل کرده و با استفاده از شاهزاده های جوان، دولتی سکولار و وابسته را در این کشور روی کار آورند.

ای قوم محمد را موسی

ای قوم محمد را موسی

گمان می کرد می تواند وسعت بی کرانگی ات را به چهار دیواری زندان بکشاند!

گمان می کرد می تواند معصومیت محض را در پشت میله ها به زنجیر کشد!

گمان می کرد می تواند نور خدا را در تاریکی زندان پنهان کند!

چهارده سال رنج مکرّر؛ چهارده سال از پشت میله ها تابیدن!

تو خورشیدی و خورشید هرجا که باشد می تابد؛ میله ها نمی توانند مانع نورافشانی اش شوند.

یا باب الحوائج! دیرگاهی است که این میله ها، شاهد سجده های آسمانی ات هستند.

دیرگاهی است که خشت خشت دیوارهای زندان به سوز ناله های شبانه ات، دلخوش اند.

میله های زندان، بزرگ ترین دلیل مظلومیت تو و غل و زنجیر دست و پاهایت، بهترین راویِ مصائب توست.

یا باب الحوائج!     

چهارده سال در عمیق ترین سیاه چال جور و ستم هارون، کورترین گره های ناممکن را به یک اشاره گشودی و با سوز مناجات عاشقانه ات، سیاه ترین قلب ها را به لرزه در آوردی!

هنوز در گوش غیرت «صفوان»ها، فریاد آزادگی ات طنین انداز است.

هنوز قدرت پوشالی «هارون الرشید»ها، در هم می ریزد از شکوه و جبروت ملکوتی است.

«فدک» در کلام تو زیبا تفسیر می شود.  از نگاه تو «فدک» یعنی تمامیّت ارضی اسلام.

ای قوم محمد صلی الله علیه و آله را موسی، ای اقیانوس خشم و غیظ را کاظم، ای پروردگار عالم را عبد صالح!

فرشتگان، به تسبیح در آمدند مقدمت را. آسمان ها و زمینیان، خون گریستند فقدانت را.

چهارده سال رنج مداوم تمام شد!   دنیا می ماند و یتیمی تا همیشه مکرّر!

هنوز از پس لحظه های دور، نجواهای عاشقانه ات را می شود شنید.

حک کرده اند بر تن تمام خشت ها و ستون های زندان، مرام صبوری ات را.

اینک نوبت توست؛ گلی از بوستان فاطمه علیهاالسلام .

باز هم دستان پاییز کدورت  یاس غربت دیده ای را چیده هردم! 

بی کرانگی ات را چهار گوشه زندان، تاب حضور ندارند. عطر سخن هایت، می نواخت جان های مشتاق را.

عطر سخن هایت، فرو می پاشید شیرازه قدرت پوشالی خفاشان شب پرست را.

عطر سخن هایت، در هجوم هوایی مسموم، به رویش فرا می خواند جوانه ها را.

نور حضورت چشم ها را به بیداری دعوت می کرد.

توطئه چیده شد؛ خورشید را، از آسمان ها گرفتند و در کنج زندان به زنجیر کشیدند، تا غل و زنجیرها، همدم اوقات آسمانی ات شوند و میله های زندان، پای ناله های شبانه ات قد بکشند.

چه کند این حلقه های آهنی، با این همه روسیاهی و شرمندگی؟

اما تاریکنای زندان هم نتوانست روشنان حضور تو را خاموش کند.

عطر نیایش های عاشقانه ات، حصارها را درهم شکست. چه جان های به خواب رفته ای که از حقیقت منتشرشده گلوی تو، جرئت جوانه زدن یافتند!

مگر می شود باب معرفت و حکمت را بست؛ وقتی که آن باب، باب الحوائج باشد؟!

دری گشوده ای از چشم اندازهای جاودانگی، رو به معصیت کارترین جان های گرفتار شده.

در ازدحام گرگ ها و خفاش ها جان پناه آهوان رمیده ای بودی که تشنه معرفت بودند.

در محبس هارون بودی، در حصار گرفتار بودی؛ اما باران حضورت بر هوای کاظمین می بارید. اعجازهای همیشه ات را میله های زندان هم جرئت حاشا نداشت. عطر نیایش های شبانه ات، پیراهن تقوا پوشاند بر قامت دقایق گناه کار.

اینک، به سر سلامتی آمده است دنیا، اندوه «رضا» را.

بهشت، در فراسو آغوش گشوده است رهایی ات را.

تابوت توست بر شانه های غریبی تاریخ. خداحافظ چهارده سال صبوری مطلق!

خداحافظ معصومیت محض در هجوم دقایق ظلم!

باب الحوائج! چهارده سال رنج مداوم، تمام شد.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

سوريه، ديروز، امروز و آخرالزمان

سوريه، ديروز، امروز و آخرالزمان

زمین‌لرزه‌ای در شام [سوريه] رخ می‌دهد که صد هزار نفر در اثر آن هلاک می‌گردند و این را خداوند رحمتی برای مؤمنان و عذابی برای کافران قرار می‌دهد. وقتی آن هنگام فرارسد، نظاره‌گر سوارانی دارای اسب‌هایی سفید و درفش‌های زرد رنگ، باشید که از مغرب روی می‌آورند تا وارد شام می‌شوند و در آن لحظات است که فریاد و بی‌تابی بزرگ و مرگ سرخ فرا می‌رسد.




اشاره:
شام يكي از مناطق مهم در آخرالزّمان است كه شامل كشورهاي سوريه، لبنان، اردن و فلسطین امروزي است. قلمرو سپاه سفياني در شام است. در این نوشتار نگاهی اجمالی به كشور سوریه خواهیم داشت.

سوريه و تحولّات آخرالزّمان
این منطقه در آستانة شورش سفیانی دچار مجموعه‌ای از فتنه‌ها و التهابات می‌شود که برخی از آنها با استفاده از روایات عبارتند از:

1. پديد آمدن فتنه‌اي براي همة مسلمانان و استيلاي روم و ترک (غربي‌ها و روس‌ها) بر آنها،
2. به وجود آمدن فتنه‌اي ويژه در سرزمين شام كه باعث اختلاف، ضعف و تنگناهاي اقتصادي مي‌گردد،
3. كشمكش و درگيري بين دو گروه اصلي قدرتمند در شام،
4. زلزلة دمشق و ويراني سمت غربي مسجد شهر و بعضي از گوشه‌هاي آن،
5. درگيري سه نفر از سران، بر سر قدرت در شام (ابقع، اصهب و سفياني) و چيره شدن سفياني بر آن دو و استيلاي وي بر سوريه و اردن و يكپارچه شدن منطقة تحت فرمان او،
6. ورود نيروهاي بيگانه به سرزمين شام.14

از جابر جعفي نقل شده است كه از امام باقر(ع) دربارة اين گفتة خداي سبحان سؤال شد كه فرمود: «به راستي ما شما را با چيزهايي همچون، ترس و گرسنگي و كاهش مال، جان و ميوه‌ها مورد آزمايش قرار مي‌دهيم؛ صبر پيشگان را بشارت ده» حضرت فرمود: «گرسنگي بر دو گونه است؛ عام و خاص. گرسنگي خاص در كوفه است كه خداوند آن را ويژة دشمنان آل محمد(ص) گرداند و آنان را هلاك سازد امّا گرسنگي عام، در شام خواهد بود و آن گرسنگي و ترسي است كه تا آن زمان هرگز به آن گرفتار نشده‌اند، گرسنگي قبل از قيام قائم و وحشت و اضطراب بعد از قيام آن حضرت خواهد بود».

مقاله کامل در ادامه...

ادامه نوشته

نشانه های صهیونیستی برای المپیک 2012 لندن!!!

نشانه های صهیونیستی برای المپیک 2012 لندن!!!

به نام خدا

طبق روال معمول المپیک های قبلی کمیته ملی المپیک انگلیس هم نمادی را برای این بازی ها طراحی و از آن رونمایی کرده ؛ نمادی که در نگاه اول چیزی جز یک مجموعه عناصر گرافیکی نیست . اما کمی دقت از سوی بیننده باعث میشود نیت شوم طراحان صهیونیست این نماد برای همه روشن شود .به محض پرده برداری و نمایش این لوگو سر و صدای رسانه های انگلیس در اعتراض به نحوه طراحی آن بلند شد.طبق افشاگری های رسانه های انگلیس در لوگو طراحی شده برای المپیک نمادهای صهیونیستی به چشم میخورد. بعد از مراسم رونمایی از این لوگو اعتراضات فراوانی به شرکت طراح شده . معترضان طراحی صورت گرفته را فرصت طلبی شرکت طراح لوگو می دانند و معتقدند مسائل نژاد پرستانه در آن به کار رفته تا با این حربه نماد رژیم صهیونیستی ازطریق لوگوی رسمی بازی های المپیک به نمایش در بیابد .طراحی لوگو مسابقات به عهده شرکت یهودی "ولف اولینز" سپرده شده بود که این شرکت با دریافت مبلغ 400000 پوند این لوگوی جنجالی و جهت دار را طراحی کرده. مدیر این کمپانی در حال حاضر، آقای "Wally Olins" است که هم خود و هم پدرش فراماسون بوده اند.
با توجه اندک به این لوگو به راحتی می توان متوجه شد که کلمه (zion ) به طرز ماهرانه ای در آن جا شده است .

یک محقق انگلیسی نیز در ژوئن 2009 در یک برنامه جنجالی در رادیو لندن با اسناد و مدارک از این ماجرا پرده برداشت .او در جملات تند خود گفت : طراحان آن شرکت یهودی هستند و چندان عجیب نیست که حامی صهیونیسم باشند.این محقق ادامه داد نشان رسمی بازی های المپیک به هیچ عنوان عدد نیست . مثلا در این طرح 2 با z آمده، یک با حرف i به رشته تحریر درآمده ، صفر با حرف o نوشته شده و عدد 2 پایانی نیز با حرف N که با زاویه به کار رفته نوشته شده است .اگر به این تصویر دقت کنیم و لوگوی طراحی شده را در جهت عقربه های ساعت بچرخانیم واژه 2012 را عدد خواهید دید .

از دیگر نشانه هایی که در این مسابقات به کار رفته یک عروسک تکــــ چشم است که نماد رسمی این بازی هاست . که حتی گفته میشود حروف بالای سر این عروسک ها که M و W است اشاره به دوعدد 13 و 26 دارد که این دوعدد مورد علاقه ماسون هاست. زیرا M سیزدهمین حرف لاتین است و W بیست و سومین عدد که به علاوه تعداد خطوط بالای W میشود 26 (البته صحت مورد آخر دچار تشکیک است )

لطفا به تک چشم بودنشون توجه کنید .......
شعار امسال المپیک رو اگه بچرخونید میشه زایون ...صهیون خودمون ....اسماشون از نماد های فاماسونریه. رنگین کمان پشتشون نماد همجنس گرایان است. روایت داریم مردی رنگین کمان رو دید و به امام علی گفت که قوص قزح رو ببینید گفت قوس قزح نه قوس الرحمن ....قزح یعنی شیطان. وسط نوشته zion یکیشون مرده یکیشون زن به اسم عروسک مرد توجه کنید ....این المپیک ما خواب نباشیم بیت المقدس رو خراب کنن. شرکت طراح این لوگو، کمپانی Wolff Olins می باشد. مدیر این کمپانی در حال حاضر، آقای Wally Olins است که هم خود و هم پدرش فراماسون بوده اند. یکی از عروسکها نماد ستون ماه و دیگری نماد ستون خورشید است. دو تا ستون معبد سلیمان.

روی سرش هم یک نماد وجود داره که میشه نماد روی سرش را دو جور تفسیرش کرد :
۱- اینکه خودش یک چشم هست
۲- اگر دقت کنید مثل یک هرم هست با راس جدا و چشم در وسط هرم
که در دو حالت ماسونی هست .

Illuminati – ایلّومیناتی، اتاق فکر شیطان/ فصل دوم

Illuminati – ایلّومیناتی، اتاق فکر شیطان/ فصل دوم

ایلّومیناتی (Illuminati) همان اتاق فکر برای رأس فراماسون یا بهتر بگوییم «اتاق فکر شیطان» است. کلیات تمامی تصمیمات برای تشکیل حکومت جهانی و سلطه بر جهان تحت عنوان «تئوری توطئه»، در ایلومیناتی طراحی، تدوین، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی شده و جهت اجرا در کنفرانس سالانه‌ی بیلدربرگ (Bilderberg) که هر ساله با شرکت حدود 130 تن از بانکداران، سیاسیون، نظامی‌ها و اصحاب رسانه تشکیل می‌گردد، دیکته و ابلاغ می‌شود.



Iranpn - سازمان‌های اداره‌ کننده‌ی جهان: Illuminati - ایلّومیناتی، اتاق فکر شیطان/ فصل دوم :

ریشه‌های اعتقادی:

اگر چه ایلّومیناتی باوریا (Bavarian Illuminati) پایه و ابتدای این تشکیلات قلمداد می‌گردد، اما نوع تفکر و باورهای آنان نشأت گرفته از «اسرائیلیات» یا همان خرافه‌های هزاران ساله و گرایش به سحر، جادوگری و احضار ارواح یهودیان سلف است که باورهای آنها نیز ریشه در مذاهب شیطان‌پرستی قبل از خود دارد.

از این رو شاهدیم که ایلّومیناتی به عنوان «اتاق فکر شیطان»، بیش از هر قشر و طبقه‌ای به ساحران و جادوگران اهمیت می‌دهد و قبل از هر مقوله‌ای وارد علم پزشکی می‌شود. چرا که مهم‌ترین مسئله برای آنان، دست‌یابی به «قدرت‌های طبیعی بشر»، به عنوان جایگزین و نیز مقابله کننده با قدرت‌های روحی و معنوی و الهام گرفته از وحی و آموزه‌های دینی و علوم آسمانی می‌باشد.

ابلیس در میان همه‌ی فرقه‌های شیطان‌پرستی (Satanism ) به عنوان بزرگ‌ترین قدرت در حیات طبیعی بشر شناخته می‌شود و در واقع برای دشمنی و جنگ با خدا و هر آن چه نامش را ماوراء الطبیعه می‌گذارند، نیروی به جز طبیعت وجود نخواهد داشت و آنان معتقدند که در عالم طبیعت نیز موجود و نیرویی قوی‌تر از ابلیس وجود ندارد. لذا باید خود را لشکریان (جنود) ابلیس بدانند و با تکیه به قدرت او، قدرت‌های طبیعی (بدنی) انسان را کشف کنند، تا با طبیعتی قدرتمند، به جنگ ماورای طبیعت بروند.

ادامه نوشته

در بحر انتظار

در بحر انتظار

کاين سايه خيال ز پندار مي رود
اي شاه مهرخان جهان! چهره کن عيان
کز جان عاشقان تو زنگار مي رود
اين درد دوري تو زدرياي بيدلي
تا ساحل وصال صدف وار مي رود
دلهاي عاشقان به اميد تو مي تپد
وان عهد جاودانه به اسحار مي رود
دل بي خود از وجود خود اي باغبان عشق
در فکر لاله هاي تو بسيار مي رود
آن کس که دل گسست زغير تو بار بست
آن مست جام تو هشيار مي رود
ما غايب از حضور تو در خواب غفلتيم
کي خفته سوي دولت بيدار مي رود
"وقت عزيز رفت بيا تا قضا کنيم"
عمري که بي فضيلت ديدار مي رود
ساقي! بيا و کاسه ما پر شراب کن
امساک روزه دار به افطار مي رود
شعرم کنون تلاطم امواج واژه هاست
در بحر انتظار سبکبار مي رود

داغ هجران

كاشكي زخم تو در جان داشتم
پاي در كوه و بيابان داشتم
تا ببويم وسعت عشق تو را
مركبي از نسل طوفان داشتم ديدن روي تو آسان نيست آه
كاشكي من داغ هجران داشتم
آه از پاييز سرد اي كاش من
از تو باغي در بهاران داشتم
تا بيفشانم به پايت سربسر
كاشكي جان فراوان داشتم
بعد از آن مثل شقايقهاي سرخ
خلوتي در باغ باران داشتم
يك غزل بس نيست هجران تورا
كاش صدها شعر وديوان داشتم
سلمان هراتي

اقوال سه‌گانه درباره مزار حضرت زینب (سلام الله علیها) +تصاویر

اقوال سه‌گانه درباره مزار حضرت زینب (سلام الله علیها) +تصاویر

به گزارش «شیعه نیوز» ، درباره مکان شریف حضرت زینب کبری سلام الله علیها روایات مختلف، نظرات متفاوتی را بیان می‌کنند که هر گروه با بیان دلایلی ادعای خود را اثبات می‌کنند، برخی قبر حضرت را در دمشق، گروهی در قاهره و برخی دیگر در مدینه می‌دانند، لذا بر آن شدیم، صحت یا سقم این نظرات را بررسی کنیم.

قاهره

در برخی نظرات می‌خوانیم که حضرت زینب(س) به علت افشاگری علیه دستگاه بنی امیه، مجبور شد که مدینه را ترک کند، از این رو مصر را انتخاب کرد و در آن جا ساکن شد و همان جا از دنیا رفت، «سیده زینب» در شهر قاهره هم اکنون زیارتگاه مجلل و با شکوهی است. (ر.ک : زندگانی حضرت فاطمه(س) و دختر آن حضرت، سید هاشم رسولی محلاتی).



یا نسابه عبیدلى در کتاب «اخبار الزینبات‏» روایت نقل کرده است که بر اساس مضمون آن‏ها باید حضرت زینب (سلام الله علیها) در مصر دفن شده باشد، اما این روایات از نظر سند و محتوا قابل اعتماد نیست، چرا که محمد حسنین سابقى نویسنده کتاب «مرقد العقیله زینب (سلام الله علیها)» اشکالاتى را بر این احادیث وارد کرده و می‌گوید اکثر راویانى که عبیدلى این روایات را از آنان نقل کرده است، مجهول هستند و پس از بررسى فراوان در کتب رجال و تراجم و نسب هیچ اثرى از آنان به دست نیامد، این در حالی است که مفاد این روایات نیز خالى از تناقض و اشکال تاریخى نیست.

برخی می‌گویند: زینبى که در قاهره دفن شده است، زینب بنت ‏یحیى المتوج بن الحسن الانور بن زید بن حسن بن على بن ابىطالب است، ولى از آنجا که ذهن انسان با شنیدن نام مشترک بین چند نفر، متوجه مشهورترین آنها مى‌شود، بسیارى از مردم تصور کرده‏اند که این همان زینب مشهور یعنى زینب دختر على بن ابىطالب (ع) است، در حالى که این تصور کاملاً بى‏اساس است، البته نسبت دادن افراد به جد بزرگ آنان معمول است، چنان‌که امامان ما را پسر پیغمبر مى‏خوانند. بنابراین اگر زینب بنت ‏یحیى را زینب بنت على علیهما السلام بخوانند، هیچ اشکالى نخواهد داشت.

مدینه

در برخی روایات آمده است که حضرت زینب(سلام الله علیها) به مدینه آمد و پس از ورود به مدینه پیوسته عزادار و گریان بود تا این که پس از یک سال و نیم در همان مدینه از دنیا رفت و در همان جا دفن شد، اکنون از قبر آن بانوی محترمه، اثری در دست نیست، این قول را علامه سید محسن امین اختیار کرده و از اقوال دیگر معتبرتر می‌داند.

گر چه دفن حضرت زینب (سلام الله علیها) در مدینه (بقیع) یک امر ممکن و کاملاً طبیعى است، زیرا قبر برادرش امام حسن(علیه السلام) و بسیارى از بزرگان بنى هاشم در این قبرستان قراردارد، اما اینکه قبر حضرت (سلام الله علیها) با توجه به شخصیت و عظمت مقامش در بقیع مشخص نباشد جای سوال دارد، در حالى که هیچ یک از کتب مربوط به تاریخ مدینه و مزارهای این شهر، نامى از محل قبر او به میان نیامده است، با این که نام زنانى همچون «ام البنین‏» که در بقیع دفن شده‏اند، در کتاب‏هایى مانند «وفاء الوفاء» منعکس شده است.

دمشق

برخی دیگر می‌گویند: حضرت زینب(سلام الله علیها) پس از ورود به مدینه در مجالس و محافل جنایات یزیدیان را بازگو می‌کرد، فرماندار مدینه ماجرا را به یزید نوشت و او دستور داد، زینب را مخیر سازند تا هر شهری که می‌خواهد-غیر از مکه و مدینه- برود، حضرت زینب به شام رفت و در آن جا اقامت کرد و پس از چندی در همان جا از دنیا رفت. مرحوم حاج شیخ عباس قمى به نقل از استاد خود مرحوم محدث نورى و دیگران احتمال شام را قوی می‌دانند، حسنین سابقى در کتاب «مرقد عقیله زینب» نوشته است که مرقد حضرت(سلام الله علیها) در شام در محل زینبیه نزدیک شهر دمشق قرار دارد.

برخی از طرفداران این نظریه دلیل خود را این گونه بیان می‌کنند: در مدینه قحطى و دست تنگى شدیدى به وجود آمد، عبدالله جعفر تصمیم گرفت ‏با همسر خود، حضرت زینب (سلام الله علیها) به شام که مقدارى زمین زراعتى داشت، ‏سفرکند، پس از مسافرت به شام حضرت زینب (سلام الله علیها) در دمشق درگذشت.

شاید در این نظریه، طرح این مبحث کمی قابل تامل باشد که در هیچ یک از کتب تاریخى از چنین مزرعه‏اى در دمشق اسمى به میان نیامده و از سوی دیگر چون عبدالله فرد بخشنده‏اى بوده، هرگز مال و ثروت در دست او دوام نمى‏آورده است، بنابراین چگونه ممکن است داراى چنین مزرعه و قریه‏اى در دمشق بوده باشد؟

هر چند که برخی از نویسندگان سید جعفر شهیدى در کتاب «زندگانى فاطمه زهرا (س)» مرقد آن بزرگ بانوى اسلام را به صورت مردد بین مدینه، شام و مصر مطرح کرده است.

حاصل سخن اینکه، احتمال مصر دارای اشکالات فراوانی است، احتمال مدینه بدون دلیل است و احتمال دمشق به نظر درست‌تر مى‏آید، اگر چه باز نمی‌توان به طور یقین مشخص کرد که قبر حضرت زینب (سلام الله علیها) در کجا واقع است، ولی با توجه به اینکه زیارت‌گاهی که منسوب به خاندان اهل بیت هستند مصداق آیه شریفه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» هستند، همچنین محل دفن اهل بیت (ع) هر کجا که باشد، یاد و خاطره‏شان زنده است و در سینه‏هاى مردم عاشق جاى دارند.

منبع : فارس

شکافته شدن کعبه برای ولادت علی(ع) معجزه‏ای جاویدان


شکافته شدن کعبه برای ولادت علی(ع) معجزه‏ای جاویدان

تقدیم به اقا و سرورم مولا امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه الاسلام...

بنابر منابع اصیل شیعه و سنی، امیرالمؤمنن علی بن ابی‏طالب (ع) در 13 رجب سی سال بعد از عام الفیل، در شهر مکه و در خانه کعبه به دنیا آمد.
محلی که برای مادر بزرگوار امیرالمؤمنین (ع) شکافته شد اکنون “مستجار” نامیده می‏شود و چسبیده به “ركن يمانی” است.
از آن زمان بیش از 1440 سال می‏گذرد. با اینکه در این مدت مدید، خانه کعبه بارها و بارها تعمیر و حتی از نو بازسازی شده است اما هر بار پس از تعمیر، نوسازی و حتی تعویض سنگ‏ها، دوباره محل شکافته شدن ظاهر می‏گردد.مورخان عرب نوشته‏اند که وقتی «فاطمه بنت اسد» مادر علی (ع) دچار درد زايمان شد به كنار خانه کعبه رفت و اینگونه مناجات کرد: «پروردگارا! من به تو و به همه پيمبران و كتاب‏هایى كه ‏از سوى تو آمده است ايمان دارم ، و گفتار جدم ابراهيم خليل كه اين خانه را بنا كرد را تصديق می‏کنم. پروردگارا! به حق همان كسى كه ‏اين خانه را بنا نمود، و به حق اين نوزادى كه در شكم من است، ‏ولادت او را بر من آسان گردان».

به دنبال اين دعا بود كه ناگهان خانه كعبه ‏شكافته شد و فاطمه به داخل خانه رفت و از ديدگاه حاضران و زوار پنهان گرديد و ديوار خانه نيز مانند اول به هم پيوست. مردم که هراسان شده بودند خواستند قفل در را باز كنند ولى در باز نشد، و دانستند كه سرى‏در اين كار هست و اين ماجرا از جانب خداى تعالى است.

محلی که برای مادر امیرالمؤمنین (ع) شکافته شد اکنون “مستجار” نامیده می‏شود و چسبیده به “ركن يمانی” است.

از آن زمان بیش از 1440 سال می‏گذرد. با اینکه در این مدت مدید، خانه کعبه بارها و بارها تعمیر و حتی از نو بازسازی شده است اما هر بار پس از تعمیر، نوسازی و حتی تعویض سنگ‏ها، دوباره محل شکافته شدن ظاهر می‏گردد.

نمای نزدیک از شکاف دیوار که تعمیر شده است:


برای دیدن بقیه عکس ها به لینک زیر مراجعه کنید...http://zohr.ir/?p=3422 



گه ولادت او كعبه مدتی خندید

گه ولادت او كعبه مدتی خندید



رسید حیدر و این خاك نور باران شد به یمن آمدنش عالمی مسلمان شد

همین كه دروسط كعبه اوتولد یافت گلِ خدا شد و كعبه به پاش گلدان شد

تمام گرمی بازار حسن یوسف بود پس ازعلی چقدرنرخ یوسف ارزان شد

علی قدم زد و خورشید زیر پای علی ز خاك سر زده و آفتابگردان شد

امام كعبه رسید و به یمن آمدنش سرود روی لب مصطفی علی جان شد

برای آمدنش كعبه پیش دستی كرد و سینه چاكی او زودتر نمایان شد

اگر چه قنبر او پادشاه قلب من است ولی گدای علی هركه گشت سلمان شد

لبش كه وا شد و ‌ذكرخدا به لب آورد زمین نه عالم هستی بهشت عرفان شد

علی امام من است و منم غلام علی علی برای تمامی خلق سلطان شد



رسید آنكه خدا كعبه را به او بخشید

گه ولادت او كعبه مدتی خندید

علی كسی است كه كوثر از او سبو دارد جهان نظام خودش را فقط ازاو دارد

فقط به خاطر حُب و ولایت مولاست اگر بهشت خداوند رنگ و بو دارد

علی كسی است كه عالم گدای قنبر اوست اگرچه گوشه پیراهنش رفو دارد

برای اینكه علی پا به سینه اش بنهد خداست شاهد من كعبه هم وضو دارد

علی كسی است كه هرشب كنارسجاده بدون واسطه با دوست گفتگو دارد

ولادتش هدف كعبه رامشخص كرد ز خاك پای علی كعبه آبرو دارد

علی كه پشت نبردش زره نمی خواهد اگر چه لشگری ازسنگ روبرو دارد



بنام شیرخدا لااله الا الله

پس از رسول مكرم علی ولی الله

ولای شیر خدا آخرش ثمر دارد چرا كه حب علی روی دل اثر دارد

تمام لشكر دشمن به خاك می ریزند اگر اراده كند ذوالفقار بردارد

تمامی غزوات رسول شاهد بود میان لشكر اسلام علی جگر دارد

ز ضربه های سرذوالفقار معلوم است یدالله است علی واقعا هنر دارد

علی نیاز به خوُد و زره نخواهد داشت چرا كه از پر و بال ملك سپر دارد

اگرشكست نخورده ز جنگ برگشته دعای فاطمه اش را به پشت سردارد

شجاعتش به كنار؛ او معلم فضل است به این دلیل كه مثل حسن پسر دارد

ز چشم او همه عرش نور می گیرند چرا كه دامن او حضرت قمر دارد

بگو به مردم عالم بیاورد یك بار شبیه زینب او كسی اگر دارد



حسین اوست بهشتم تمام زندگیم

من از گدایی مولا دراوج بندگیم

من ازقدیم به این خانواده عبد درم فدای محسن او صدهزار چون پسرم

تمام هستی خود را فروختم دیروز كه نذر آمدنش قد كعبه گل بخرم

دوباره زائر میخانه ی نجف شده ام فتاد بار دگر سوی صحن او گذرم

بخاطر همه چیز ازخدام ممنونم كه یاعلیست نمازم دعای هرسحرم

بدون راه نجاتی به بركت مولا خدا گواست در آماج كوهی ازخطرم

گه ولادت من با طنین یاحیدر گره زده دل من را به صحن او پدرم

امام حضرت زهرا امیر ملك ولا فدای اینهمه لطف و صفات چشم ترم



شبی كه برلب من ذكر حیدری دادند

همینكه گفتم علی حكم نوكری دادند

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیا

پشت درهای بسته بیلدربرگ چه می‌گذرد؟

پشت درهای بسته بیلدربرگ چه می‌گذرد؟ 

برگزاری اجلاس گروه ۸ و پس از آن اجلاس سران ناتو در آمریکا و همچنین انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا، اما و اگر های بسیاری را در مورد نقش و اهمیت نشست ۲۰۱۲ گروه بیلدربرگ که در چند روز آینده برگزار خواهد شد به وجود آورده است.


اجلاس 2012 گروه بیلدربرگ در بحبوحه بحران مالی جهان، اعتراضات دنیای عرب، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و موضوع هسته‌ای ایران از اهمیت خاصی برخوردار شده است چرا که سردمداران بیلدربرگ در این نشست با چالش‌های فراوانی روبرو هستند و باید برای آنها چاره اندیشی کنند.

بیلدربرگ چیست؟ اعضای این گروه را چه کسانی تشکیل می‌دهند؟ اهداف و برنامه‌های جهانی این گروه چیست؟ چرا نشست سالیانه بیلدربرگ به صورت سری و پشت درهای بسته برگزار می‌شود؟ آیا بیلدربرگ برنامه‌های جهانی سالانه طبقه ممتاز را دیکته می‌کند؟ چرا نشست بیلدربرگ همانند سال 2008 که اوباما به ریاست جمهوری رسید مجدداً در همان مکان برگزار خواهد شد؟ چرا اجلاس گروه 8 و سران ناتو درست پیش از نشست بیلدربرگ به وقوع پیوست؟ آیا ارتباطی بین این 3 نشست وجود دارد؟ آیا بیلدربرگ تعیین کننده رئیس جمهورهای آمریکاست؟ آیا بیلدربرگ دستور کار جهان در سال 2012 را تعیین خواهد کرد؟ چرا 3 اجلاس بسیار مهم و حساس بین‌المللی در کمتر از یک ماه در آمریکا برگزار می‌شود؟ آیا این نشست‌ها به برنامه هسته‌ای ایران مربوط می‌شود؟ این‌ها سوالاتی است که در این گزارش به آنها پرداخته خواهد شد.

جای تعجب نیست که بسیاری از مردم جهان اسم «بیلدربرگ» (Bilderberg) را هم نشنیده باشند. حتی بسیاری از افرادی که مطالعه بسیار زیادی دارند یا بسیاری از تحصیل‌کردگان، سیاست‌مداران و فعالان نیز از وجود چنین انجمنی که نام بیلدربرگ را بر آن نهاده‌اند بی‌خبرند. دلیل این امر را باید از بیلدربرگی‌ها پرسید که علیرغم نفوذ و قدرتی که در هدایت امور جهان دارد، فعالیت‌ها، اهداف، برنامه‌ها و حتی خود اسم بیلدربرگ را بیش از نیم قرن با کمک رسانه‌ها و نشریات غربی، در پس سایه‌ها پنهان نگه داشته است.

ادامه نوشته

سه حائل شیطانی در کمین سوریه


سه حائل شیطانی در کمین سوریه

این روزها که بزرگترین مانور نظامی عربی–امریکایی در جنوب اردن و در منطقه «جبال البتراء» در حال انجام است، در شمال اردن فضای متفاوتی رقم می‌خورد گویی قرار است صدای شیر غران «الأسد المتأهب» [1] در «الرمتا» نقطه اتصال اردن با شهر «درعا» در سوریه شنیده شود. پیشتر باید می‌گفتم شهر عشایرنشین درعا از کانون‌های اصلی مخالفان حکومت بشار اسد است که اتفاقاً آغازگر زد و خوردهای داخلی در سوریه از اسفند 1389 به این سو بوده‌اند.
این را هم باید بیفزایم که مرز 96 کیلومتری سوریه با اردن که بدون هیچ مانعی پذیرای اردنی‌ها و دیگر اعراب است جاده همواری گشته تا اسب تروای دشمنان سوریه پرشود از سلاح و برسد به دست سلفیون و افراطی‌های لانه کرده در «درعا» که پیش از این دولت اسد آنها را نفوذی‌های تحت حمایت خارجی‌ها خوانده است.
اما حدفاصل «درعا» تا «رمتا» که اتفاقاً سرسبز و زیبا و منبع درآمد اکثریت روستائیان کشاورز و دامدار این منطقه است به منطقه حائلی بدل گشته که همچون اهرم فشاری آماده به کار، دولت بشار اسد را تهدید می‌کند. گرچه اکنون درعا آرام است اما همواره خطر نفوذ و شورش وجود دارد و دولت‌های متخاصم سوریه هرگز از این حائل شیطانی چشم‌پوشی نخواهند کرد.
مضافاً که در مرزهای غربی این منطقه رژیم سفاک صهیونیستی با روحیه جنگ‌افروزی و تجاوزگری خفته است که هرچند پس از شکست‌های فضاحت بار در جنگ‌های 33 روزه و 22 روزه توان عرض‌اندام ندارد اما این حائل فریبنده ممکن است این غده سرطانی را نیز به حرکت وادارد پس «اسد» سوریه باید متوجه باشد که ممکن است صدای «اسد» غرّان در این حائل و پس از آن در درعا شنیده شود.
اما دومین حائل شیطانی در شمال سوریه واقع گشته است. آنجا که مردم گریزان از ناامنی به اردوگاه‌های احداثی توسط دولت ترکیه پناه برده‌اند. استان حتای ترکیه در همسایگی سوریه که منطقه ویژه گردشگری است در زیر پوست سرسبز و زیبای خویش اسرار پنهانی دارد. مهم‌ترین این اسرار، وجود 2 پایگاه مهم نظامی امریکایی‌ها یعنی «نرسین» و «انجبیل» است. منطقه مرموزی که در ارتفاعات خود موشک‌ها و رادارهای فراوانی را جای داده و با این که مشخص نیست برای تأمین امنیت ترکیه، امریکا یا شاید اسرائیل به کار گرفته می‌شوند اما قطعاً از بالای همان بلندی‌هاست که دولت بلندپرواز ترکیه بر ورود مهاجران سوری و خروج تروریست‌های آموزش دیده از خاک خود نظارت می‌کند. هر چند مرزهای شمالی سوریه با امتداد 900 کیلومتری خود قابل مقایسه با مرزهای جنوبی این کشور نیست اما اردوگاه‌هایی که در «یایلاداغی»، «ریحانلی» و «آلتینوزو» ترکیه برپا گردیده محمل مناسبی خواهد بود تا گرفتن انتقام دیرینه از علوی‌های سوریه را تسهیل و ممکن سازد. بشار اسد پس از حائل شیطانی جنوب می‌بایست مترصد تحرکات فرامرزی در حائل شیطانی شمال نیز باشد چه اینکه ترکها با انگیزه‌های فراوان و بسیار جلوتر از برگزارکنندگان مانور در اردن، منتظر قطعنامه شورای امنیت یا همراهی اتحادیه عرب هستند تا فراتر از تجهیز و آموزش تروریست‌های نفوذی به خاک سوریه خود رأساً به برقراری آرامش و دموکراسی- آن هم به شیوه امریکایی- در کشور همسایه خود اقدام کنند چه اینکه همجواری این حائل شیطانی با شهر حلب که ثقل اقتصادی سوریه و در حکم شهر بنغازی در لیبی است سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را که این روزها به طور فزاینده‌ای به ترکیه نقش و اثرهای مختلفی می‌بخشد، در فکر تکرار سناریوی اشغال لیبی بیندازد. تهاجمی که از یک منطقه حائل و یک آسمان امن و بدون دخالت نیروهای زمینی به نتایج دلخواه غربی‌ها خصوصاً امریکا و انگلیس دست خواهد یافت. پس دولت اسد قطعاً توجه دارد که پیچیدگی رویارویی با دشمن در حائل شیطانی شمال بیشتر از حائل جنوب است. اما در مرزهای شرقی سوریه آنجا که با الانبار عراق همسایه است نیز حائل دیگری وجود دارد، حائلی که با کنترل گسترده دولت عراق خاصیت چندانی ندارد و دولت اسد تا زمانی که دولت المالکی با قاچاق سلاح به سوریه قویاً مقابله می‌کند آنچنان دغدغه‌ای از آن نخواهد داشت مگر این که اتفاقات ناخوشایند سیاسی در عراق به نتایجی خلاف مصالح ملت‌های منطقه و خصوصاً تغییر در سیاست خارجی عراق در حمایت از محور مقاومت بینجامد. البته این حائل اگرچه فعلاً ناکارآمد است و ارسال سلاح‌های قاچاق به مقصد «دیرالزور» و دیگر مناطق شرقی سوریه به سختی و ندرت صورت می‌گیرد اما در صورت تغییرات پیش گفته و با توجه به پتانسیل بالای عراق در حضور تروریست‌های سلفی، این منطقه نیز ممکن است به سومین حائل شیطانی بدل شود. در پایان متذکر می‌شوم دولت سوریه به همان اندازه که در کنترل شهرها و برقراری امنیت داخلی همت گمارده است می‌بایست به حفظ مرزهای جغرافیایی خود و جلوگیری از نفوذ تروریست‌ها خصوصاً با مرکزیت این 3 حائل شیطانی قویاً بپردازد و همچنین به رایزنی‌های مداوم با دولت های ترکیه و اردن و گروه‌های سیاسی عراق مبادرت کند چه اینکه چانه‌زنی در بالا، فشارهای شبه‌نظامی و اخلالگرانه را در پائین تقلیل خواهد داد هر چند برای دفاع از مرزهای میهن استفاده از همه امکانات و توانمندی‌ها شایسته و بایسته است.

(ایران-سیدمهدی طباطبایی)

-------------------------------------

1- "الأسد المتأهب" به معنای «شیر غران» نام بزرگ‌ترین مانور عربی- غربی است که با مشارکت 19 کشور در اردن برگزار می‌گردد و در روزهای آتی وارد فاز نظامی- عملیاتی می‌شود.

Illuminati – ایلّومیناتی، اتاق فکر شیطان/ فصل اول

Illuminati – ایلّومیناتی، اتاق فکر شیطان/ فصل اول


مقدمه: در معرفی سازمان مخوف بیلدربرگ «Bilderberg » بیان شد که در این نشست سرنوشت‌ساز جهانی، هیچ نظری برای اخذ تصمیم به رأی گذاشته نمی‌شود و هیچ تصمیمی نیز اتخاذ نمی‌گردد، بلکه تصمیمات اخذ شده جهت اجرا در سرتاسر جهان به مدعوین تعیین و منتخب شده در هر سال ابلاغ می‌گردد.



همان گونه در فصل سوم (قسمت پایانی) بیان گردید، آخرین تصمیمات برای اروپا، به چالش کشیدن یورو بود و برای خاورمیانه جنگی فراگیر که همه کشورهای خاورمیانه را به غیر از اسرائیل درگیر کند دیکته شد. شاید در سال 2011 و هنگامی که کنفرانس بیلدربرگ تشکیل شده بود، کسی گمان نمی‌کرد که قیام مردم بحرین که ظاهر آن هیچ تفاوتی با قیام‌های مردم تونس، مصر و لیبی نداشت به نقطه‌ی کنونی برسد و طرح انضمام آن به کشور عربستان سعودی مطرح گردد، و هیچ کس گمان نمی‌کرد که حتی ترکیه که نخست‌وزیر و دولتش مدعی اسلامیت هستند، اینگونه بی‌دلیل وارد مواضع جنگی با کشورهای همسایه گردد! اما همان‌طور که در فصل سوم ذکر شد: یکی از حضار در این کنفرانس گفت: «ما باید به صورت قاطع، محکم و با شدت، یک جنگ دائمی در خاورمیانه و سرتاسر خلیج فارس را طراحی و پیگیری کنیم و با شریک استراتژیک خود، یعنی عربستان سعودی وارد تعامل شویم. یک جنگ سراسری برای همه در خاورمیانه، به غیر از اسرائیل.»

در سال‌های 2011 و به ویژه 2012، شاهد تحقق تصمیمات دیکته شده در سرتاسر جهان بودیم. هر چند که بیداری اسلامی در کشورهای شمال آفریقا و عربی از یک سو و تظاهرات ضد و ال استریت و سرمایه‌داری در امریکا و اروپا از سویی دیگر چالش‌ها و معضلات بسیاری برای اداره کنندگان جهان ایجاد نمود، اما آنها نیز سعی می‌کنند با مدیریت بحران و تصاحب انقلاب‌های اسلامی و مردمی، هم چنان اهداف خود را پیگیری نموده و در راستای تحقق آنها گام بردارند.

Illuminati – ایلّومیناتی، اتاق فکر شیطان:

پیدایش این سؤال در ذهن هر خواننده یا محققی بسیار طبیعی و بدیهی است که اگر در چنین نشستی هیچ تصمیمی اخذ نمی‌گردد و هیچ مصوبه‌ای صادر نمی‌گردد، پس تصمیمات برای اداره‌ی جهان در کدام سازمان یا ارگان یا تشکیلاتی گرفته شده و به نقش‌آفرینان عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، رسانه‌ای و نظامی دیکته می‌شود؟ آیا در کاخ سفید امریکا، کاخ باکینگهام انگلیس، یا کاخ الیزه فرانسه، یا کاخ کرملین روسیه؟ و یا در CIA و پنتاگون و یا در کمیته‌ای مشترک از سران؟ اما پاسخ منفی است. بلکه کلیه‌ی تصمیمات در سازمان مخوف دیگری به نام «Illuminati » که اتاق فکر شیطان است طراحی و اتخاذ می‌گردد.

ادامه نوشته

امروز روز غربت ما بچه شیعه هاست

امروز روز غربت ما بچه شیعه هاست


آن کس که موهن به ذوات مقدس است

شاهین که نه! قسم یه حقیقت که کرکس است

مهدی بیا که خوانده تو را دشمنی به خواب

در غیبت تو شیعه چه تنها و بی کس است

*

امروز روز غربت ما بچه شیعه هاست

روز دروغ بستن بر عاشق خداست

دیروز گنبدی ز عداوت فرو شکست

امروز نوبت گل مدفون به سامراست

*

هر جا که نور نیست سیاهیّ و ظلمت است

هادی هدف ز غفلت افراد امّت است

توهین او مسلّم و پیداست در دمی

کز او به جا تولد و روز شهادت است

*

دشمن نشست و دید به لب ها رضا رضاست

یا هر چه هست،حرف دو فرزند مرتضی است

پنداشت ده امام گذشته است و رفته است

از یاد آن که در دو جهان هادی الهدی است

*

هادی! همان که گفت که زندانیت کنند

امروز کف زدند که قربانیت کنند

با لکه ای ز رنگ نجاست نمی شود

آلوده ،بحر روشن طوفانیت کنند

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


شهادت امام هادی (ع) بر امام زمان (عج) و همه شیعیان ها حضرت تسلیت باد....

«نقی» زیباترین نام جهان است

نقی! نامی که فخر آسمان است تلفظ کردنش حظ دهان است

ز القاب امام ِ هادیِ ماست امامی که عزیز شیعیان است

امام قد بلند ِ ماه رویی که جدّ حضرت صاحب زمان است

نقی، یعنی تو پاکی! پاک تر از همان آبی که در جنت روان است

نقی، چون مظهر پاکی ست، نامش برای قرنِ آلوده، گران است

به نام مادرش سوگند، زهرا! همان که صبح چشمش جاودان است

نخواهد از نفس افتاد این عشق که از «هادی» به قلب عاشقان است

به کوریِ دو چشم آن حقیری که از فرط حقارت بد دهان است

  به هر دیوارِِ این دنیا نوشتیم : «نقی» زیباترین نام جهان است

ایندیپندنت: اسلام دشمن ما نیست/غرب می‌خواهد زمین را نابود کند

ایندیپندنت: اسلام دشمن ما نیست/غرب می‌خواهد زمین را نابود کند
به گزارش فارس، روزنامه ایندیپندنت چاپ انگلیس، با انتشار مقاله‌ای به قلم "امانوئل استوکس" خبرنگار، کارشناس، محقق و فعال حقوق بشر، به انتقاد از تلاش‌ها برای گسترش اسلام‌هراسی در غرب پرداخت.

استوکس در ابتدا به خبر اخیر پایگاه خبری "وایرد" اشاره می‌کند. این مجله خبر داده بود که یکی از کارشناسان و مدرسین نظامی آمریکا، در کلاس‌های آموزشی سربازان و نیروهای ویژه این کشور، اسلام را دشمن اصلی جهان دانسته و عنوان کرده است که لازم است در جنگی تمام عیار و حمله‌ای نظیر حمله به "هیروشیما"، به مکه و مدینه حمله شود. این
سرهنگ ارتش آمریکا که "متیو دالی" نام دارد، ایدئولوژی اسلام را ایدئولوژی وحشیانه معرفی و تنها راه مقابه با آن را نابودی کامل جهان اسلام اعلام کرده بود.


• رهبران خود را به قتل برسانید و کشور خود را مسیحی کنید

استوکس این نوع دیدگاه را تقبیح کرده و عنوان می‌کند که متاسفانه این صحبت‌ها از سوی دیگر رسانه‌ها و مقامات نیز تکرار شد. به عنوان نمونه "ان کاتلر" مفسر سیاسی راستگرای آمریکا، اسلام را فرقه‌ای خانمان سوز توصیف کرده بود و به مردم کشورهای مسلمان توصیه کرده بود که "رهبران خود را به قتل رسانده و کشورهای خود را مسیحی کنند".

ادامه نوشته

پایانی بر «هژمونی فرهنگی» آمریکا

پایانی بر «هژمونی فرهنگی» آمریکا

طی دهه‌های اخیر شاهد شکل‌گیری برخی سنگرهای مقاومت در برابر گفتمان مسلط آمریکایی بوده‌ایم که در این میان ظهور معجزه‌آسای گفتمان انقلاب اسلامی ایران بر مبنای اندیشه‌های ژرف و بدیع حضرت امام خمینی(ره) نقطه‌ی عطف بسیار سرنوشت‌سازی محسوب می‌شود.





بدون ‌تردید امروز ایالات متحده‌ی آمریکا صاحب گفتمان فرهنگی مسلط است و بیش از هر کشور دیگری توان تولید و اشاعه‌ی معنا در سراسر جهان را دارد. اما آیا این برتری در آینده نیز همچنان استمرار خواهد یافت و آیا ایالات متحده خواهد توانست خود را به عنوان راهبر فرهنگی و ایدئولوژیک نظام بین‌الملل به سایر ملت‌ها تحمیل کند و با ایجاد شرایط انحصاری، گفتمان آمریکایی را به عنوان گفتمان استعلایی و مرجع بر گفتمان‌های رقیب چیره گرداند؟ به عبارت دیگر آیا باید بپذیریم که در تابلوی فرهنگِ جهانی شده، رنگ آمریکایی الزاماً رنگ غالب خواهد بود؟ این پرسش مهم و تأمل ‌برانگیز را از چند منظر می‌توان مورد بررسی قرار داد که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.

الف) شکل‌گیری هسته‌های مقاومت ضدهژمونیک؛

اگر بخواهیم از منظر «آنتونیو گرامشی» متفکر ایتالیایی که واضع اصطلاح هژمونی می‌باشد به موضوع بنگریم، باید گفت که الزاماً چنین نخواهد بود زیرا گرامشی تاریخ را فرآیندی محتوم با پایانی مشخص نمی‌داند و معتقد است که ضرورتی برای رسیدن به یک وضعیت خاص وجود ندارد. وی با اجتناب از ساختارگرایی غیرتاریخی و جبرگرایانه‌ی حاکم بر روابط بین‌الملل، فعالیت‌های جمعی کارگزار انسانی را در امر دگرگون کردن جریان تاریخ منشأ اثر تلقی می‌کند و از این رو از امکان مقاومت در برابر ساختارهای هژمونیک دم می‌زند.

«اصولاً تاریخ روایتی مستمر و بلاانقطاع از تولد و حیات بی‌ممات یک قدرت مطلقه نیست. هر قدرتی با مقاومت قرین است. به عبارتی هر قدرتی اپوزیسیون ‌ساز است و وجود همین مقاومت است که از انسداد کامل قدرت جلوگیری می‌کند.» [1] با این حساب قدرت هژمونیک ایالات متحده را نیز از مواجهه با مقاومت و چالش‌گری دیگر بازیگران گریزی نبوده و گفتمان آمریکایی نخواهد توانست همواره یکه‌تاز بلامنازع میدان باشد. گرامشی هم‌چنین معتقد است که ایستادگی در برابر قدرت هژمون مستلزم وجود منابع هژمونی بدیل از سوی یک رهبری اخلاقی و فکری مستقل می‌باشد تا بسیار ظریف و انعطاف‌پذیر با حکمت رایج نظام موجود به مقابله برخیزد.

طی دهه‌های اخیر شاهد شکل‌گیری برخی سنگرهای مقاومت در برابر گفتمان مسلط آمریکایی بوده‌ایم که در این میان ظهور معجزه‌آسای گفتمان انقلاب اسلامی ایران بر مبنای اندیشه‌های ژرف و بدیع حضرت امام خمینی(ره) نقطهی عطف بسیار سرنوشت‌سازی محسوب می‌شود. زیرا گفتمان انقلاب اسلامی علاوه بر این‌که امپریالیسم نظام سلطه به سرکردگی آمریکا را به عنوان بزرگ‌ترین دشمن و دگر خود معرفی کرد، حامل یک جهان‌بینی نو، یک مجموعه‌ی غنی از ارزش‌های فرهنگی و یک شیوه‌ی زیست اجتماعی متفاوت بود که مورد توجه ملت‌ها قرار گرفت و امواج معنایی سهمگینی به راه انداخت که جایگاه هژمونی آمریکایی را به شدت در معرض تهدید قرار داد. به تأسی از انقلاب اسلامی، جنبش‌های بیداری ملت‌ها برای مقاومت در برابر امپریالیسم گفتمان مسلط و جلوگیری از نفوذ فرهنگی‌اش در نواحی مختلف دنیا پدیدار گشتند که هم ‌اینک می‌توان ثمرات تلاش آن‌ها را در میان کشورهای اسلامی، در آمریکای لاتین و حتی در اروپا مشاهده نمود.

ادامه نوشته