عصر زلزله‌های ویرانگر / سرزمین شام از فتنه بزرگ تا بشارت مقاومت

عصر زلزله‌های ویرانگر / سرزمین شام از فتنه بزرگ تا بشارت مقاومت

از جمله حوادث آستانه ظهور امام عصر(ع)، رخداد زلزله‌هایی بزرگ است که در رأس آنها می‌توان به زلزله‌های بزرگ شام و دمشق اشاره کرد. روایات فراوان و روشنی درباره این زلزله وجود دارد به گونه‌ای که برخی از مکان‌ها و خسارت‌های آن و حتّی وقت آن را پیش از ورود سپاهیان غربی مشخص می‌سازد. گرچه از بعضی روایات استفاده می‌شود که سپاه غرب به هنگام وقوع زلزله در دمشق به سر می‌برد.



چنان که آمار جهانی نشان می‌دهد، در بین سال‌های 1000 تا 1800 میلادی؛ یعنی طیّ 800 سال تنها 21 زلزله با قدرت بزرگ روی داده است. در حالی که بین سال‌های 1800 تا 1900، یعنی طی 100 سال، 18 زلزله بزرگ و 50 سال بعد بین 1900 تا 1950، 30 زلزله بزرگ روی داده است. یعنی تقریباً در طول 50 سال تعداد زلزله‌ها برابر با شمار آنها در طول 850 سال قبل بوده است.1 بین سال‌های 1950 تا 1991، 93 زلزله بزرگ در جهان به وقوع پیوست؛ تقریباً سه برابر و نیم قرن گذشته. این زلزله‌ها موجب مرگ 3/1 میلیون نفر انسان در سراسر کره خاکی شد. افزایش شدید تعداد زمین لرزه‌ها بسیاری از دانشمندان را متوجّه این موضوع ساخت که زمین به دوره‌ای تازه از حیات خود وارد می‌شود.

راجر بیلهام در نشست اتحادیه علم زمین‌شناسی و ژئوفیزیک درباره سیر این وقایع اعلام کرد: «واقعیت آشکار این است که در دهه‌های آتی شاهد فجایعی خواهیم بود که تاکنون مانند آنها را ندیده‌ایم. تلفات بیش از یک میلیون، پیش آمد غیرممکنی نخواهد بود. 50 درصد جمعیت یک شهر با زمین لرزه‌ای ساده از دست می‌روند.» بیلهام گفت: «با وجود اینکه در دهه‌های اخیر زمین لرزه‌ها در مرکز شهرهای بزرگ جهان روی نداده‌اند، امّا نمی‌توان از ادامه این روند مطمئن بود.»2

آمار تکان دهنده و متحیر کننده بزرگ‌ترین زلزله‌های تاریخ جهان به خوبی گویای این واقعیت است:

که به این آمار حوادثی مانند زلزله بزرگ هاییتی را می‌توان اضافه نمود که گاه گفته می‌شود عمدی و محصول پدیده‌ای موسوم به «هارپ» است.

ریشه‌یابی زلزله در روایات

از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «هرگاه پنج چیز شایع شود، پنج چیز در میان شما جایگزین شود؛ هرگاه زنا شایع شود، زلزله‌ها ظاهر شود، هرگاه زکات را ندهند، حیوانات بمیرند و هرگاه حکّام در قضاوت جور کنند آسمان باران خود را نگهدارد و هرگاه ربا فاش و شایع گردد، خسف و فرو رفتن به زمین خواهد بود».

ادامه نوشته

مجامع مخفی؛«بیلدربرگ»

مجامع مخفی؛«بیلدربرگ»

نخبگان یا همان گروه محارم را تنها در بانک‌های جهانی، بنیادها و شورای روابط خارجی «ایالات متّحده» نمی‌توان شناسایی کرد و پرده از مقصود و نقش‌آفرینی‌های آنها در سیاست خارجی آمریکا، «اروپا» و حتّی «آسیا» و «آمریکای لاتین» برداشت. آنها طیّ سال‌های دراز آموخته‌اند که به صورت شبکه‌ای تو در تو، گسترده و در هم تنیده عمل کنند، رد گم کنند و خود را از تیررس اتّهام دور سازند.


با این نوشتار و نگارنده همراهی کنید تا دریابیم این همه در کجا و چرا به هم پیوند می‌خورند.
به جز CFR یا همان شورای روابط خارجی که سران بانک‌ها و بنیادها را در ایالات متّحده گرد هم آورده و با کنترل دو حزب پر قدرت جمهوری‌خواه و دمکرات، سیاست خارجی آمریکا را هدایت و کنترل می‌نماید، در سطح جهانی، سازمان دیگری نظیر CFR وجود دارد که کمتر کسی از آن اطّلاعاتی دارد و آن بیلدربرگ است.
The Bilderbergers نام عجیب این گروه از نام محلّ برگزاری نخستین اجلاس آن که در ماه مه 1954 م. در «هتل بیلدربرگ»، واقع در شهر «اوستربرکِ1 هلند» برگزار شد، گرفته شده است. بعدها نیز اجلاس‌های این گروه به مدّت 31 سال در همین محل برگزار گردید. والا‌حضرت پرنس برنارد، شوهر ملکه هلند، این گروه را پدید آورده است. شاهزاده برنارد در شرکت «رویال داچ پترولیوم»2 (شرکت نفتی شل) و در «سوسیته ژنرال دوبلژیک»3 که ملغمه عظیمی از کارتل‌های بزرگ با سهام متصرّفی در سراسر جهان است، یکی از مهره‌های مهم به شمار می‌رود.4
گروه بیلدربرگ سالی یک یا دو بار تشکیل جلسه می‌دهد. شرکت‌کنندگان در این جلسات شخصیّت‌های برجسته سیاسی و مالی از ایالات متّحده و اروپای غربی هستند. پرنس برنارد در مکتوم نگه داشتن این واقعیّت که هدف گروه بیلدربرگ تأسیس حکومت جهانی است، هیچ زحمتی به خود نمی‌دهد.
گروه بیلدربرگ در زمانی که نظم نوین جهانی در حال شکل گرفتن بود، تلاش‌های نخبگان دنیای قدرت در اروپا و آمریکا را در جهت آن هماهنگ می‌کرد.
همتای پرنس برنارد، در میان گروه بیلدربرگ، آقای دیوید راکفلر، رئیس هیئت مدیره شورای روابط خارجی است که «بانک چیس مانهاتان» و شرکت «استاندارد اویل» پایگاه‌های اقتصادی وی را تشکیل می‌دهند.
شاید بتوان گفت که بیلدربرگ یک منبع ایدئولوژیک است.
رسانه‌های پر قدرت، بانک‌های جهانی، صندوق بین‌المللی پول، سازمان تجارت جهانی و اهرم‌های پر قدرتی در اختیار بیلدربرگ نهاده شده است که می‌توانند همه ساله، قیمت‌های نفت و طلا را تعیین کنند و به واسطه بازوهای اجتماعی و حقوقی برای همه کشورها قانون وضع کنند.

ادامه نوشته

شفاعت حضرت زهرا در محشر

شفاعت حضرت زهرا در محشر

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بر فرزند برومند ایشان حضرت بقیه الله (عج) و تمامی شیعیان ان حضرت تسلیت باد...


عظمت و مقام حضرت فاطمه (س) در روز قیامت چنان است که خداوند به خاطر حضرت فاطمه (س) به دوستان آن حضرت نیز مقام شفاعت می‏دهد. امام باقر(ع) به جابر فرمود: جابر! به خدا سوگند، فاطمه(س) با شفاعت ‏خود در آن روز شیعیان و دوستانش را از میان اهل محشر جدا می‏سازد. چنان که کبوتر دانه خوب را از دانه بد جدا می‏کند. هنگامی‏ که شیعیان حضرت فاطمه (س) همراه وی به در بهشت می‏رسند، خداوند در دلشان می‏افکند که به پشت‏سر بنگرند. وقتی چنین کنند، ندا می‏رسد: دوستان من! اکنون که شفاعت حضرت فاطمه (س) را در حق شما پذیرفتم، نگران چه هستید؟








آنان عرضه می‏ دارند: پروردگارا! ما نیز دوست داریم در چنین روزی مقام و منزلت ما برای دیگران آشکار شود.

ندا می‏رسد: دوستانم! بر گردید و بنگرید و هر که به خاطر دوستی حضرت فاطمه (س) شما را دوست داشت و نیز هر که به خاطر محبت حضرت فاطمه (س) به شما غذا، لباس یا آب داده و یا غیبتی را از شما دور گردانیده همراه خود وارد بهشت کنید. (12)

بر انگیخته شدن و رستاخیز از لحظات بسیار سخت و وحشت ناک آینده بشر است، زمانی که معصومان(ع) همواره بدان می‏اندیشند و گاه از خوف آن بی هوش می‏شدند. حضرت فاطمه(س) نیز چنین بود و بیش تر بدین زمان می‏اندیشید. فکر زنده شدن، عریان بودن انسان ها در قیامت، عرضه شدن به محضر عدل الهی و ... او را در اندوه فراوان فرو می‏برد. امیر مؤمنان علی(ع) می‏فرماید: « ... روزی پیامبر خدا(ص) بر فاطمه(س) وارد شد و او را اندوه ناک یافت.

پیامبر(ص) فرمود: دخترم! چرا اندوهگینی؟!.

فاطمه(س) پاسخ داد: "پدرجان!... یاد قیامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز رنجم می‏دهد."

پیامبر(ص) فرمود: آری دخترم!... آن روز، روز بزرگی است، امّا جبرئیل از سوی خداوند برایم خبر آورد؛ من اولین کسی هستم که بر انگیخته می‏شوم، سپس ابراهیم(ع) و آن گاه همسرت علی‏ بن ابی ‏طالب(ع). پس از آن، خداوند جبرئیل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوی تو می‏فرستد. وی هفت گنبد از نور بر فراز آرام گاهت‏ بر قرار می‏سازد. آن گاه اسرافیل لباس های بهشتی برایت می‏آورد و تو آن ها را می‏پوشی. فرشته دیگری به نام زوقائیل مرکبی از نور برایت می‏آورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. تو بر آن مرکب سوار می‏شوی و زوقائیل آن را هدایت می‏کند. در این حال هفتاد هزار فرشته با پرچم های تسبیح پیشاپیش تو راه می‏سپارند. اندکی که رفتی، هفتاد هزار حور العین در حالی که شادمانند و دیدارت را به یکدیگر بشارت می‏دهند، به استقبالت می‏شتابند. به دست هر یک از حوریان منقلی از نور است که بوی عود از آن بر می‏خیزد... آن ها در طرف راستت قرار گرفته، همراهت ‏حرکت می‏کنند. هنگامی که به همان اندازه از آرامگاهت دور شدی، مریم دختر عمران همراه هفتاد هزار حور العین به استقبال می‏آید و بر تو سلام می‏گوید. آن ها سمت چپت قرار می‏گیرند و همراهت ‏حرکت می‏کنند. آن گاه مادرت خدیجه(س) اولین زنی که به خدا و رسول او(ص) ایمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچم های تکبیر در دست دارند، به استقبالت می‏آیند. وقتی به جمع انسان ها نزدیک شدی، حواء(ع) با هفتاد هزار حورالعین به همراه آسیه دختر مزاحم(س) نزدت می‏آید و با تو رهسپار می‏شود.
حضور فاطمه(س) در میان مردم

فاطمه جان، هنگامی‏که به وسط جمعیّت ‏حاضر در قیامت می‏رسی، کسی از زیر عرش پروردگار به گونه‏ای که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد می‏زند: ... چشم ها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صدیقه فاطمه(س) دخت پیامبر و همراهانش عبور کنند. پس در آن هنگام هیچ کس جز ابراهیم خلیل ‏الرحمان و علی ‏بن ابی ‏طالب(ع) و ... به تو نگاه نمی‏کنند. (1)

جابربن عبدالله انصاری نیز در حدیثی از پیامبر خدا(ص) این حضور را چنین توصیف می‏کند: ... روز قیامت دخترم فاطمه(س) بر مرکبی از مرکب های بهشت وارد عرصه محشر می‏شود. مهار آن مرکب از مروارید درخشان، چهار پایش از زمرد سبز، دنباله‏اش از مشک بهشتی و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدی از نور قرار دارد که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضای داخل آن گنبد انوار عفو الهی و خارج آن پرتو رحمت‏ خدایی است. بر فرازش تاجی از نور دیده می‏شود که هفتاد پایه از در و یاقوت دارد که همانند ستارگان درخشان نور می‏افشانند. در هریک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشم می‏خورد. جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صدای بلند ندا می‏کند: نگاه خود فراسوی خویش گیرید و نظرها پایین افکنید. این فاطمه(س) دختر محمّد است که عبور می‏کند. در این هنگام، حتّی پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگی از ادب دیده فرو می‏گیرند تا فاطمه(س) عبور می‏کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار می‏گیرد. (2)

ادامه نوشته

چرا قبر حضرت آدم پس از هزاران سال معلوم است اما قبر زهرای اطهر (سلام‌الله علیها) مخفی؟

چرا قبر حضرت آدم پس از هزاران سال معلوم است اما قبر زهرای اطهر (سلام‌الله علیها) مخفی؟

چرا درحالی که قبر حضرت آدم و اسماعیل پس از گذشت هزاران سال معلوم است، قبر آن بانوی بزرگ بعد از گذشت صدها سال همچنان مخفی و است؟


شیعه نیوز: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در آخرین روزهای حیات خویش به امیرالمومنین (علیه السلام)فرمودند که سه مطلب مهم را به مردم برساند. امیرالمومنین (علیه السلام) در میان مدینه ندا زد: «أَلَا مَنْ ظَلَمَ أَجِیراً أَجْرَهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ...»؛ آگاه باشید هرکس در مورد اجر اجیری ظلم کند پس لعنت خداوند بر او باد ...

دوستی حضرت زهرا (علیها السلام) اجر رسالت

عمر بن خطاب به علی (علیه السلام) گفت آیا برای این ندایی که در میان مردم دادی تفسیری هم هست؟ امیر المومنین علی(علیه السلام) فرمود: «خدا و رسولش عالم‌تر هستند» عمر و جماعتی از مردم مدینه خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رفتند تا از تفسیر این کلمات آگاه شوند. عمر از پیامبر پرسید آیا برای این کلمات تفسیری هم هست؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «بله من علی (علیه السلام) را امر کردم که در میان مردم فریاد بزند «أَلَا مَنْ ظَلَمَ أَجِیراً أَجْرَهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ»؛ آگاه باشید هرکس در مورد اجر اجیری ظلم کند پس لعنت خداوند بر او باد . و خداوند می فرماید: « قُلْ لاأَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏»؛ ای پیامبر به مردم بگو من از شما اجری نمی خواهم جز مودت و دوستی با نزدیکانم پس هرکس که به ما ظلم کند پس لعنت خداوند بر او باد» (1)

تحقیر رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) عظیم الشان اسلام!

پیامبر از مردم برای نعمت بزگ هدایت اجری درخواست نکرد. مگر اینکه در این موضوع این آیه شریفه نازل شد: «ای پیامبر به مردم بگو از شما اجری نمی‌خواهم جز مودت با نزدیکانم» دوستی با خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) از بزرگترین واجباتی است که خداوند بر امت اسلامی واجب کرده است. تاکیدات بسیار رسول مکرم اسلام نشان از اهمیت بالای این وظیفه مهم دارد. بی تردید هرکسی که در مودت نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) کوتاهی کند؛ در ادا کردن اجر رسالت کوتاهی کرده است و کسانی که بر اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه وآله)ظلم کنند. اجر رسالت را ضایع کرده‌اند و رسالت پیامبر عظیم الشان اسلام (صلی الله علیه وآله) را تحقیر و کوچک نمودند.



این وظیفه در همه زمان‌ها؛ از زمان نزول آیه تا قیامت برای امت اسلامی وجود دارد. با توجه به این نکته طبعا باید خاندان پیامبر بعد از ایشان در اوج عزت در میان جامعه اسلامی باشند و در بین مسلمانان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار باشند و تمام مسلمانان نسبت به محبت و اطاعت از اهل بیت پیامبر از یکدیگر گوی سبقت را بربایند. اما بعد از وفات پیامبر این اتفاق نیافتاد و بلکه بالعکس ظلم‌های زیادی در حق آن خاندان با عظمت و کرامت صورت گرفت.

آیا امت پیامبر (صلی الله علیه وآله) به آیه مودت عمل کردند؟

ادامه نوشته

آیا سوریه و کره شمالی جرقه جنگ جهانی سوم را خواهند زد؟

آیا سوریه و کره شمالی جرقه جنگ جهانی سوم را خواهند زد؟

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق، تشدید تنش بین دو کشور کره شمالی و آمریکا می‌تواند عامل دیگری برای آغاز جنگ جهانی سومی در جهان باشد که نتایج ویرانگری بر سراسر جهان خواهد گذاشت و بی‌تردید هیچ یک از کشورهای قدرتمند جهان از آن جان سالم به در نخواهند برد.



تنش بین پیونگ‌یانگ و واشنگتن درحالی تشدید می‌شود که در نقطه دیگر جهان یعنی خاورمیانه بحران سوریه هر روز پیچیده‌تر از گذشته شده و موجب می‌شود تا زمینه آغاز جنگی دیگر در این نقطه از کره خاکی فراهم شود، نکته‌ای که بسیاری از تحلیلگران بر آن تاکید دارند و معتقد هستند که این جنگ تا پیش از پایان سال 2013 میلادی در منطقه در خواهد گرفت.

میزان ارتباط بین دو بحران کره و سوریه و امکان اینکه این دو بحران ممکن است، منجر به جنگ ویرانگر جهانی سوم شود را می‌توان در موارد زیر ملاحظه و خلاصه کرد:

1- نزدیکی دمشق و پیونگ یانگ به مجموعه کشورهای «بریکس» به عنوان بزرگ‌ترین گروه اقتصادی در حال رشد و پیشرفت و همسویی منافع دو کشور با کشورهای عضو این مجموعه مانند روسیه که دارای مرزهای مشترک در جنوب شرقی خویش با کره شمالی است و همچنین روسیه که دارای منافع ژئو سیاسی با دمشق است و چین که شاهد نزدیکی مسکو – پکن در این اواخر به شکل چشمگیر بودیم و در این راستا چین تلاش بسیاری می‌کند تا چه در بعد اقتصادی و سیاسی و نظامی به قدرتی بزرگ در عرصه بین المللی تبدیل شود.

همچنین دیگر کشورهای مجموعه بریکس مانند برزیل و هند و آفریقای جنوبی که دارای چشم داشت‌هایی جهت حضور در عرصه بین‌المللی و خارج کردن نظام بین‌المللی از نظام یک قطبی تحت حاکمیت آمریکا و تبدیل آن به نظامی چند قطبی هستند.

ادامه نوشته

"سیزده بدر" روز جشن یهود به مناسبت کشتار 500 هزار ایرانی

"سیزده بدر" روز جشن یهود به مناسبت کشتار 500 هزار ایرانی

جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که در دهه‌های اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدند.

 


در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهبانو "وشتی" را می‌طلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز می‌زند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط می‌كند و او را به دست جلاد می سپارد.

یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارت‌شان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف می‌كردند و این استنکاف موجب شده بود که «‌هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر كند، البته یهودیان در برخی کتاب‌های خود می‌گویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل ‌هامان نمی‌شود، او و اتباعش مورد غضب‌هامان قرار گرفته و تهدید به مرگ می‌شوند.

یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره می‌اندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام «اِستِر» را به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی می‌کنند و به او نیز توصیه می کنند که یهودی بودن خود را پنهان کند.



ادامه نوشته

از ظهور تا قيامت


از ظهور تا قيامت

سرآغاز ظهور را بايد تاريخ 23 ماه رمضان پيش از ظهور(عاشورا) بدانيم. در صبحگاهان اين روز جبرييل امين و ملک مقرب خداوند ندا در مي‌دهد:«صبح نزديک شد. بدانيد حق با مهدي (و در برخي روايات آل علي(ع)) و شيعيان اوست. اين ندا را همگان به زبان خويش مي‌شوند و با شنيدن اين صدا خواب‌ها بيدار، نشسته‌ها ايستاده مي‌شوند

مطالبی که در این مقاله بررسی می گردد: در ادامه...

1. ظهور اصغر

2. آستانه ظهور (آغاز فعاليت‌هاي سفياني و يماني)

3. ظهور محدود: صيحه تا شهادت نفس زکيه

. آغاز دعوت: شهادت نفس زکيه تا عاشورا

5. ظهور اکبر: عاشورا

6. عاشورا تا ربيع الاول سال اوّل ظهور

7. بازگشت مسيح و پايان بخشيدن به جريان سفياني

8. جنگ با يهود و فتح كامل خاورميانه

9. دعوت جهاني

10. نبرد اوّل با اهل کتاب و غربيان تا صلح با غرب

11. نبرد دوم با غرب و شکست آنان

12. شورش دجال و کشته شدن

13. نبرد با يأجوج و مأجوج

14. نبرد با ابليس و مرگ او

15. حکومت جهاني

16. وفات مسيح

17. وفات امام عصر(ع)

18. رجعت

19. مقدمات قيامتمقدمه


ظهور امام عصر(ع) واقعه‌اي شريف است که از زمان حضرت آدم(ع)1 بسياري چشم انتظار وقوع آن بوده‌اند و در رأس آنان مي‌توان از انبيا و رسولان الهي و پيروان ايشان ياد کرد. در منابع مختلف و کتاب‌هاي مقدس اديان آسماني و غير آسماني متعددي مي‌توان در اين رابطه مطالبي يافت.2 در اين ميان، مطالبي که در منابع اسلامي آمده به مراتب بيش از ديگر متون است. با اين حال با مطالعه مطالب و رواياتي که درباره ظهور در متون اسلامي آمده چند نکته مهم و اساسي جلب توجه مي‌نمايد:

1. به رغم اهميت و جذابيت ظهور و دوران پس از آن، جز تصويري اجمالي و کلي از آن دوره ارائه نشده است. آثار مانند «عصر زندگي» نوشته محمد حکيمي، چشم اندازي به حکومت جهاني حضرت مهدي(ع) نوشته نجم الدين طبسي و دولت کريمه امام زمان(ع) نوشته مرتضي مجتهدي سيستاني آثار شاخصي هستند که به تبيين اين دوره پرداخته‌اند. هرچند محققان و مؤلفان اين آثار تلاش در خور تقديري براي به تصوير کشيدن اين عصر داشته‌اند، امّا هر خواننده‌اي با مطالعه اين آثار ارزشمند به خوبي و در نهايت وضوح، اجمالي بودن روايات توصيف کننده اين دوران را درمي يابد. اين اجمال را بايد ناشي از ضعف درک و ناتواني ساکنان دوره‌هاي پيش از ظهور به خصوص مقطع صدور احاديث و مخاطبان اهل بيت(ع) در فهم و تصور اجزاي آن دوره بدانيم؛ براي نمونه و فهم بهتر مي‌توان حالتي را تصور کرد که شما قصد داريد براي کسي که پانصد سال قبل مي‌زيسته از اينترنت و موشک و تلفن همراه صحبت کنيد. در چنين شرايطي شما هيچ چاره‌اي جز بيان اجمالي نداريد؛ زيرا اجزاي توصيف شما هر قدر بيشتر شود بر سردرگمي او نيز افزوده مي‌گردد. حال شرايطي را تصور کنيد که معصومان(ع) حدود دوازده قرن قبل بنا داشته‌اند از دوره‌اي صحبت به ميان آورند که در آن عقول کامل مي‌شود،3 علوم رشدي در حد سيزده و نيم برابر پيدا مي‌كنند،4 پايين ترين سطح سواد عمومي جامعه به حد اجتهاد مي‌رسد5 و... طبيعي است که جز بيان اجمالي چاره‌اي نيست و ما هرگز نمي‌توانيم تصور کنيم اگر کم سوادترين فرد يک جامعه مجتهد باشد، باسوادترين و عالمترين شخص چه سوادي خواهد داشت. به اين موارد بايد حضور ملائک و جنيان را در مناسبات روزمره اجتماع افزود.6

2. منابع، گزارش‌ها و رواياتي که در آنها به ويژگي‌هاي جهان پس از ظهور اشاره شده است، از حيث اعتبار و صحت اسناد، متنوعند. برخي از آنها را مي‌توان مسلم و صحيح دانست و در عين حال درباره برخي نمي‌توان با قاطعيت اظهار نظر كرد. گاه رواياتي ديده مي‌شوند که از حيث سند يا محتوا به نظر ضعيف و داراي مشکل مي‌آيند، امّا با گذر ايام صحت آنها اثبات مي‌شود؛ لذا همه اين روايات را نمي‌توان با يک چشم نگريست و در حال حاضر اظهار نطر قطعي نمود. نگاه ما در اين نوشتار نيز از حيث ترتيب مطالب، صحت و اسناد و ... اظهار نظر قطعي نيست و صرفاً بر اساس آنچه به دست ما رسيده حوادث و جريانات پس از ظهور را دنبال نموده‌ايم.

3. درباره برخي از اين روايت‌ها نيز بايد گفت، اصل ماجرا و اصل آنها متواتر و صحيح است امّا درباره جزئيات آن نمي‌توان با چنين جزمي سخن گفت؛ براي نمونه هرچند به تصريح روايات سفياني شخصيتي است که در آستانه ظهور امام عصر(ع) شورش خواهد نمود امّا در عين حال نمي‌توان درباره تعداد افرادي که به دست او در نجف و بغداد و ديگر شهرهاي عراق يا مدينه کشته خواهند شد صحبت نمود؛ زيرا معلوم نيست تعداد بيان شده در روايات7 بيان کننده کثرت بوده‌اند يا تعداد دقيق. يا در مواردي مانند طلوع خورشيد از مغرب نمي‌توان به قطع گفت آيا منظور واقعا تغيير در روال عادي طبيعت است يا بايد براي فهم اين عبارت از ابزاري مانند تاويل(که البته علم اصلي آن نزد اهل بيت عليهم است) تمسک جست؟!

4. درباره مدت حکومت امام عصر(ع) عبارات مختلفي يافت مي‌شود که گاه صحبت از 3 يا 5 يا 7 سال است و گاه 309 سال. ديدگاه مختار ما در اين نوشتار رقم حداقل 309 سال است8 با تأکيد بر اينکه نمي‌دانيم اين 309 سال بر اساس محاسبات عادي ماست يا بر اساس محاسبات روزهاي قيامت و خدايي که به تصريح آية 47 سورة حج و آية چهارم سورة معارج هر سال خدايي معادل پنجاه‌هزار سال‌هاي ماست. احتمال اينکه محاسبات سال و ماه در اين دوره حالت سومي باشد منتفي نيست، به خصوص که جريان طبيعت در آن دوره با دوره‌هاي پيش از خود متفاوت است. براي نمونه اينکه در روايات آمده مردم با وجود نور امام عصر(ع) از نور خورشيد بي‌نياز مي‌شوند9 اگر بياني تأويل‌پذير نباشد و دقيقاً همين اتفاق بيفتد بايد معيار ديگري براي شمارش سال و ماه و حتي روز و ساعت به کار گرفته شود؛ زيرا مبناي محاسبه ما براي ساعت، روز، هفته و ماه و سال خورشيد است. ما از اين مطلب نيز بي‌اطّلاعيم................  در ادامه...

ادامه نوشته

آخرين نبرد در آخرالزمان

آخرين نبرد در آخرالزمان

شوق آتشين باز آمدن يا آمدن منجى موعود، قرن ها است بشر وامانده از عدالت، معنويت و آزادى را بى قرار ساخته است. هرچند افق نگاه مردمان، گونه هاى مختلفى به انتظار بخشيده است۱، اما اين واژه در معناى عام خود يكى از مشتركات بشر وانسان معاصر به حساب مى آيد. در اين ميان، اديان ابراهيمى به اين مسأله اهميتى ويژه مى دهند; چرا كه ظهور موعود در هر يك از اين اديان به مفهوم تشكيل حكومت و سرورى بر ديگران است. باتوجه به شرايط كنونى، آنچه دغدغه اين نوشتار را فراهم ساخته است، نگاهى كوتاه به بازخوانى انديشه موعود در جهان مسيحيت است. اين مسأله از آن جا مهم و در خور اعتنا است كه هم اينك بخشى از جهان مسيحيت با تكيه بر وعده هاى توراتى انجيلى و فن آورى موجود در دنياى غرب به گونه اى خاص به تأويل و تفسير آخرالزمان و انديشه انتظار مى پردازد و با ارائه نگاهى جنگ طلبانه، تمامى اهرم هاى خود را براى تحميل نظريه خويش به كار مى برد. از اين رو، با گذرى كوتاه بر انديشه بازگشت مسيح، تلاش خواهيم نمود تا از زاويه اى ديگر به اين ماجرا بنگريم.



مسيحيان و بازگشت مسيح

انديشه بازگشت عيسى(عليه السلام) يكى از باورهاى غالب جامعه مسيحيت است. اين شوق و انتظار، در بخش هاى قديمى تر عهد جديد مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونيكيان به خوبى منعكس گشته است. اما در رساله هاى بعدى مانند رساله هاى پولس به تيموتاؤس و تيطس، همچنين رساله هاى پطرس به بعد اجتماعى مسيحيت توجه شده است. اين مسأله از آن جا ناشى مى شد كه عيسويان با گذشت زمان پى بردند كه بازگشت مسيح(عليه السلام)برخلاف تصور آنان نزديك نيست.۲ هرچند اقليتى از آنان بر اين عقيده باقى ماندند كه عيسى به زودى خواهد آمد و حكومت هزارساله خود را تشكيل خواهد داد; حاكميتى كه به روز داورى پايان خواهد يافت. از همين رو، از دير باز گروه هاى كوچكى به نام هزاره گرا در مسيحيت پديد آمده اند كه تمام سعى و تلاش خود را صرف آمادگى براى ظهور دوباره عيسى در آخرالزمان مى كنند.۳ البته، وجود آياتى در انجيل اين حالت انتظار را تشديد مى كند و با اشاره به عدم تعيين وقت ظهور، آن را ناگهانى معرفى مى كنند. به عنوان مثال، در انجيل متّا از زبان عيسى اين گونه نقل شده است: «شما نمى توانيد زمان و موقع آمدن مرا بدانيد; زيرا اين فقط در يد قدرت خداست. هيچ بشرى از آن لحظه (زمان ظهور) آگاهى ندارد حتى فرشتگان، تنها خدا آگاه است.»۴ يا آن كه در انجيل لوقا به نقل از مسيح چنين آمده است: «هميشه آماده باشيد; زيرا كه من زمانى مى آيم كه شما گمان نمى بريد.»۵

روشن نگه داشتن چراغ انتظار در لابه لاى انجيل به چشم مى خورد: «كمرهاى خود را بسته و چراغ هاى خود را افروخته بداريد، بايد مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود را مى كشند كه چه وقت از عروسى مراجعت كند. تا هر وقت آيد و در را بكوبد، بى درنگ در را براى او باز كنند. خوشا به حال آن غلامانى كه آقاى ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد. پس شما نيز مستعد باشيد; زيرا در ساعتى كه شما گمان نمى بريد پسر انسان مى آيد.»۶

مسيحيت ضمن تأكيد بر غيرمنتظره بودن بازگشت عيسى، هدف از اين بازگشت را ايجاد حكومتى الهى در راستاى حكومت الهى آسمان ها ارزيابى مى كند.۷ علاوه بر اين، ظهور مسيح يگانه راه حل براى ادامه حيات و زندگانى برشمرده مى شود۸ و عيسى منجى انسان ها و پادشاهِ پادشاهان معرفى مى گردد.۹وى براساس سخنان دانيال نبى، نظام اجتماعى، اقتصادى، سياسى، تربيتى و مذهبى جهان را عوض خواهد كرد و جهانى بر مبناى راه و روش خدا بنا مى كند.۱۰

ادامه نوشته

با توأم ای مدینه!

با توأم ای مدینه!

شهادت حضرت فاطمه زهرا(ص) را بر فرزند عزیز ایشان حضرت بقیه الله الاعظم(عج) و همه شیعیان آن حضرت تسلیت عرض میکنم....

با توأم ای مدینه!

دل، معبد غم و اندوه توست و باز دل بهانه تو را می گیرد و چشمها به یاد آن همه مظلومیت بارانی می شود. نمی دانم بر کدامین ماتم اشک بریزم، یا نه، از دیدگان خون ببارم! بر محسن شهید؟ بر بازوی کبود؟ بر صورت سیلی خورده؟ بر ... که نه، بر دل زخم خورده ات؟



نامت یادآور مظلومیت علی است و فاطمه؛ مظلومیت حسن و فاطمه، مظلومیت حسین و فاطمه و ... ظلمی که گل نورسته جوانی ات را با غنچه ای در وجود، پر پر کرد و رحمی بر پهلوی شکسته و دل داغدارت ننمود.

با توام ای مدینه، تو را که تاج افتخار مدینة النبی بر سرت نهادند.

آری با توام، عجبا از خاموشی ات! عجبا از سکوت مرگبار جاهلیتی مکرر! چگونه تاب آوردی و درنگ نمودی؟ شاید چشمهایت اعمی بود از دیدن خشمی که گلی از سلالة النبی را بین در و دیوار پر پر کرد! ولی باز هم سکوتت را دلیلی نیست. مگر گوشهایت هم نمی شنیدند ناله های علی، ضجه های حسنین و زینب را؛ که این گونه بر لبانت مهر سکوت زده بودی؟

آه که باید دهان باز می کردی و بغض فرو خورده خود را بیرون می ریختی، که ناله های بیت الاحزان برای زیر و رو کردن جهان بس بود و تو ... آه که با چه ولعی گل زخم خورده وجودش را در دلت جای دادی. چگونه دختر را اندکی پس از پدر در کام فرو کشیدی و دم نزدی!
نامت یادآور مظلومیت علی است و فاطمه؛ مظلومیت حسن و فاطمه، مظلومیت حسین و فاطمه و ... ظلمی که گل نورسته جوانی ات را با غنچه ای در وجود، پر پر کرد و رحمی بر پهلوی شکسته و دل داغدارت ننمود


آه که در آن دم باید همه را می بلعیدی، پیش از آنکه دستهای پلیدشان بر گونه «خیر کثیر دو عالم» سیلی زده باشد. عجبا از تو که پس از آن چاههایت از سوز جانگداز علی نخشکیدند، آن هنگام که از فرط مصایب و ستمها به دل بیابان و نخلستانهایت پناه می برد و با چاه راز دل می گفت و شما ای چاه های مدینه چقدر حریص شنیدن سوز وصی خدا بودید که روز به روز فزونی غمش را می دیدید و آتش نمی گرفتید؟!


و تو ای آسمان مدینه، اگر آن گاه که ناله های بیت الاحزانش به گوشت می رسید سنگ بر سر این جماعت بی همت و عهدشکن می باریدی و بر بدنهاشان زخم می زدی، باز هم نمی توانستی زخمهای دل فاطمه را قصاص کنی.

شاید ای مدینه! حرمت قبر رسول اللّه نگه می داشتی و دم نمی زدی. اما نه. امروز اگر تمام کره خاکی بخواهند کفاره گناه آن روز را بپردازند و تمام دریاها جوهر شوند، تمام درختها قلم، و همه وسعت این خاک، کاغذ! باز هم کم است برای نوشتن گوشه ای از مظلومیت عترت رسول اکرم.

بار گناهت سنگین است ای مدینه و خود بهتر می دانی، کوتاهی ات فراوان و جبران ناپذیر. پس همچنان خاموش بمان، تا خاکت در زیر سم اسبان او، با خون نابکاران سیراب گردد و اشک چشمان زیبایش، خاک مادر را پس از قرنها شستشو دهد و ما «السلام علیک یا بقیة اللّه الاعظم» سر دهیم.

خش تاریخ و سیره معصومین تبیان

فتنه شام در ایستگاه آخر!!!??

فتنه شام در ایستگاه آخر!!!???

منبع: http://megaenherafi.blogfa.com

یک سال پیش بود که در مطلبی٬ تحلیل کردم "چنانچه روزی بخواهند کار سوریه را تمام کنند٬ ابتدا سعی خواهند کرد تعادل ایران را از درون بهم بزنند."



این روزها اوضاع سوریه بشدت در حال دگرگون شدن است. اتفاق آرا بر این نظر است که سوریه به زودی وارد مرحله نهایی "فتنه شام" خواهد شد. اگرچه دشمنان نتوانستند نظام سوریه را ساقط کنند اما این موضوع تنها به پشتیبانی ایران باز نمی گردد. به عبارت ساده تر٬ آنها سوریه را در یک برنامه زمان بندی شده٬ فرسایش داده و زدن ضربه نهایی را به ایستگاهی مشخص٬ موکول کرده اند.

ماه ژوئن و خرداد٬ همواره جزء ماه های داغ و تاثیر گذار در تاریخ بشر بوده است. از موقعیت کواکب تا وضعیت فیزیولوژی بدن٬ این ماه را ماهی سرشار از حادثه و آبستن رخداد های شگرف کرده٬ دقیقا به همین دلیل است که خرداد٬ تیر و مرداد٬ بستر بسیاری از جنگ ها٬ کودتاها و ...بوده است.

دشمنان به خوبی میدانند فصل انتخابات در ایران٬ بهترین موعد برای شروع عملیات نهایی در سوریه است. تصور آنها بر این است که در شرایط خلاء یا سیال شدن قدرت در ایران٬ می توان حرکت نهایی برای تمام کردن کار سوریه را آغاز کرد. اما آیا این تنها دلیل موجود است؟ یعنی فقط آنها منتظر رسیدن فصل انتخابات ایران هستند؟

پاسخ این موضوع قطعا خیر است. انتخابات به خودی خود٬ موضوعی نیست که بتواند عامل تعیین کننده نهایی برای تصمیم گیری درباره سوریه باشد. آمریکا٬ رژیم صهیونیستی٬ انگلیس و فرانسه می دانند به هم زدن چینش و نظم منطقه بدون در نظر گرفتن وضعیت عراق و ایران غیر ممکن است. حرکت نهایی آنها معطوف به راهی است که انتهای آن ایران خواهد بود.

به نظر می رسد سوریه حلق اول گسست هلال شیعی در منطقه است و حلقه دوم عراق است که بلافاصله و یا هم زمان با سوریه مورد هدف قرار خواهد گرفت. اما فتنه گران داخلی٬ حلقه گم شده این سناریو هستند. وظیفه آنها بهم زدن تعادل جمهوری اسلامی است تا فرصت لازم برای طرف خارجی ایجاد شود.

اگر (دقت بفرمائید! گفتم اگر) اتفاقات منطقه همان حوادث وعده داده شده ماقبل ظهور و فرج قائم آل محمد (صل الله علیه و آله وسلم) باشد٬ باید یکی از گروه های درگیر در سوریه یا یک گروه دیگر٬ در فتنه شام ظاهر شده و کار گروه های دیگر را تمام کند. و این آغاز حرکتی است که باید به سمت عراق امتداد پیدا کند و تا مرزهای ایران ادامه یابد.

در این زمان باید اوضاع سیاسی درون نظام دچار یک اختلال حداکثری و خوفناک شود که به دلیل مشوش نکردن ذهن عزیزان از ذکر ابعاد آن خودداری میکنم. منتهی اینها همگی به آن "اگر" اولی بستگی دارد.

دعا کنید که این زمستان را رد کنیم! و انشا الله بهار نزدیک است ....